دانشکده حقوق در میانه توفان‌ها

در این آیین که به پاس ارج نهادن به تاریخ، جایگاه و نقش علمی و فرهنگی این دانشکده در شکل‌گیری اندیشه‌های سیاسی و حقوقی کشور برپا شد، چهره‌های برجسته‌ای از استادان و پژوهشگران این حوزه حضور داشتند؛ از جمله قاسم افتخاری، نسرین مصفا، حمید احمدی، حسن جعفری‌تبار، عباس کریمی و علی دهباشی، مدیر و بنیان‌گذار مجله و مجموعه فرهنگی بخارا.

علی دهباشی در آغاز این نشست گفت: «دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با دو سنت مادر پیوند دارد: نخست، مدرسه علوم سیاسی که در سال هزار و دویست و هفتاد و هشت هجری شمسی زیر نظر وزارت امور خارجه برای تربیت دیپلمات و آموزش حقوق، تاریخ و زبان‌های خارجی پدید آمد؛ و دوم، مدرسه عالی حقوق که در اواخر دوران قاجار، آموزش نظام‌مند حقوق، آیین دادرسی و حقوق عمومی را سامان داد.»

وی یادآور شد: «با تاسیس دانشگاه تهران در سال هزار و سیصد و سیزده، این دو ریشه در قالب دانشکده حقوق و سپس دانشکده حقوق و علوم سیاسی یکپارچه شد و از آن زمان تاکنون، نسل‌هایی از حقوقدانان، قضات و دیپلمات‌ها را به عرصه قانون‌گذاری، قضا و سیاست خارجی روانه کرده است.»  دهباشی با اشاره به چهره‌های برجسته‌ای که در تکوین این سنت علمی و فکری نقش داشته‌اند، گفت: «از استادان این سنت می‌توان از جمله به محمدعلی فروغی، حسن پیرنیا، مصطفی عدل، احمد متین‌دفتری، علی‌اکبر دهخدا، مهدی مظفری، حمید عنایت، محمد رضوی، هوشنگ مقتدر، جواد طباطبایی، حسین بشیریه، ناصر کاتوزیان، محمدجعفر جعفری لنگرودی و چند تن دیگر اشاره کرد.»

او در پایان سخنان خود توضیح داد: «روایت‌های این شب از کلاس‌ها، تجربه‌های دانشجویی و استادی، و فعالیت‌های علمی و فرهنگی تا آلبوم‌های تصویری و خاطره‌های استادان و دانشجویان را در برمی‌گیرد.»

در این شب، که به پاس گرامی‌داشت تاریخ و نقش دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد، استادان و صاحب‌نظران این حوزه نیز با بیان دیدگاه‌ها و یادکردی از نسل‌های پیشین، بر جایگاه ریشه‌دار این دانشکده در سنت علمی کشور تاکید کردند. 

قاسم افتخاری، استاد پیشکسوت علوم سیاسی دانشگاه تهران، سخنران بعدی این شب بود. وی به خواندن بخشی از یادداشت دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان، پرداخت و گفت: «این مطلب بسیار تکان‌دهنده است.»

در این نوشته آمده است: «کسری بودجه دولت، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، ناترازی بانک‌ها و فساد گسترده در نظام ارزی کشور، همگی نشانه‌های فروپاشی تدریجی هستند. اما اغلب سیاستمداران ما همچنان در کنار این بیمار در حال احتضار جشن می‌گیرند و به جای درمان، خود را به شادمانی‌های بی‌ثمر سرگرم کرده‌اند.»

وی گفت: «با همه اینها، من بر این باورم که ایران هرگز نخواهد مرد. همان‌گونه که در گذشته بارها از خاکستر خود برخاسته و دوباره زاده شده است، باز هم چنین خواهد شد. شعار زنده‌باد ایران به‌وسیله نسل‌های آینده نیز در این سرزمین طنین‌انداز خواهد بود.»

 دانشگاه ایرانی می‌تواند خود را بازآفرینی کند

 عباس کریمی، استاد حقوق خصوصی و رئیس پیشین دانشکده حقوق و علوم سیاسی دیگر سخنران این نشست بود. وی سخنان خود را این‌چنین آغاز کرد: «دانشکده‌ای که هم‌اکنون در آن حضور داریم، مکانی است که بخش مهمی از تاریخ معاصر کشور در همین دیوارها رقم خورده است. مردان بسیار بزرگی از این دانشکده برخاسته‌اند که در بزنگاه‌های تاریخی و در پیچ‌های سرنوشت‌ساز کشور، نقش‌هایی بس اثرگذار ایفا کرده‌اند. کسانی چون دکتر محمدعلی فروغی و دیگرانی که فقدانشان می‌توانست به زوال کشور بینجامد، در این دانشکده تربیت شدند و هر یک در تاریخ ایران، نقشی بی‌بدیل بر عهده داشتند.»

کریمی با نگاهی به فضای تاریخی دانشکده افزود: «بر در و دیوار این دانشکده غبارهای عمیق تاریخی نشسته است. این مکان خاطرات بسیاری را در خود جای داده است. هنوز هم در ورودی، در پله‌ها و سرسراهای دانشکده، آثار تاریخی به چشم می‌خورد. به عنوان مثال، در همان محل ورودی، هنوز آثار ترور محمدرضا شاه پهلوی دیده می‌شود؛ حادثه‌ای که در تاریخ ایران بسیار موثر بود و در تغییر روحیه و شیوه زمامداری او نقش تعیین‌کننده‌ای داشت.»

او در پایان به موضوعی نظری نیز اشاره کرد و گفت: «من در بحثی که درباره ملی‌گرایی داشتم، تاکید کردم که ایران را باید به‌عنوان موضوع دانش در نظر گرفت، نه صرفا یک مساله. علم، زمانی شکل می‌گیرد که موضوع خود را بشناسد. دانشگاه ایرانی نیز اگر بخواهد دانشی اصیل تولید کند، باید موضوع خود را ایران بداند، نه صرفا تقلید از نظام‌های فکری بیگانه. دانشگاه ما باید از درون این سرزمین و از مسائل واقعی مردمش معنا بگیرد. تنها در این صورت است که علم و اندیشه در ایران ریشه می‌دواند و می‌تواند جهانی شود.»

او با جمله‌ای سخنانش را به پایان برد: «اگر دانشگاه ایران به موضوع خود، یعنی ایران، بازگردد، دوباره می‌تواند به جایگاه واقعی‌اش برسد. همان‌گونه که ملت ایران بارها از دل بحران‌ها برخاسته، دانشگاه ایرانی نیز قادر است خود را بازآفرینی کند.»

1 copy

حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، از دیگر سخنرانان این نشست بود. او به مساله اشتغال اشاره کرد و گفت: «مشکل بزرگ‌تر، بحران اشتغال فارغ‌التحصیلان است؛ به‌ویژه در رشته علوم سیاسی. انجمن‌های علمی، نهادهای مدنی و مسوولان دانشکده باید در این زمینه چاره‌اندیشی کنند. باید جایگاه استخدامی این رشته‌ها در وزارت کشور، وزارت خارجه، آموزش و پرورش و سایر نهادها مشخص شود. متاسفانه در حال حاضر، هیچ آیین‌نامه یا سیاست‌نامه‌ای برای جذب متخصصان علوم سیاسی وجود ندارد. بسیاری از دانشجویان با شوق و ذوق وارد می‌شوند، اما پس از فارغ‌التحصیلی با ناامیدی و بحران شغلی روبه‌رو می‌شوند.» 

او هشدار داد: «از سوی دیگر، گسترش بی‌رویه رشته‌ها نیز مشکل‌ساز شده است. در سال‌های اخیر، تعداد دانشگاه‌ها، به‌ویژه غیرانتفاعی و خصوصی، به‌شدت افزایش یافته و در نتیجه، تعداد فارغ‌التحصیلان حقوق و علوم سیاسی به هزاران نفر رسیده است. این انبوه‌سازی، شأن و کیفیت این رشته‌ها را پایین آورده است. به نظر من، از این پس باید ورودی‌ها محدود شوند؛ نه تنها در دانشگاه تهران، بلکه در سراسر کشور. هرچه تعداد کمتر شود، کیفیت و منزلت رشته بالاتر می‌رود. حتی اگر لازم باشد، دروسی محدود و متمرکزتر ارائه شود تا دوباره شأن علمی این دو رشته بازگردد.»

 پیام بشیریه

بخشی از برنامه به قرائت پیام حسین بشیریه، استاد برجسته علوم سیاسی، اختصاص یافت. 

این پیام را تهمورث بشیریه، استاد حقوق به نمایندگی از او، در جمع استادان، دانشجویان و علاقه‌مندان قرائت کرد.

تهمورث بشیریه، خود دانش‌آموخته دانشگاه تهران  است، پیش از قرائت پیام، سخنان کوتاهی گفت که در فضایی آکنده از احساس و خاطره، چنان حال و هوای دل‌سپرده او به دانشگاه تهران را آشکار ساخت که تالار برای لحظاتی به سکوتی پرشور فرو رفت.

او گفت: «دل چیز عجیبی است؛ می‌گیرد، می‌بندد، می‌کند، می‌برد و می‌رود تا دوردست‌ها… اما چشمش همان‌جاست که روزی بدان بسته و روزی از آن بریده است. دانشگاه تهران برای من - یعنی برای دل من - مجموعه‌ای است از عشق‌ها و نفرت‌ها، جایگاهی از خاطره‌ها، دلشوره‌ها، جوانی‌ها، شیطنت‌ها و حسرت‌ها. هر دانشکده‌اش را با دوستانم وجب‌به‌وجب پیموده‌ام و هر سردر و راهرویش را با پای دل قدم زده‌ام.»

احمد خالقی، استاد باسابقه علوم سیاسی دانشکده حقوق، دیگر سخنران این شب بود که گفت: «نسل ما، نسلی بود که با فداکاری و سختی زیاد بزرگ شد. ما با کمترین امکانات، عاشق علم و عدالت بودیم و همواره تلاش می‌کردیم مسائل پیچیده اجتماعی را درک کنیم. با همه تجربه‌هایم، امروز هم وقتی به دانشکده نگاه می‌کنم، امیدوارم که نسل جدید، تجربه‌های ما را تکرار نکند و راه را با شعور و دانش طی کند.»

 بزرگ‌ترین کتابخانه حقوق و علوم سیاسی در ایران

نسرین مصفا، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، واپسین سخنران این نشست بود. 

وی گفت: «در این سخنان کوتاه، می‌خواهم توجه شما را به یک جنبه کمتر دیده‌شده و با اهمیت در تاریخ دانشکده جلب کنم: یعنی نقش کتابخانه‌ها، کارمندان و نیروهای پشت صحنه در شکل‌دهی و استمرار فعالیت‌های علمی و پژوهشی دانشکده. بسیاری از بزرگان دانشکده نامشان در کتاب‌ها و روی جلد آثار ثبت شده است؛ اما کسانی که بدون تدریس، نظریه‌پردازی یا شهرت، ستون‌های پنهان این نهاد بوده‌اند، اغلب دیده نشده‌اند.»

او گفت: «کارمندان، کتابداران، مسوولان دفاتر، دستیاران و کسانی که صبح زود اتاق‌ها را باز و شب‌ها چراغ‌ها را خاموش می‌کردند، نظم و استمرار دانشکده را حفظ کردند و امکان ادامه مسیر علمی را برای استادان و دانشجویان فراهم کردند. بدون تلاش این افراد، بسیاری از دستاوردهای علمی و فرهنگی دانشکده امکان تحقق نمی‌یافت.»

مصفا افزود: «یکی از نمونه‌های تاریخی مهم، ورود زنان به دانشکده حقوق و علوم سیاسی است. تلاش‌های اولیه برای پذیرش زنان، مانند مهرانگیز منوچهریان که بعدها اولین فارغ‌التحصیل زن دکترای حقوق جزا شد، بیش از سه دهه طول کشید. 

پس از آن، زنان توانستند در سمت‌های علمی، اجرایی و مدیریتی در دانشکده و سطح ملی حضور پیدا کنند و نقش موثری ایفا کنند. این مسیر نشان می‌دهد که پیشرفت و آبادانی دانشکده، نتیجه همکاری همه اعضا، چه در جایگاه‌های رسمی و چه در پشت صحنه بوده است.»