اکوایران: نامۀ هشدارآمیز دیگری خطاب به سکّان‌دار دولت نوشته شده است؛ این بار با ۱۸۰ امضا و هشدارهایی که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت. اما این «سنّتِ نامه‌نگاری» دقیقاً از چه زمانی در اقتصاد سیاسی ایران پا گرفت و در پشت‌پردۀ این انذارهای تاریخی، رقابتِ کدام شبکه‌های فکری نهفته است؟ آیا این فریادهای مکتوب، صرفاً ثبتِ حقیقت در دلِ تاریخ‌اند یا قدرتِ تغییرِ ریل‌گذاری‌ها را نیز دارند؟

چندی نمی‌گذرد که 180 اقتصاددان و کنشگر اجتماعی خطاب به رئیس دولت چهاردهم، مسعود پزشکیان، نامه‌ای سرگشاده نوشته‌اند و بر ضرورت عدالت و شفافیت در نظام بودجه‌ریزی کشور تأکید کردند. برای دنبال‌کنندگان اخبار اقتصادی و سیاسی سال‌های گذشته، مسئلۀ نگارش نامۀ سرگشاده از سوی اقتصاددانان به رؤسای جمهور، امری پرتکرار بوده است؛ برای نمونه، پیش از نامۀ اخیر، در 26 تیرماه 1404، 80 تن از اقتصاددانان اسلامی نامه‌ای خطاب به رئیس جمهور نوشتند. این گزارش در پی واکاوی تاریخچۀ نگارش نامه‌های سرگشادۀ اقتصاددانان به رؤسای جمهور و محتوای آنان است؛ از چه زمانی این سنّت پا گرفت، کدام شبکه‌های فکری بیشترین مشارکت را داشتند و امضاءهای چه کسانی بیشتر پای این نامه‌ها دیده شده است؟

بیشتر بخوانید
نامه مهم 180 اقتصاددان و کنشگر اقتصادی و اجتماعی به پزشکیان: فشار اصلاحات قیمتی بر گروه‌های کم‌درآمد به حداقل برسد

۱۸۰ استاد و پژوهشگر در نامه‌ای به رئیس‌جمهور خواستار اصلاح هم‌زمان قیمت حامل‌های انرژی و هزینه‌های بودجه شدند.

پردۀ اوّل، شروع: نامۀ 10 اقتصاددان خطاب به سیّدمحمّد خاتمی (مهر 1382)

در سال‌های پایانی دولت دوّم اصلاحات بود که سندی با عنوان «استراتژی توسعۀ صنعتی کشور» به سرپرستی دکتر مسعود نیلی در دانشگاه شریف تدوین شد. این سند با رویکردی مبتنی بر بازار آزاد، خواستار کاهش مداخلۀ دولت، پیوستن به سازمان تجارت جهانی و همچنین اصلاح قیمت‌ حامل‌های انرژی بود. بلافاصله پس از انتشار این سند، ۱۰ نفر از اقتصاددانانِ منتقد، نامه‌ای سرگشاده به سیّد محمّد خاتمی نوشتند. چهره‌هایی نظیر احمد توکلی، مسعود درخشان، الیاس نادران، پرویز داوودی، حسین نمازی و حسن سبحانی اظهار کردند که این سند منجر به سلطۀ سرمایه‌داری و نابودی صنایع نوپا می‌شود و آزادسازی قیمت‌ها و پیوستن شتاب‌زده به سازمان تجارت جهانی، فقر و نابرابری را تشدید می‌کند. اکثریت امضاءکنندگان این نامه در مجلس هفتم و دولت محمود احمدی‌نژاد، در سمت‌های مهم اقتصادی حضور پیدا کردند.

پردۀ دوّم: نامۀ 50 اقتصاددان به محمود احمدی‌نژاد (خرداد 1385)

8 ماه از آغاز کار دولت محمود احمدی‌نژاد گذشته بود که 50 اقتصاددان نامه‌ای خطاب به رئیس وقت دولت نوشته و از عملکرد اقتصادی دولت انتقاد کردند. چهره‌هایی نظیر محسن رنانی، احمد میدری، زهرا کریمی و فرشاد مؤمنی نسبت به «تصمیمات شتاب‌زده»، «بی‌توجهی به اصول علمی اقتصاد» و «تزریق بی‌رویه دلارهای نفتی به اقتصاد» هشدار دادند. آن‌ها پیش‌بینی کردند که سیاست‌های دولت منجر به تورم شدید و بیماری هلندی خواهد شد.

پردۀسوّم، تکرار: نامۀ 57 اقتصاددان به محمود احمدی‌نژاد (خرداد 1386)

یک سال بعد، تعداد امضاءها افزایش یافت. در این نامۀ ۱۴ بندی، اقتصاددانان هشدار دادند که سیاست‌های دولت نهم در انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، کاهش دستوری نرخ سود بانکی و سیاست‌های تجاری، منجر به رکود تورمی خواهد شد. آن‌ها تأکید کردند که «هزینۀ تصمیمات غیرعلمی بسیار سنگین و غیرقابل بازگشت است».

پس از انتشار این نامه، محمود احمدی‌نژاد از امضاءکنندگان دعوت به جلسه کرد؛ جلسه‌ای که 6 ساعت به طول انجامید. اگرچه رسانه‌های حامی دولت وقت، این جلسه را «صریح و صمیمی» و نتیجۀ آن را مثبت توصیف کردند، اما منتقدان نظیر فرشاد مؤمنی، اظهار کردند که انتقادها همچنان پابرجاست.

پردۀ چهارم: نامۀ 60 اقتصاددان به محمود احمدی‌نژاد (آبان 1387)

این نامه که در سال پایانی دورۀ اوّل ریاست‌جمهوریِ محمود احمدی‌نژاد و در واکنش به طرح جنجالی «تحول اقتصادی» منتشر شد، یکی از منسجم‌ترین هشدارهای آکادمیک نسبت به عواقب هدفمندی یارانه‌ها در اقتصاد ایران بود. چهره‌هایی نظیر زهرا کریمی، محمد ستاری‌فر و عباس آخوندی، با تحلیل شرایط «رکود تورمی» حاکم بر کشور، استدلال کردند که اجرای شتاب‌زدۀ هدفمندی یارانه‌ها و آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی در شرایطی که دولت فاقد انضباط مالی است و نقدینگی به شدّت رشد کرده، نه تنها به اصلاح ساختار منجر نمی‌شود، بلکه به‌مثابۀ ریختن بنزین روی آتش تورم خواهد بود. آن‌ها صریحاً هشدار دادند که این سیاست بدون بسترسازی نهادی و نهادینه کردن انضباط بودجه‌ای، باعث افزایش شدید هزینه‌های تولید، ورشکستگی بنگاه‌ها و در نهایت گسترش فقر و نابرابری خواهد شد و دولت را فراخواندند تا به جای اقدامات هیجانی و توزیع پول نقد، بر مهار تورم و ثبات اقتصاد کلان تمرکز کند.

پردۀ پنجم: نامۀ 43 اقتصاددان به محمود احمدی‌نژاد (اسفند 1391)

ماه‌های پایانی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و در واج نوسانات شدید ارزی و فشارهای تحریمی، جمعی از اقتصاددانان در واکنش به تصمیم دولت برای اجرای «فاز دوّم هدفمندی یارانه‌ها» تصمیم به نگارش نامه‌ای سرگشاده گرفتند. چهره‌هایی نظیر جعفر خیرخواهان، حسین عبده‌ تبریزی و حجت‌اله میرزایی با رد ادعای دولت مبنی بر اینکه تمام مشکلات ناشی از تحریم است، بر نقش کلیدی «سوءمدیریت و بی‌انضباطی پولی» تأکید کردند. آن‌ها هشدار دادند که وارد کردن شوک قیمتی جدید در شرایط رکود تورمی، تیر خلاصی به تولید ملّی است و خواستار توقّف فوری تصمیمات هیجانی و بازگشت به عقلانیت برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی شدند.

پردۀ ششم: نامۀ 38 اقتصاددان به حسن روحانی (مرداد 1397)

پس از خروج ایالات متّحده از برجام و رخ‌دادن تلاطم‌های ارزی، 38 اقتصاددان در نامه‌ای به نقد ساختاریِ «مناسبات قدرت و ثروت» در اقتصاد ایران پرداختند. چهره‌هایی نظیر محسن رنانی، حسین راغفر، عباس شاکری و مرتضی افقه با هشدار نسبت به تسخیر اقتصاد توسط «بخش‌های غیرمولّد و سوداگر» و شکل‌گیری «سرمایه‌داریِ رفاقتی»، استدلال کردند که سیاست‌های دولت- نظیر آزادسازی نرخ ارز و ایجاد بازار ثانویه- تنها منافع اقلّیتی رانت‌جو و خام‌فروش را تأمین می‌کند. آن‌ها ضمن انتقاد شدید از فساد در واگذاری بنگاه‌های دولتی، تأکید کردند که ادامۀ «شوک‌درمانی‌های ارزی» و فشار بر معیشت مردم راهگشا نیست و راه نجات را در حذف رانت‌های صنایع خصولتی و تغییر ریل‌گذاری به نفع «تولید فناورانه» دانستند.

پردۀ هفتم: نامۀ 24 اقتصاددان به حسن روحانی (دی 1398)

این نامه با عنوان «۱۰ راهکار برای نجات اقتصاد بدون کمک خارجی»، مانیفستِ منتقدانِ رویکرد دیپلماتیک دولت وقت بود که نسبت به «شرطی کردن اقتصاد به مذاکرات» هشدار می‌دادند. نویسندگان با تمرکز بر اصلاحات درون‌زا نظیر اخذ مالیات بر عایدی سرمایه و اصلاح نظام بانکی، مدعی بودند که کلید حل مشکلات در داخل است. نکته متمایز این نامه، ترکیب امضاکنندگان آن- نظیر احسان خاندوزی و حجت عبدالملکی- بود که اکثرشان مدتی بعد، سمت‌های کلیدی اقتصادی در دولت سیزدهم و مجلس را تصاحب کردند و مسئول اجرای همین ایده‌ها شدند.

پردۀ هشتم: نامۀ 61 اقتصاددان به شهید رئیسی (خرداد 1401)

پس تصمیم دولت به حذف ارز ترجیحی (موسوم به جرّاحی اقتصادی) در آغاز کار دولت سیزدهم، جمعی از اقتصاددانان در واکنش به این اقدام، یکی از هشدارآمیزترین نامه‌های سرگشادۀ اقتصادی را نوشتند. امضاکنندگان، نظیر مهدی پازوکی، نعمت‌اله اکبری و محمود ختایی با تأکید بر اینکه ریشه ابرچالش‌های اقتصادی﮿ «سیاسی» است، هشدار دادند که انجام اصلاحات قیمتی بدون حل مناقشات بین‌المللی و رفع تحریم‌ها، اقدامی عقیم است که کشور را در معرض «تورم سه رقمی»، گسترش فقر مطلق و «ناآرامی‌های اجتماعی» قرار می‌دهد و این جرّاحی بدون مقدمات، تنها منجر به خونریزی پیکر اقتصاد خواهد شد.

بیشتر بخوانید
نامه 61 اقتصاددان به مردم ایران؛ ریشه مشکلات اقتصادی ایران سیاسی است

اکوایران: جمعی از اقتصاددانان نهادگرا طی نامه ای شوک های متعدد و بی ثباتی اقتصاد کلان را در پی جراحی های اقتصادی از سوی سیاست گذار بدون توجه به عواقب آن را بسیار خطرناک دانسته اند.

بیشتر بخوانید
واکنش 5 اقتصاددان به تجمعات اخیر: صدای اعتراض ها را بشنوید

پنج اقتصاد با اشاره به اتفاقات پس از مرگ تاثر برانگیز زنده یاد مهسا امینی نسبت به نادیده گرفتن تفاوت و مسائل پیرامون جامعه ایران هشدار داده و خواستار آن شده اند که با با جامعیت بخشی به تدابیر زمینه گذار از این پیچ خطرناک فراهم شود.

پردۀ نهم: نامۀ 80 اقتصاددان اسلامی به مسعود پزشکیان (تیر 1404)

بعد از جنگ 12 روزه، 80 اقتصاددان با رویکرد اسلامی، پارادایم «اقتصاد مقاومتی» را تنها نسخه نجات کشور معرفی کرد. امضاکنندگان صریحاً به دولت هشدار دادند که هرگونه سیگنال مذاکره یا تلاش برای تعامل مجدد با غرب در این شرایط، به معنای «مذاکره از موضع ضعف» و خطایی راهبردی است و تأکید کردند که راه برون‌رفت از بحران، نه در دیپلماسی، بلکه در قطع امید کامل از بیگانگان و تقویت ساختارهای درونی است.

بیشتر بخوانید
وقت تغییر پارادایم

پس از حمله اسرائیل و آمریکا به کشور و برقراری آتش‌بس، ۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحب‌نظر در یک بیانیه خواستار اصلاحاتی در پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی کشور شدند که بتواند در بعد خارجی شرایط را برای ایجاد صلح پایدار و امنیت فراهم و در بعد داخلی، با مشارکت تمام گروه‌ها و افراد خبره فرصت را برای اتحاد و مقاوم‌سازی اقتصاد ایجاد کند.

پردۀ دهم: نامۀ 180 اقتصاددان و کنشگر اقتصادی و  اجتماعی به مسعود پزشکیان (آذر 1404)

جدیدترین نامه اما به 180 تن از اقتصاددانان و کنشگران اقتصادی و اجتماعی تعلق دارد. آن چه که این نامه را از نمونه‌های پیشین متمایزتر کرده، نام چهره‌های مختلف، از جبهه‌های فکری گوناگون، در لیست امضاکنندگان است. محوریت نامه، عادلانه و شفاف‌ ساختن بودجه کشور و توجه به گروه‌های کم‌درآمد در بحث اصلاحات قیمتی است. این چهره‌های اقتصادی و اجتماعی تاکید کرده‌اند که زیرساخت‌های حمایتی و سازوکارهای جبرانی حداقلی باید طوری طراحی شوند که فشار اصلاحات قیمتی بر گروه‌های کم‌درآمد به حداقل ممکن برسد، بی‌آنکه به بازگشت سیاست‌های پرهزینه و ناکارآمد گذشته منجر شود.

بازیگران: چه شبکه‌های فکری بیشتر از دیگران نامه نوشتند؟

تحلیل نامه‌ها نشان‌دهنده فعّالیت سه جریان فکری متمایز است. فعّال‌ترین و منسجم‌ترین گروه، «نهادگرایان» (با دغدغۀ عدالت اجتماعی و تقویت تولید) هستند که پای ثابت تمام هشدارهای ضد شوک‌درمانی از ۸۴ تا امروز بوده‌اند. هستۀ مرکزی و رکورددار امضا در این جریان، فرشاد مؤمنی، حسین راغفر، محمّد ستاری‌فر و محمود ختایی هستند که در اکثریت ادوار (از نامۀ ۵۷ نفر تا ۱۸۰ نفر) حضور داشته‌اند.

گروه دوّم، «اقتصاددانان اصولگرا» ،همچون احمد توکلی، الیاس نادران و احسان خاندوزی، هستند که با رویکرد اقتصاد اسلامی و نفی لیبرالیسم، نامه‌های جداگانه‌ای (مانند نامۀ ۱۰ نفر به خاتمی یا نامۀ ۲۴ نفر به روحانی) می‌نویسند. ویژگی این گروه آن است که اعضای آن برخلاف نهادگرایان، غالباً پس از نامه‌نگاری﮿ مناصب اقتصادی و مهمِ دولت و مجلس را به دست گرفتند.

 گروه سوّم، «اقتصاددانان حامی بازار آزاد» هستند که اخیراً در سنّت نگارش نامه‌های هشدارآمیز نقش‌آفرینی فعّال‌تری ایفا کردند. رویکردی که در آن چهره‌هایی نظیر موسی غنی‌نژاد، مسعود نیلی و محمد طبیبیان با لحنی صریح و انذاردهنده، نسبت به بن‌بست‌های مدیریتی و خطر فروپاشی ساختارهای اقتصادی اعلام خطر می‌کنند. این تغییر راهبرد نشان می‌دهد که آن‌ها وضعیت را فراتر از بحران‌های عادی ارزیابی کرده و بی‌پرده به دنبال آگاه‌سازی هستّ سخت قدرت از تبعاتِ تداوم وضع موجود هستند.

بررسی سیر نگارش نامه‌ها نشان می‌دهد که در گذر زمان، همگرایی بین طیف‌های مختلف فکری درباره چیستی مشکلات و بحران‌ها افزایش یافته، هرچند که اختلاف‌نظرهایی بر سر راه‌حل‌ها وجود داشته باشد. در نهایت باید دید که آیا این فریادهای مکتوب، صرفاً ثبتِ حقیقت در دلِ تاریخ‌اند یا قدرتِ تغییرِ ریل‌گذاری‌ها را نیز دارند؟