واکاوی کتاب «پنیر و کرمها» نوشته کارلو گینزبورگ
جهانشناسی یک آسیابان معترض
این اثر با بررسی محاکمات تفتیش عقاید، جهان ذهنی یک فرد عادی، دومنیکو اسکاندیلا، معروف به منوکیو، را بازسازی میکند و نشان میدهد که چگونه دیدگاههای یک آسیابان روستایی میتواند آینهای از تحولات فرهنگی، مذهبی و اجتماعی اروپا در آغاز دوران مدرن باشد. گینزبرگ در این اثر، سنت تاریخنگاری کلاسیک را که روی زندگی نخبگان، نهادها و رویدادهای بزرگ متمرکز است، به چالش میکشد. او با تمرکز بر یک شخصیت عادی، نشان میدهد که جهانبینی افراد معمولی نیز میتواند شناختی عمیق از فرهنگ و جامعه در هر مقطع تاریخی ارائه دهد.
تاریخنگاری خرد، رویکردی است که در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ گسترش یافت، این رویکرد به جای بررسی کلان، به مسائل کوچک و جزئی تاریخ اجتماعی و اقتصادی میپردازد تا جزئیات زندگی روزمره، ذهنیتها و ساختارهای معنایی را آشکار کند. گینزبرگ در «پنیر و کرمها» از اسناد تفتیش عقاید بهعنوان منابع اصلی بهره میبرد؛ اسنادی که با هدف تکفیر منوکیو تهیه شدهاند. نکته شگفتآور این است که نهادهایی که به سرکوب میپرداختند، بهطور ناخواسته صدای یک فرد عادی را برای نسلها حفظ کردهاند.
منوکیو (۱۵۹۹–۱۵۳۲) آسیابانی بود که به دلیل شغلش در مرکز زندگی اجتماعی روستا قرار داشت و با افراد متعدد در تماس بود. آنچه او را از سایر آسیابانان متمایز میکرد، توانایی خواندن و علاقه عمیق به مطالعه بود، امری که در آن زمان میان طبقات فرودست بسیار نادر مینمود.
او کتابهایی مانند ترجمه محلی انجیل و رسالههای ساده مذهبی را مطالعه کرده بود.
منوکیو همچنین در امور اجتماعی فعال بود و مدتی بهعنوان شهردار روستا خدمت کرد. اما کنجکاوی فکریاش او را در تقابل با دستگاه تفتیش عقاید قرار داد، زیرا جهانبینی او نهتنها نامتعارف، بلکه نوآورانه و چالشبرانگیز بود.
در مرکز جهانبینی منوکیو، ایدهای شگفتانگیز قرار داشت: او بر این باور بود که جهان از تودهای بیشکل و آشوبناک پدید آمده و این توده به مادهای شبیه پنیر تبدیل شده است. این تصویر که عنوان کتاب را نیز شکل داده، نه تنها آموزههای مسیحیت را به چالش میکشید، بلکه نوعی بازآفرینی فرهنگی و خلاقانه در برابر روایت رسمی کلیسا از آفرینش بود.
گینزبرگ نشان میدهد که کیهانشناسی منوکیو محصول آمیختگی سه عامل بود:
سنتهای شفاهی و باورهای عامیانه محلی
مطالعه و تفسیر فردی کتابهای چاپی در دسترس
قدرت تخیل و بهرهبرداری از تجربههای روزمره.
این ترکیب، نشان میدهد که فرهنگ عامه میتواند خلاقانه بازتولید شود و تنها بازتاب آموزههای نخبگان نیست.
یکی از محورهای اصلی تحلیل گینزبرگ، نقش چاپ و نشر کتاب در دسترسی افراد فرودست به دانش و اطلاعات است. چاپ کتاب، برخلاف انتظار، منجر به یکسانسازی فرهنگی نشد، بلکه به تعامل میان فرهنگ شفاهی و دانش مکتوب انجامید و زمینه را برای شکلگیری اندیشههای نو فراهم کرد.
منوکیو کتابها را با تجربه روستایی خود میخواند، بخشهایی را با برداشت شخصی درمیآمیخت و گاه به تعبیر نوآورانهای میرسید که با آموزههای کلیسا در تضاد بود. گینزبرگ بر این نکته تاکید دارد که صنعت چاپ، اگرچه ابزار قدرت و آموزش بود، به شکل غیرمنتظرهای قدرت تفکر مستقل را در میان فرودستان تقویت کرد.
محاکمههای منوکیو (۱۵۸۴–۱۵۸۳ و ۱۵۹۹) نمونهای برجسته از تقابل قدرت رسمی و اندیشه فردی محسوب میشوند. در نخستین محاکمه، او به زندان و اعتراف محکوم شد، اما پس از آزادی دوباره به ترویج و بیان باورهای خویش پرداخت. این کار موجب شد که در دومین محاکمه به اعدام محکوم شود. محاکمه او نشان میدهد که مخالفت فکری یک فرد فرودست تا چه حد برای کلیسا تهدیدآمیز تلقی شده و محدودیتهای بیان اندیشه در جامعه روستایی اروپا چقدر جدی بوده است.
منوکیو در این کتاب اسطوره نیست. فردی معمولی با ترکیبی از کنجکاوی، بداههپردازی، و گاه سادهانگاری است، و همین تصویر انسانی، پژوهش تاریخی گینزبرگ را باورپذیر میکند.
یکی از دستاوردهای گینزبرگ، نقد تقسیمبندی ساده «فرهنگ عامه در برابر فرهنگ نخبگان» است. فرهنگ عامه، برخلاف تصورات پیشین، نه منفعل و تقلیدی، بلکه خلاق و مولد معناست. منوکیو نشان میدهد که افراد فرودست اگر به ذهن خلاق خود رجوع کنند قادر به بازتفسیر و ترکیب اندیشهها هستند.
جهانبینی منوکیو محصول سه عامل همپوشاننده است: کتابهای چاپی، روایتهای شفاهی محلی و کنشگری و خلاقیت فردی. این الگوی تعامل، پیچیدگی انتقال فرهنگ و تاثیر متقابل عناصر مختلف را روشن میسازد.
یکی از پرسشهای اصلی در تحلیل این کتاب، اعتبار اسناد تفتیش عقاید است: آیا این اسناد میتوانند نماینده دقیق باورهای منوکیو باشند؟ گینزبورگ معتقد است که بهرغم تحریفهای احتمالی، هسته تفکر منوکیو در این اسناد قابل بازشناسی است. موضوع دیگر، چگونگی نقشآفرینی اوست: آیا منوکیو استثنایی بود یا نمونهای از جریانهای گستردهتر فرهنگی؟ گینزبورگ شخصیت این آسیابان خلاق را منحصربهفرد میداند، اما باورهای او فرهنگ نادیده عامه را نیز بازنمایی میکنند.
«پنیر و کرمها» تاثیری پایدار در تاریخ فرهنگی، مطالعات دینی و مردمشناسی داشته است.
این کتاب، پژوهشگران را به بررسی اندیشههای افراد فرودست تشویق کرده و اهمیت منابع کمتر دیدهشده را برجسته ساخته است. داستان منوکیو حتی در ادبیات، نمایش و سینما نیز بازتاب یافته و الهامبخش روایتهایی از خلاقیت و مقاومت فرهنگی است.
گینزبرگ در «پنیر و کرمها» نشان میدهد که حتی یک آسیابان معمولی میتواند با تخیل و کنجکاوی، اندیشهای بدیع بسازد که نظم تثبیتشده اجتماعی را به چالش بکشد.
این اثر نه تنها داستان منوکیو را روایت میکند، بلکه به روششناسی تاریخ، بازخوانی منابع و اهمیت توجه به صداهای حاشیهای در بازسازی تاریخ، معنا میبخشد. گینزبرگ با این کتاب به ما یادآوری میکند که تاریخ، تنها تاریخ نخبگان نیست؛ بلکه شامل زندگی، اندیشه و تجربه کسانی است که صدایشان غالبا خاموش بوده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «منوکیو، جدا از خیالپردازی درباره بهشت، در آرزوی یک «دنیای جدید» نیز بود. او به بازجو چنین گفت: «ذهن من بلندنظر بود و در آرزوی دنیا و شیوه حیاتی جدید بودم؛ زیرا کلیسا درست عمل نمیکرد و چنان جاه و جبروتی نباید در میان میبود.» مراد منوکیو از اینسخنان چه بود؟ در جوامعی که مبتنی بر سنت شفاهی هستند، خاطره اجتماع بیاختیار به دنبال آن است که تغییرات را بپوشاند و دوباره در خود جذب کند.
در مقابل انعطافپذیری نسبی حیات مادی، نوعی ایستایی شدید در تصویر گذشته وجود دارد. شرایط همیشه اینگونه بوده است؛ جهان همانی است که هست. تنها در زمانه تغییرات اجتماعی حاد است که گونهای تصویر، عموما تصویری اساطیری، از گذشتهای متفاوت و بهتر پدیدار میشود: الگویی از کمال که در پرتو آن، زمان حال، گونهای تباهی و زوال به نظر میرسد. «آنگاه که آدم شخم میزد و حوا نخ میریسید، چهکسی آقا و ارباب بود؟»
بنابراین، ستیز برای تغییر نظم اجتماعی به تلاشی آگاهانه برای بازگشت به این گذشته اسطورهای تبدیل میشود. حتی منوکیو [نیز] اینکلیسای ثروتمند را که به چشم میدید با فقر و خلوص کلیسای اسطورهای اولیه مقایسه میکرد: «کاش (کلیسا) از روی محبت اداره میشد، درست شبیه آنزمانی که به دست اربابمان، عیسی مسیح بنا نهاده شد... حال عشاهای ربانی مجللی در میان است و اربابمان عیسی مسیح جاه و جبروت نمیخواهد.» او برخلاف اکثر روستاییان دیگر، قادر به خواندن بود و این توانایی به او بخت آن را داده بود که به نگاهی در باب گذشته دست یابد که از این برابرنهاد ساده فراتر میرفت.»
نشانگری عاملیت فرودستان
چندی پیش انجمن علمی-دانشجویی تاریخ دانشگاه تهران، نشستی با عنوان بررسی کتاب «پنیر و کرمها؛ با نگاهی به تاریخ خُرد» برگزار کرد.
در این نشست دکتر داریوش رحمانیان، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه مردمنامه،دکتر محمدجواد عبدالهی، مترجم کتاب و دکتر محمد غفوری، دکترای تاریخ دانشگاه تهران، به سخنرانی پرداختند.
عبدالهی در این نشست گفت: دغدغه اصلی او برای نگارش رساله دکتری، تاریخ روابط کار در فضای پس از اصلاحات ارضی و درک رفتار فرودستان جامعه بوده است.
او توضیح داد که با تبیینهایی که فرودستان را قربانی دلالان مسکن و انقلابیون طبقه متوسط معرفی میکرد و نیز با تفسیرهای لنینیستی از رفتار فرودستان مخالف بوده است درنتیجه، سراغ مورخانی مانند کارلو گینزبرگ و بهویژه کتاب «پنیر و کرمها» رفته است.
مساله اصلی کتاب این است که در جهانی که منابع مکتوب از آن نخبگان است، چگونه باید عاملیت فرودستان را نشان بدهیم.
عبدالهی سپس سه چالش اصلی پرداختن به تاریخ خرد در ایران را مطرح کرد:
اولین چالش را میتوان وجود پیشفرضهای غلط در میان اهل تاریخ که پیرو تبیینهای سنتی در رشته تاریخ هستند در نظر گرفت. این تبیینها تابع منطق روایت هستند و کار مورخ را مرتبکردن رخدادهای تاریخی در یک مقیاس زمانی تکخطی میدانند.
در کنار این مساله، در قرن نوزدهم بهعلت شکلگیری دولتهای ملی، تاریخ سیاسی به ژانر غالب در تاریخنگاری تبدیل و درنتیجه، عاملیت از اقشار فرودست سلب شد. این درحالی است که در قرن بیستم به این رویکرد نقدهای جدی وارد شد. دومین چالش این است که به گمان پژوهشگران ایرانی، از آنجایی که ما در تاریخ خودمان اسنادی از نوع اسناد بهکار رفته در کتاب «پنیر و کرمها» نداریم، ترجمه کتابهایی از این دست بیفایده است و پژوهشگر باید تمام منابع موجود را جمعآوری کرده تا تاریخ را نگارش کند. اما نقد دکتر عبدالهی به این رویکرد این است که مشکل نه کمبود منابع، بلکه راهبرد ما در تحلیل منابع است.
گینزبرگ همه اسناد را در اختیار نداشت و قبل از او هم مورخان این اسناد را بررسی کردهبودند اما نگاه تازه گینزبرگ به این اسناد است که اهمیت دارد. چالش سوم به مساله سانسور محافظهکارانه از سوی عموم مورخان دانشگاهی و نهادهای پژوهشی برمیگردد که بخشی از ناتوانی مورخان برای نگارش آثاری از این دست را رقم میزند. منظور از این نوع سانسور، برچسب زدن به مورخ بهجهت پرداختن به تاریخ فرودستان (تاریخ زنان، کارگران، اقوام ایرانی و...) است؛ برچسبهایی مانند فمنیست، مارکسیست و ضدمیهن که میتوانند مایه دردسر و مانع پیشبردن تحقیقات شوند. عبدالهی خاطرنشان کرد که، تاریخ باید رویکرد مسالهمحور داشته باشد تا از حالت موزهای خارج شود.
شورش علیه سلسلهمراتب
در ادامه دکتر غفوری به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: کتاب «پنیر و کرمها» درباره یک شورش کوچک و خرد بر سلسلهمراتب رستگاری در مسیحیت کاتولیک است که اگرچه سرکوب میشود و خاطرات آن بایگانی میشود، گینزبرگ، نویسنده کتاب، این بایگانیها را بیرون میکشد و دادگاه منوکیو شخصیت محوری کتاب را که توسط مفتشان محکوم و گناهکار شناخته شد، در قالب یک اثر تاریخی بازسازی میکند. گینزبرگ تلاش میکند بفهمد چگونه یک بدعتگذار خرد تبدیل به چنین شخصی میشود. گینزبرگ یک خُردزندگینامه فکری از منوکیو رقم میزند که شاید در نگاه مورخان دیگر جایی نداشته باشد.
پرترهای که او از منوکیو ترسیم کرده ما را به تناقضات و تضادهای درون جنبشهای مذهبی رهنمون میکند؛ همانطور که افکار منوکیو توأم با تناقضات و الهامگیری از سنتهای مختلف و متضاد فکری است.
روش تاریخنگارانه گینزبرگ، گرفتن سرنخهای ریز و سپس رفتن به سراغ کلافهای اصلی است. او در تشابهها و تفاوتهای ظاهری تردید کرده و از نتیجهگیریهای شتابزده پرهیز میکند: ممکن است دهقانی که به آیینی جدید گرایش پیدا کرده، تحتتاثیر سنتهای پنهان و خارج از مسیحیت مانند باورهای دهقانی متشکل از پاگانیسم، مسیحیت و... باشد. جنبش چاپ نیز موجب شد کتابها در دسترس یک روستایی قرار بگیرد و شاید جرقه این تغییر را در زندگی منوکیو زده باشد.
به گفته دکتر غفوری، گینزبرگ این پرسش را در کتاب مطرح میکند که آیا منوکیو را باید به عنوان یک شخصیت در نظر گرفت یا یک نمونه نوعی. مساله اصلی تاریخ خرد از نظر دکتر غفوری نوسان بین موضوع شخصیت و نوعشناسی است. انتخاب بین نمونههای نوعی است که ماهیت ژانر تاریخ خرد را تعیین میکند و بخش زیادی از تاریخ خرد، تاریخ نوعها است؛ نوعهایی که لزوما به رخدادی کلانتر متصل نبودند.
غفوری تاکید کرد: تاریخ خرد ممکن است ما را وسوسه کند به این دلیل سراغ آن برویم که ارتباطی با یک رخداد کلانتر داشته باشد: منوکیو به این خاطر وارد تاریخ و اسناد کلیسایی شد که با بقیه آسیابانها تفاوت داشت و بدعتگذاری بود که محاکمه شد. این در حالی است که کوشش تاریخنگاران خرد باید روایتکردن زندگی آن آسیابانی باشد که نه رهبر جنبشی خاص بود و نه ارتباطی با ساختهای کلانتر داشت.
تاریخنگاری خرد و مساله فرودستان
در ادامه این نشست، دکتر داریوش رحمانیان تاریخنگاری خرد و روند شکلگیری آن را شرح داد. بهنظر رحمانیان پرونده مربوط به منوکیو در دادگاه تفتیش عقاید آن زمان باقی مانده و گینزبرگ این پرونده را با اسناد و شواهد دیگر تطبیق داده است.
این اسناد به طرز ویژهای به روایت درمیآیند که ممکن است شخصی غیر از گینزبرگ در زمانه و شرایطی دیگر این روایت را طور دیگری بخواند، حتی اگر خود گینزبرگ آن را چند سال بعد مینوشت نیز ممکن بود متفاوت بنویسد، زیرا بخشی از اسناد به شرایط، زمینه، محیط و بینش افراد وابستهاند.
رحمانیان گفت: تحولاتی که در تاریخنویسی قرن بیستم بهویژه با ظهور مکتب آنال، و تحولاتی که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی مانند روایت تاریخ از پایین رخ داد و همچنین تاثیراتی که میشل فوکو بر مورخان داشت، بر شکلگیری تاریخ خرد تاثیر گذاشته است.
در این دوران مساله فرودستان، مردم و تودههای گمنام به عنوان گروههایی خلاق در نگرشها و باورهای خود مطرح میشود که منفعلانه عمل نکرده و کنشگری آگاهانه داشتهاند.
مساله اصلی این کتاب با محوریت منوکیو، توده مردم و فرودستان، کشاورزان و دهقانان ایتالیا به طور خاص است که چه نقشی از نظر عاملیت و کنشگری داشتهاند. این نقش بدون وجود آگاهی ممکن نبود؛ آگاهی از خود و جایگاه خود و همچنین آگاهی از دیگری.
رحمانیان توضیح داد: گینزبرگ به دو جنبش تاثیرگذار در ظهور و بروز یک فرهنگ کهن دهقانی که فرصت بیانگری پیدا کرد اشاره میکند: مهمتر از همه اختراع صنعت چاپ که انحصار کلیسا و فرادستان را بر امر خواندن و معرفت از بین برد و دیگری جنبش اصلاح دینی که باعث شد سنت دهقانی به طرزی نو خود را بیان کند.
منوکیو در روایت گینزبرگ سوژه سخنگوی یک فرهنگ است. او خود را با واژه«من» خطاب میکند و به شخص خود ارجاع میدهد؛ مستقل میاندیشد و ابراز وجود میکند، درحالیکه کلیسا قصد سرکوب این میل را داشته و منوکیو علیه آن شورش میکند. این دهقان یک انسان عادی پر از تناقض هم هست.
دکتر رحمانیان نیز مانند دکتر غفوری معتقد است تاریخ خرد را باید خردتر کرد. حتی تاریخ خردِ گینزبرگ هم نوعی تاریخ خرد کلانگرا است که در آن اشخاص مهم مطرح میشوند، اما مورخ باید غیرمهمها را هم بنویسد؛ تاریخ پیشپاافتادهها. چه بسا همین نامهمها اهمیت دارند.
کتاب «پنیر و کرمها؛ جهان یک آسیابان قرنشانزدهمی» نوشته کارلو گینزبورگ با ترجمه ابوذر فتاحیزاده و محمدجواد عبدالهی از سوی نشر نو منتشر شده است.