این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
اتمام ۱۲ روز جنگ و درگیری و در نهایت قبول آتشبس میان ایران و اسرائیل، چند پرسش بنیادین درباره انگیزههای واقعی این تصمیم مطرح میکند که برای پاسخ به آنها باید در وهله اول، نحوه مواجهه انسانها با چالش در جهانی پر از پیچیدگی را بشناسیم. انسانها به دو روش با بحرانها روبهرو میشوند؛ این دو روش عبارت از تصمیمگیری سریع و شهودی و تصمیمگیری کند و تحلیلی است.
جنگها همیشه بیش از آنکه با گلوله و خون قربانی بگیرند، با ترکشهای اقتصادی خود جان میگیرند. این بار هم با آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان و وقوع جنگ ۱۲روزه، علاوه بر قربانیان صحنههای نبرد، شاهد موجی از قربانیان در کارگاهها، شرکتها و مغازهها بودیم؛ کارگرانی که یکشبه بیکار شدند، بیآنکه تقصیری داشته باشند جز اینکه در زمان نامناسبی به استخدام کسبوکاری درآمده بودند که خود، اسیر توهم توسعه بود.