این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
بعد از جنگ تحمیلی دوازدهروزه، همگان و حتی ارکان سیاستگذاری همزمان با خلأها و ظرفیتهای پنهان ایران مواجه شدند. بحران جنگ، درعینحال که تهدیدی برای سرمایه اجتماعی بود اما فرصتی نادر فراهم آورد تا امکان بازسازی پیوندهای اجتماعی به وجود آید، چراکه در زمان جنگ ۱۲روزه تمام گروهها و نهادها، حتی آن دسته از گروههایی که نسبت به شیوه سیاستگذاری انتقاداتی داشتند، تمامقد از کیان کشور دفاع کردند.
خصوصیسازی، در غیاب دموکراسی اقتصادی، اغلب به نسخهای ناتمام و واژگونه از توسعه بدل میشود؛ نسخهای که به جای توانمندسازی جامعه، به تمرکز ثروت در دست گروهی معدود میانجامد و سرمایه اجتماعی را فرسایش میدهد. تجربه ایران در خصوصیسازی، در دو دهه گذشته، نشان داده است که بدون شفافیت، پاسخگویی و مشارکت واقعی کارآفرینان و مردم، انتقال مالکیت نه به بهبود کارآیی میانجامد و نه به عدالت.
جنگ ۱۲روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر کشورمان بود که نهتنها تاثیرات امنیتی و نظامی فراوانی به جا گذاشت، بلکه تحولات اجتماعی و روانی گستردهای نیز در پی داشت. یکی از برجستهترین این تحولات، افزایش سطح همبستگی داخلی مردم ایران بود؛ تغییری چشمگیر که نشان داد چگونه یک تهدید خارجی میتواند شکافهای درونی را بهطور موقت کمرنگ کرده و حس اتحاد ملی را تقویت کند.