تاریخنگاری ایدهها چه ارتباطی با علم اقتصاد دارد؟
ایدههای برنده و بازنده

تحقیقات این سه دانشمند، درک اقتصاددانان از موتورهای شکوفایی را دگرگون کرده و نشان داده است که توسعه بلندمدت، تنها به نهادها یا سرمایه بستگی ندارد، بلکه بر قدرت ایدهها استوار است. با این حال، لیپتون متیوز (Lipton Matthews) پژوهشگر اقتصاد در یادداشتی که توسط بنیاد میزس منتشر شده است به بررسی این امر میپردازد که اندیشهها و دستاوردهای برنده نخست نوبل امسال، از منظری خاص، اهمیت منحصر به فردی در مقایسه با دیگر برندگان این جایزه دارد. در میان سه برنده نوبل امسال، جوئل موکیر به صورت خاص، شایسته توجه ویژه است. زیرا هیچ اقتصاددان جریان اصلیای به اندازه او این امر را نمایان نکرده که ایدهها تا چه اندازه در رشد اقتصادی اهمیت دارند و تاریخ شکوفایی بشر در اصل، تاریخ تغییر باورها نسبت به پیشرفت است.
ایدهها و رشد
جوئل موکیر چندین دهه از عمر خود را صرف ساختن پلی میان تاریخ اقتصادی و نظریه مدرن رشد کرده است. او در آثاری چون اقتصاد روشنگرانه و فرهنگ رشد (The Enlightened Economy and A Culture of Growth) استدلال میکند که شکوفایی دنیای مدرن، نتیجه یک انقلاب فرهنگی است: ظهور اندیشه پیشرفت.
موکیر نشان داده است که آمادگی اروپا برای به چالش کشیدن سنتها و آزمودن ایدههای جدید، چرخهای خودتقویتکننده از نوآوری ایجاد کرد. در مقابل، امپراطوری چین، با وجود پیشرفتهای فناورانهاش، مدتها نسبت به نوآوری بدبین ماند و هنجارهایی که بر یکدستی و تداوم تاکید داشتند، مانع از آزمایش و تجربه شدند. بینش بنیادین موکیر این است که ایده پیشرفت، مفهومی انتزاعی نیست بلکه موتور تحول اقتصاد است. هنگامی که جامعهای باور به پیشرفت و گسترش دانش را درونی میکند، چارچوب اخلاقی و فکری لازم برای رشد پایدار اقتصادی را پدید میآورد. نظریات او با پژوهشهای تجربی میانرشتهای نیز تایید شدهاند. این پژوهشها نشان میدهند که ایمان به پیشرفت، مقدم بر پویایی فناورانه و نهادی است.
چرا نهادها اهمیت دارند؟
برخلاف بسیاری از اقتصاددانان که از «نهادها» بهطور مبهمی سخن میگویند، موکیر دقیق و روشن است. او نشان داده است که نهادهای موثر بر صنعتیشدن، عمدتا نهادهای خصوصی بودهاند: نظامهای کارآموزی، بانکها، انجمنهای حرفهای، آکادمیها و شبکههای صنعتگران و اندیشمندان از جمله این نهادها هستند. این سازمانها دانش عملی را پرورش دادند، تبادل فکری را تشویق کردند و علم را به کاربردهایش پیوند زدند.
این دیدگاه، روایتهای سنتیای را به چالش میکشد که نقش نهادهای رسمی دولتی را بیش از حد پررنگ میکنند. موکیر نشان داده است که نوآوری در محیطی شکوفا میشود که در آن شبکهای متراکم از همکاریهای داوطلبانه و خصوصی وجود دارد و کنجکاوی و آزمایشگری پاداش میگیرد. از نگاه او، پیشرفت از پایین به بالا شکل میگیرد و حاصل کار افرادی و نهادهایی که باور دارند دانش میتواند شرایط انسانی را بهبود بخشد.
علم، فناوری و بنیان معرفتی
یکی دیگر از دستاوردهای بزرگ موکیر، تحلیل رابطه میان علم و فناوری است. او نشان داده که انقلاب صنعتی اروپا به این خاطر دوام یافت که این قاره بنیان معرفتی علم را بنا نهاده بود؛ زیرساختی دانشی که به مردم اجازه میداد فناوری را بهصورت نظاممند مطالعه و بهبود دهند. بهطرز متناقضی، علم در آغاز انقلاب صنعتی نقش چندانی نداشت، زیرا بیشتر اختراعات، پیش از توضیح علمیشان پدید آمده بودند. اما ایجاد یک بنیان معرفتی، به اروپا ابزارهای فکری لازم را داد تا آن فناوریها را درک، اصلاح و گسترش دهد.
از دید موکیر، علم معمولا پس از فناوری میآید: انسان ابتدا ابزار میسازد و سپس آن را میفهمد. بااینحال، جوامعی که فرهنگ پرسشگری و دانشاندوزی دارند، بهتر میتوانند اختراعات را به جریان مداومی از پیشرفت تبدیل کنند. این نکته، برای سیاستگذاران اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا نشان میدهد چگونه میتوان نوآوری پایدار ایجاد کرد، نه صرفا جهشهای موقتی در بهرهوری.
سرمایه انسانی و کاربرد دانش
موکیر میان «آموزش» و «سرمایه انسانی» تمایز قائل میشود. آموزش به یادگیری رسمی اشاره دارد، در حالیکه سرمایه انسانی توانایی بهکارگیری موثر دانش است. در دوران انقلاب صنعتی، قاره اروپا شاید مهندسان و کارگران تحصیلکردهتری داشت، اما بریتانیا در تبدیل دانش به نتایج عملی سرآمد بود. صنعتگران و مکانیکهای بریتانیایی در تکمیل اختراعات و عرضه آنها به بازار مهارت داشتند.
بسیاری از اختراعاتی که در قاره اروپا پدید آمدند، در بریتانیا به موفقیت تجاری دست یافتند، جایی که فناوری بهبهترین شکل منتشر میشد. موکیر یادآور میشود که کشوری که فناوری را کامل و فراگیر میکند، بیشترین سود را میبرد. پژوهشهای اخیر جفری دینگ (Jeffrey Ding) نیز این نکته را تایید میکند که انتشار فناوری، عامل تعیینکنندهای در بهرهمندی جوامع از نوآوری است.
دو مسیر شکوفایی
موکیر در تازهترین اثر خود با عنوان دو مسیر شکوفایی (Two Paths of Prosperity) که بههمراه گویدو تابلینی (Guido Tabellini) نوشته شده است، چارچوب فکریاش را به مقایسه تطبیقی توسعه اقتصادی کشورها گسترش داده است. کتاب نشان میدهد که ظهور نهادهای غیرشخصی در اروپا، همکاری فراتر از پیوندهای خویشاوندی را ممکن کرد و زمینه رشد را فراهم آورد. در مقابل، رشد چین به دلیل غلبه نهادهای خویشاوندیمحور که وفاداری خانوادگی را بر همکاری شایستهسالارانه ترجیح میدادند، محدود شد. این ساختارها مقیاس بنگاههای اقتصادی را کوچک نگه داشتند و انتشار ایدههای جدید را کند کردند.
این استدلال در رابطه با سیاست امروز نیز کاملا مرتبط به نظر میرسد. در دنیای امروز، سیاست نوآوری باید نه تنها بر سرمایهگذاری و آموزش، بلکه بر پایههای اجتماعیِ گشودگی و اعتماد نیز تمرکز کند. جوامعی که اعتماد، شایستهسالاری و همکاری غیرشخصی را ترویج میکنند، در بلندمدت نوآوری پایدارتر خواهند داشت.
فیلیپ آگیون و پیتر هاویت: پیوند سرمایه و نوآوری
فیلیپ آگیون و پیتر هاویت نیز اندیشمندانی برجستهاند که آثارشان درک ما از رشد اقتصادی را ژرفتر کرده است. آنان در قالب مدل رشد شومپیتری نشان دادهاند که انباشت سرمایه صرفا تولید را افزایش نمیدهد، بلکه از طریق تامین مالی پژوهش، آزمایش و تخریب خلاق، نوآوری را تحریک میکند.
مدل آنها فرآیند پویایی را توصیف میکند که در آن بنگاهها با سرمایهگذاری، رقابت و جایگزینی یکدیگر از راه پیشرفت فناورانه، رشد را به حرکت درمیآورند.
این چارچوب، پایه نظری همان چیزی است که کار تاریخی موکیر در عمل نشان میدهد: نوآوری هم فرآیندی اقتصادی و هم فرهنگی است که از تعامل مداوم سرمایهگذاری، دانش و ایمان به پیشرفت پدید میآید.
چرا سیاستگذاران باید گوش دهند؟
آثار جوئل موکیر از مرزهای دانشگاهی فراتر میرود.
او تنها یک تاریخنگار اقتصادی نیست؛ بلکه مفسر بزرگترین ایده تمدن است، این باور که پیشرفت ممکن است و دانش میتواند وضعیت بشر را بهبود بخشد. بینشهای او نشان میدهد که ریشههای رشد و شکوفایی نه فقط در بازارها و ماشینها، بلکه در طرز فکر انسانها نهفته است. باور روشنگری به پیشرفت، کنجکاوی و بهبود وضعیت، همچنان نیرومندترین موتور توسعه است. موکیر نشان داده است که جوامع زمانی شکوفا میشوند که ارزش یادگیری را بدانند، تجربهگرایی را پاداش دهند و از به چالش کشیدن سنتها نهراسند.
نظریههای او راهنمایی ارزشمند برای سیاستگذارانی است که میخواهند بدانند چرا برخی ملتها پیش میافتند و برخی دیگر درجا میزنند. با تجلیل از موکیر، آگیون وهاویت، کمیته نوبل تاکید کرده است که آینده رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است. و نوآوری از ایدهها آغاز میشود. ایدهها موتور پیشرفتاند و پیشرفت، تعریفکننده تمدن بشری است. در این شرایط، سیاستگذاران باید این پیام را بشنوند.