این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
توسعه، صرفا پروژهای اقتصادی نیست؛ رخدادی اجتماعی، تاریخی و نهادی است که در بستر زمان شکل میگیرد. اما تاریخ علیه آینده تجهیز میشود. در سرزمینهایی که به مدت طولانی در معرض تداوم جنگ و خشونت بودهاند، نهفقط زیرساختها و منابع، بلکه حافظه نهادی، افق آینده و امکان یادگیری جمعی فرو میپاشد.
جنگ و درگیریهای مسلحانه تاثیرات عمیقی بر توسعه پایدار در سطح محلی و در سطح جهانی در این جهان به هم پیوسته دارند. در مطالعاتی که بر ۱۵۰ جنگ از سال ۱۸۷۰ انجام شده نشان میدهد که در زمان جنگ و پس از ۵ سال از شروع جنگ، ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن کشور کاهش یافته و ۱۵ درصد تورم آن به دلیل جنگ افزایش مییابد (این تورم به تورمی که از قبل وجود داشته اضافه میشود). این امر برای کشورهای همسایه در طی دوره مورد نظر، باعث کاهش ۱۰ درصدی تولید ناخالص داخلی کشورها و افزایش به طور متوسط ۵ درصدی تورم کشورهای همسایه شده است.
ایران در اوایل قرن پانزدهم خورشیدی با پیچیدهترین چالش اقتصادی تاریخ معاصر خود روبهروست. کشوری که همزمان از سرمایهای کمیاب ـ جمعیتی جوان و تحصیلکرده، موقعیت ژئواقتصادی بیبدیل و منابع طبیعی متنوع ـ برخوردار است و درعینحال درگیر سازوکارهایی است که همین مزیتها را خنثی، یا حتی علیه خود، به کار میگیرد.
جنگها به عنوان یکی از بزرگترین اختلالگرهای سیستمهای اقتصادی تاثیر عمیقی بر شاخصهای کلان اقتصاد دارند. نخستین و ملموسترین، پیامد کاهش تولید ناخالص داخلی(GDP-Gross Domestic Product) است. زیرساختهای صنعتی شهری و خدماتی که نقش مهمی در خلق ارزش اقتصادی دارند تخریب میشوند و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در حوزههای تولید توزیع و مصرف مختل میگردند.