این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
امسال تابستان هنوز به نیمه نرسیده بود که بحران کمبود آب به بحران کسری برق اضافه شد. واپسین روزهای تیر در حالی گذشت که کمبود آب سبب قطعی آب در برخی از استانها شد.
با یک جوک تلخ شروع میکنم: «مردم! میخواهید حکومت را حسابی به دردسر بیندازید؟ همه دوشِ یکساعته بگیرید و موهایتان را با سشوار خشک کنید!» در ظاهر، جوک بیمزهای به نظر میرسد. اما اگر تفسیر این چند کلمه را به پسزمینه تابستان ۱۴۰۴ ایران بیاوریم، تهدید را بهروشنی درمییابیم. نه تظاهرات و اعتصاب، نه نافرمانی مدنی، به اندازه همین دستورالعمل خصمانه و مزخرف نمیتواند حکومت و جامعه را دچار مشکل کند.
امروز با بحرانی عمیق در زمینه آب روبهرو هستیم که با قطعیهای مکرر آب در بسیاری از استانها، از جمله تهران، اصفهان، یزد و خوزستان، زندگی میلیونها نفر تحت تاثیر قرار گرفته است. این بحران که در سالهای اخیر شدت گرفته، تنها نتیجه خشکسالی طبیعی یا تغییرات اقلیمی نیست، بلکه ریشه در سیاستهای نادرست حکمرانی آب دارد.