کتیبه پیروزمند

این واقعه در بهار ۲۶۰ م در نزدیکی شهر اِدِسا (اوردانا، در ترکیه امروزی) رخ داد و نخستین بار بود که یک امپراتور روم به اسارت دشمن درمی‌آمد. اما جدای از اهمیت این پیروزی بزرگ برای ساسانیان، سرنوشت امپراتور اسیر شده رومی چه شد؟ آیا در نهایت آزاد و به کشورش بازگشت یا کشته شد و یا سرنوشت دیگری یافت؟

شاپورِ یکُم دومین شاهنشاه از دودمان ساسانی بود که پس از مرگ پدرش، اردشیر بابکان، بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی، در ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی به فرمانروایی رسید. وی پیش از رسیدن به شاهنشاهی به‌عنوان جانشین پادشاه در نبردهای زیادی در برابر اشکانیان شرکت جست و توانست جایگاه والایی در نزد پدرش پیدا کند.

پس از مرگ اردشیر بابکان، شاپور فرمانروایی کشور را به دست آورد و در آغاز پادشاهی خویش با فراخوان دینی مانی روبه‌رو شد؛ و به سبب اینکه وی در سیاست خویش از آزادی دینی استفاده می‌کرد، از او پشتیبانی کرد؛ و در پایان توانست از شیوه‌های نوین مانی برداشت‌های نیازین را داشته باشد و در یکپارچگی فرمانروایی از وی یاری گیرد. دربارهٔ اداره رویدادهای دینی کشور می‌توان گفت که شاپور همانند پدر خویش توانایی اداره این کارها را نداشته است بنابراین اداره همه این رویدادها را با توانایی تصمیم‌گیری آزاد یکپارچه بر دوش یک روحانی به‌نام کرتیر گذاشته بود و کرتیر هم قوانین دینی نو را برای فرمانروایی ساسانی برگزید.

در خصوص شیوه نظام پولی این دوره می‌توان گفت که شاپور در ضرب سکه از شیوه ساختاری پدر خویش استفاده نمود و توانست از عناوینی که در زمان اردشیر بکار گرفته شده بود، سکه‌های خویش را ضرب کند و در زمینه رواج سکه کوشش‌های نیازین را به سرانجام برساند. در زمان حکمرانی رفتار مناسبی با همه دین‌ها داشت به گونه‌ای که با مسیحیان و زرتشتیان و یهودیان سرزمین خویش به شیوه‌ای یکسان رفتار می‌کرد و ارج و گرامیداشتی که به این دین‌ها می‌گذاشت سبب آرامش و استقلال دینی شد.

شاپور در زمان زندگی خود شهرهای فراوانی را بنا کرد که از جمله این شهرها بیشاپور است. این شهر با همراهی اسیران رومی ساخته شد. افزون بر بیشاپور، گندی شاپور هم که یکی از مراکز مهم علمی و پزشکی این دوران شناخته شده در زمان شاپور بنا شده است. شاپور علاوه بر بنا کردن شهرها به بازسازی شهرها نیز پرداخته است که یکی از این شهرها پیروز شاپور بوده که جایگاه گردآوری جنگ‌افزارها بوده است. یکی از میراث‌های ارزشمندی که شاپور از خود بر جای گذاشته، سنگ‌نبشته‌ای در کعبه زرتشت است که داده‌های مهمی درباره سرزمین‌های ایرانشهر نمایان می‌کند. افزون بر کتیبه کعبه زرتشت می‌توان به دیگر میراث شاپور همانند غار شاپور و دیگر نقوش او در نقش رستم و حاجی‌آباد و تنگ براق و… اشاره کرد.

نقش شاپور یا نقش‌برجسته دارابگرد نقش برجسته‌ای مربوط به دوره ساسانی است که پیروزی شاپور یکم بر والرین امپراتور روم را به تصویر می‌کشد. این نقش برجسته در چهار کیلومتری جنوب داراب و در دامنه کوه پهنا جای گرفته است. این اثر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۱۵ با شماره ثبت ۲۶۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این نگاره بی‌درنگ پس از پیروزی شاپور یکم بر والرین امپراتور روم کنده‌کاری شده است. شاپور یکم به هنگام پیروزی بر والرین نزدیک ۶۳سالگی بود.

در این سنگ‌نگاره که در آن پیروزی شاپور یکم شاه ساسانی بر امپراتوران روم واگویی شده است، شاپور سوار بر اسب به گونه‌ای تمام‌رخ در میانه نگاره جای گرفته است و سه امپراتور و فرمانده رومی در جلوی او قرار دارند.

شاپور در این نگاره تاج همیشگی خود را بر سر ندارد و تاجی همانند تاج پدرش، اردشیر یکم بر سر دارد. پشت سر شاه هجده تن از بلندپایگان ساسانی ایستاده‌اند. زیر پای اسب یک امپراتور رومی به نام گوردیان سوم به زمین افتاده است که در کرانه فرات کشته شده است. دست چپ شاپور بر سر فیلیپ عرب است که پس از مرگ گوردیان با نیم‌میلیون دینار صلح را از شاپور خرید. پیمان صلح در سال ۲۴۴ میلادی بسته شد و امپراتور سوم والرین امپراتور روم است که در سال ۲۶۰ میلادی در نبرد ادسا اسیر شاپور شده است. 

این نقش‌برجسته از جمله بحث‌برانگیزترین نقوش برجسته دوره ساسانی به ‌شمار می‌آید که دارای چندین نظریه است:  از جمله سیاحان اروپایی که از محل بازدید کرده‌اند، سر ویلیام اوزلی است که محل مذکور را در سال ۱۸۱۱ میلادی مورد بازدید قرار می‌دهد. وی از این نقش به عنوان صحنه پیروزی شاپور یکم یاد می‌کند. سی سال پس از آن نیز دو فرانسوی به نام‌های اوژن فلاندن معمار و پاسکال کوست نقاش، از محل دیدار می‌کنند. این دو نفر طرحی از نقش مذکور تهیه و آن را به شاپور نسبت می‌دهند.

در سال ۱۹۳۴ م که سر اورال اشتاین اولین عکس‌برداری را از این نقش برجسته به عمل آورده، همچون سایرین آن را به شاپور یکم منسوب کرد. ظاهرا سه نفر اخیر در انتساب نقش به دومین پادشاه ساسانی از نقل‌قول مردم بومی پیروی کرده‌اند. سایر محققان نیز به تبعیت از اسلاف خویش این نظریه را پذیرفته‌اند. حتی ارنست هرتسفلد نیز که در ۱۹۳۸ میلادی روشی برای تشخیص هویت شاهان ساسانی از طریق فرم تزئین تاج آنها ابداع کرد، در این مورد خاص ایده دیگری داشته و نقش را همچون دیگر پژوهشگران قدیمی به شاپور یکم نسبت می‌دهد. رومن گیرشمن نیز چنین نظری داده است. نظریه‌ای بر پایه مطالعات سکه‌شناسی ولادیمیر لوکونین استوار است. وی یادآور می‌شود که شاپور در آغاز حکومت خویش با تاجی کنگره‌دار همراه با یک گوی شبیه تاج پدرش بر روی سکه‌ها ظاهر شده است، این مورد را می‌توان در نقش‌برجسته سلماس مربوط به اوایل دوره ساسانی به خوبی مشاهده کرد.

در میان محققان تنها دو نفر فرضیه بالا را رد کرده‌اند. نخستین آنها بی. سی. مک‌درموت است که پیرامون سال ۱۹۵۴ میلادی نقش‌برجسته را به عنوان تصویر پیروزی اردشیر اول بر رومیان گزارش نمود. جامع‌ترین بررسی که در مورد این مساله انجام شده مربوط به ژرژینا هرمان است. وی در گزارش خود می‌نویسد: ما چاره‌ای نداریم جز اینکه در این مورد از روش ابداعی هرتسفلد صرف نظر کرده و پادشاه را به عنوان اردشیر اول بشناسیم لذا وی برای اثبات نظریه خویش بررسی دقیقی را بر روی تمام نقش برجسته‌های ساسانی منسوب به این دو پادشاه انجام داده و نهایتا چنین نتیجه می‌گیرد :از نظر سبک و سلیقه رایج آن روز، نقش دارابگرد نمی‌تواند صحنه پیروزی اردشیر بر فیلیپ عرب امپراتور روم یا بر والرین دیگر امپراتور روم باشد.

از سوی دیگر نیز این نقش نمی‌تواند تازه‌تر از سال‌های ۲۴۶–۲۳۰ میلادی کنده شده باشد این نقش باید نمایانگر پیروزی اردشیر بر سه پادشاه محلی باشد. همچنین سنگ‌نگاره پیروزی شاپور بر امپراتوران روم یکی از آثار بازمانده از دوره ساسانی است که در محوطه نقش رستم و در ده متری شرق آرامگاه داریوش بزرگ بر سینه صخره‌ای تراشیده شده که طول آن نزدیک به ۱۱ متر و عرضش ۵ متر است. در این نقش، شاپور اول رو به چپ می‌نگرد و گیسوی افشان و پشت سر ریخته و ریش مجعدِ از حلقه گذرانده دارد؛ گردنبندی حلقوی بر گردن افکنده، و گوشواری از گوش آویخته است.

جامه وی عبارت است از نیم‌تنه‌ای تنگ و پرچین و کمردار، شلواری که بر روی ساق چین خورده، و ردایی که در جلو سینه با دو حلقه به هم وصل است و در پشت، افشان به دست باد سپرده شده. دیهیم روی تاج نوارهای بلند و پرچین دارد که به پشت افتاده و افشان شده است. شاپور را از روی سکه‌هایش و مجسمه‌اش در غار شاپور کازرون و نقشش بر جامی نقره‌ای می‌شناسیم و می‌دانیم تاجی کنگره‌دار بر سر می‌گذارده است. در اینجا وی را با همان تاج و گوی بزرگ شاهنشاهی می‌بینیم که به صورت بسیار برجسته کنده‌کاری شده است.

در صحنه پیروزی شاپور یکم بر والریانوس در زیر شکم اسب شاه کتیبه‌ای به زبان یونانی در پنج سطر دیده می‌شود. به احتمال قوی تحریرهای پهلوی و پارتی این کتیبه که احتمالا بر روی شکم اسب شاه بوده، از میان رفته است. کتیبهٔ یونانی نیز آسیب دیده است. مضمون آن عینا مانند مضمون کتیبهٔ این شاه در نقش رجب است که در آن نام و عنوان و نسب شاه ذکر شده است.

شمشیر راست و بلند شاپور در نیام است و وی دست چپ را بر دسته آن نهاده، و دست راست را دراز کرده، مچ در آستین نهفته یک رومی بر پای ایستاده را گرفته است. اسب شاپور زین و برگ آراسته دارد، و دمش گره خورده، نوار بلند و پرچین و شکنی از آن آویخته است. کفل‌بند و سینه‌بند اسب دارای حلقه آرایشی گل مانند بسیار بزرگی است و یال آن نیز آراسته است.

 گمپوله بزرگی از زین به میان پاهای آن آویخته است که چین و شکن آن به خوبی پیدا است. شاهنشاه راست و مردانه روی زین نشسته و وقار شاهانه‌اش به خوبی مجسم است. اسب نیز اندازه‌ای تقریبا طبیعی دارد و دست راست را خم کرده، و حالت درنگ به خود گرفته است. پیش روی اسب مردی در جامه رومی زانوی چپ را بر زمین نهاده است و زانوی راست را خم ساخته و دستها را به حالت التماس به جانب شاهنشاه دراز کرده است به‌طوری‌که دست چپش زانوی راست اسب شاهنشاه را لمس می‌کند این شخص میانه سال است و ریش کوتاه و مجعدی دارد، و جامه‌اش ردای امپراتوری رومی (توگا) است و بر سرش تاجی از برگ درخت غار، که امپراتوران بر سر می‌نهادند، مشابه دیهیم امپراتوری، دیده می‌شود.

وی کت آستین‌داری را که تا زانوانش می‌رسد پوشیده است و شمشیر نیام شده‌ای به کمر آویخته که دسته‌اش حالت صلیب دارد. کنار این رومی زانو زده، یک نفر دیگر ایستاده است که رو به شاهنشاه دارد و بی‌ریش است. اما دیهیمی از برگ غار بر سر دارد و نوار کوچکی پشت سرش افشان شده است، و جامه‌اش مانند رومی زانوزده است  و شمشیر از کمر آویخته است و دستش در آستین سردوخته مخفی گردیده و مچ چپش را شاپور گرفته است.

هر دوی این افراد، رومی‌هستند و از ردای امپراتوری و تاج برگ غار آنها پیداست که امپراتور است. ولی در مورد هویت آنها بحث بسیار شده است. تا سال ۱۹۵۴ همه می‌گفتند آنکه زانو زده، والرین است که از شاه امان می‌خواهد، و آنکه ایستاده کردیاس نامی از اهل سوریه است که گفته‌اند شاپور او را به امپراتوری برنشانید.

شاپور در زمان پادشاهی خویش در سه دوره با رومیان نبرد کرد. در نخستین دوره جنگ‌ها، دو نبرد با رومیان را پشت سر گذاشت. نبرد نخست که در رأس‌العین رخ داد در ادامه جنگی بود که از زمان پدر او اردشیر انجام گرفته بود و در زمان شاپور ادامه داشت. در نبرد دوم سپاه ایران به همراه سپاه رومیان در جایی به نام مشیک رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. 

این نبرد سرانجام به شکست سپاهیان روم انجامید و پیمان نامه ۲۴۱ میلادی هم از آن دسته پیامدهای منفی این جنگ با رومیان بود و از پیامدهای مثبت این جنگ برای ساسانیان، به‌دست آوردن سرزمین ارمنستان بود که از همین رو از مهم‌ترین مناطق آن دوران به شمار می‌رفت.  در دوره دوم جنگ‌های شاپور از سال ۲۵۲ تا ۲۵۳ میلادی جنگ‌هایش را در برابر امپراتوری روم آغاز کرد و توانست در این جنگ‌ها شکست سنگینی را به رومیان تحمیل کند و یک ارتش نیرومند رومی را در نبرد بربلیسوس شکست دهد و استان‌های شرقی را به چنگ خود درآورد. دوره سوم جنگ‌ها در اثر شکسته شدن قرارداد ۲۴۴ میلادی جنگ دیگری میان ایران و روم درگرفت و ایرانیان توانستند افزون بر شکست دادن رومیان انطاکیه را نیز از آن خود کنند. 

در این دوره باز هم شاهد حملات رومیان به سمت شرق هستیم و رومیان که از فتوحات ساسانیان خشمگین شده بودند به سمت شرق حمله کرده و در سال ۲۵۴ میلادی، والریانوس به همراه سپاهیان خود به شرق لشکرکشی کرد. سرانجام نبرد ادسا میان سپاه وی و ساسانیان درگرفت که در پایان سپاه رومیان شکست خورده و در فرجام این جنگ والریانوس امپراتور روم اسیر سپاه ساسانی شد. سرانجام در این دوره از جنگ‌ها گوردیانوس دیگر امپراتور رومی نیز جان خود را از دست می‌دهد و فیلیپ عرب هم ناچار به باج پردازی می‌شود.

پژوهش‌های باستان‌شناختی (مانند کاوش‌های شوشتر توسط گیرشمن) نشان می‌دهد اسیران رومی در ایران ساسانی ادغام شدند و جوامعی مانند «رومیان» در گندی‌شاپور تشکیل دادند. والرین احتمالا در حدود ۲۷۰ - ۲۶۵ م در اسارت درگذشت؛ هیچ سندی دال بر بازگشت یا کشتن او در دسترس نیست.