کنگره آمریکا چگونه به مصاف چالش پیوند کلیه رفته است؟
مساله حلشدنی کمبود کلیه

در فضای سیاسی پرتنش امروز، به ندرت میتوان سیاستی یافت که هم جان انسانها را نجات دهد و هم هزینهها را کاهش دهد و در عین حال مورد حمایت جناحهای مختلف قرار گیرد. «قانون پایان مرگهای ناشی از بیماری کلیوی» (H.R. ۲۶۸۷) یکی از همین لوایح نادر است: دوجانبه، عملگرایانه و محبوب. برای حل این بحران، باید بر رویکردی عملی و مبتنی بر داده تمرکز کنیم تا یکی از فوریترین مشکلات نظام سلامت آمریکا را برطرف نماییم: کمبود کلیه برای پیوند.
هماکنون بیش از ۹۰ هزار آمریکایی در انتظار دریافت یک کلیه نجاتبخش هستند و هر روز ۲۵ نفر در این صف جان خود را از دست میدهند. طی دهه گذشته حدود ۱۰۰ هزار نفر در این انتظار جان باختهاند. خبر خوب این است که راهحل را همین حالا میشناسیم. آنچه نیاز داریم، رهبری کنگره و رئیسجمهور برای رساندن این راهحل به نتیجه نهایی است. این یک موضوع حزبی نیست.
این لایحه تعداد پیوندهای کلیه از اهداکنندگان زنده را بهطور چشمگیری افزایش خواهد داد. کلیههای اهدایی از افراد زنده تقریبا دو برابر کلیههای اهدایی از افراد فوتشده عمر میکنند و نتایج بهتری برای بیماران دارند. با این حال، هر سال فقط حدود ۶ هزار نفر کلیه اهدا میکنند و این رقم طی ۲۵ سال گذشته تقریبا تغییری نکرده است.
این لایحه یک اعتبار مالیاتی بازپرداختی به میزان ۱۰ هزار دلار در سال، برای پنج سال متوالی (در مجموع ۵۰ هزار دلار) به افرادی که به یک غریبه کلیه اهدا کنند، اختصاص میدهد. همین تغییر سیاست میتواند جان تا ۱۰۰ هزار نفر را نجات دهد و هزینههای مالیاتدهندگان را طی دهه آینده ۳۷میلیارد دلار کاهش دهد. تصور کنید ورزشگاه ۸۰ هزار نفری کاملا پر شود و سپس ۱۷ هزار نفر دیگر به آن اضافه کنید؛ این معادل تعداد جانهایی است که میتوان نجات داد.
استدلال مالی نیز به اندازه استدلال اخلاقی قوی است. دولت فدرال هر سال حدود ۵۰میلیارد دلار برای دیالیز هزینه میکند؛ یعنی حدود یک درصد کل درآمد مالیاتی کشور. درحالیکه یک پیوند کلیه هزینه بسیار کمتری دارد، سلامت بیمار را بازمیگرداند و او را قادر میسازد به کار و زندگی خانوادگی بازگردد. هر بار که بیماری از دیالیز به پیوند منتقل میشود، مالیاتدهندگان بهطور متوسط ۵۰۰ هزار دلار صرفهجویی میکنند. معدود لوایحی در کنگره وجود دارند که بتوانند در این مقیاس هم جانها را نجات دهند و هم پول ذخیره کنند.
حمایت عمومی نیز روشن است. چهار نظرسنجی ملی نشان دادهاند که مردم آمریکا از پرداخت مالی به اهداکنندگان کلیه حمایت میکنند، و چهار نظرسنجی جداگانه از پزشکان نیز همین حمایت را در جامعه پزشکی تایید کرده است. بیشتر آمریکاییها بهطور غریزی درک میکنند که پوشش هزینههای واقعی اهداکنندگان برای نجات جان یک غریبه، عادلانه است.
آنچه در برابر این قانون انسانی ایستاده، باور سرسختانه گروهی اندک اما بانفوذ است که هیچکس نباید در قبال کار دشوار، زمانبر و پر استرسِ اهدا، پاداش مالی دریافت کند. اما این دیدگاه یک حقیقت اساسی در زندگی آمریکایی را نادیده میگیرد: خودنفعی، زمانی که بهدرستی همسو شود، میتواند به نفع جمعی خدمت کند. آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» توضیح میدهد که چگونه افراد در پی منافع شخصی، میتوانند از طریق «دست نامرئی» به رفاه کل جامعه کمک کنند. پاداشدادن به عملی که جان غریبهها را نجات میدهد، تحریف ارزشها نیست؛ بلکه تحقق آنهاست.
برخی امیدشان را به پیشرفتهای پزشکی آینده بستهاند. تحقیق درباره کلیههای آزمایشگاهی، سهبعدی یا برداشتشده از خوک ارزشمند است و باید ادامه یابد، اما این راهحلها هنوز سالها با واقعیت فاصله دارند. هیچیک طی یک دهه آینده بهطور گسترده در دسترس نخواهد بود. در همین فاصله، اگر این لایحه تصویب نشود، پیشبینی میشود ۱۰۰ هزار آمریکایی دیگر جان خود را از دست بدهند. ما نمیتوانیم از خانوادهها بخواهیم درحالیکه عزیزانشان در حال مرگاند، منتظر نوآوریهای آینده بمانند.
«قانون پایان مرگهای ناشی از بیماری کلیوی» توسط افرادی طراحی شده که خودشان کلیهشان را به غریبهها اهدا کردهاند. آنها هم انساندوستانه بودن این کار و هم چالشهای آن را از نزدیک درک کردهاند. آنها میدانند که با جبران منصفانه، آمریکاییهای بیشتری پیشقدم میشوند، خانوادههای بیشتری از رنجِ دیدن زوال عزیزانشان در دیالیز نجات مییابند، و زندگیهای بیشتری احیا میشود.
کنگره و رئیسجمهور اکنون فرصتی دارند تا نشان دهند که دوجانبهگرایی همچنان وقتی پای جان انسانها در میان است، معنا دارد. هیچکس نباید به دلیل ناکارآمدی یک سیستم معیوب ـ که نتوانسته اهداکنندگان مایل را به نیازمندان متصل کند ـ جان خود را از دست بدهد. هرچه زودتر اقدام کنیم، جانهای بیشتری نجات مییابد. بیایید تاریخ بسازیم. بیایید «قانون پایان مرگهای ناشی از بیماری کلیوی» را تصویب کنیم.