«دنیایاقتصاد» با فیلسوف پراگماتیست آمریکایی به گفتوگو پرداخت(بخش دوم)
جنگ، صلح و ترامپیسم
مهمترین آثار او عبارتند از: گالیله، دانش انسانی و کتاب طبیعت: روش بجای متافیزیک (۱۹۹۲)، اندیشیدن در باب فناوری: بنیادهای فلسفه فناوری (۱۹۹۹-۲۰۰۰)، فلسفه فناوری ورزیدن: رسالاتی با روحی پراگماتیستی (۲۰۱۱) و احیاء هراکلیتوس: زیرساختهای فناورانه و دگرگونی علمی (۲۰۲۰).
در مقدمه بخش اول مصاحبه گفتیم که او، در آثارش، بر فناوری و زیرساخت فناورانه تمرکز میکند و روایتی غیرخطی از تاریخ علم بهدست میدهد که فناوری، در این روایت، نقش اصلی را به عهده دارد. همچنین او، درباره فناوری و ارزش، موضع خاصی را اتخاذ میکند که در آن تنها ارزش و سوگیری موجود در فناوری را، ارزشها و ترجیحات افراد، یعنی کاربران میداند.
اما در بخش پیشین گفتوگو درباره مسائلی چند با او سخن گفتیم: مسیر فلسفی او، حرکتش از سیاست و حقوق به سوی فلسفه و همچنین اهمیتی که برای «کنش انسانی» قائل است و نیز گرایش ایشان به پراگماتیسم نخستین بحثی بود که با ایشان داشتیم. سپس دیدیم که دیوید هیوم، چارلز سندرز پیرس و ویلفرد سلارز فیلسوفانی هستند که عمیقترین تاثیرات را بر ایشان داشتهاند. همچنین؛ نقدهای ایشان به ریچارد رورتی و مارتین هایدگر بخش دیگری از گفتوگوی ما را تشکیل داده.
در ادامه، ما به سراغ جدیدترین کتاب او، یعنی Heraclitus redux، رفتیم و درباره محورهای اصلی آن حرف زدیم و نیز، به بهانه نظریات پیت، درباره نگاه او به فلسفه و فیلسوفان با یکدیگر سخن گفتیم. اکنون بخش دوم گفتوگو را درباره مسائلی همچون اقتصاد، فرهنگ و سیاست، پیشکش خوانندگان گرامی میکنیم.
میرزامحمدی: اگر اجازه دهید کمی به سمت اقتصاد حرکت کنیم؛ نگاه شما به «ارزش» به عنوان ترجیحات یا وضعیتهای ذهنی مطلوب افراد و همچنین اینکه میگویید تنها ارزشی که در فناوریها وجود دارد ارزشهای ذهنی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان آنهاست، یادآور دیدگاه اقتصاددانهایی مانند هایک و میزس است. آیا نسبتی میان اندیشه شما و این اندیشمندان وجود دارد؟
پیت: بله وجود دارد. من بازه قابلتوجهی از زندگیام را به فلسفه اقتصاد اختصاص دادهام و هرچند که آگاهانه تلاش نکردهام که عناصر اقتصادی را وارد اندیشه فلسفی خود کنم، اما فکر میکنم مطالعات من در این حوزه بر نحوه تکامل و شکلگیری اندیشهام اثرگذاشته است.
میرزامحمدی: پروفسور پیت اگر اجازه دهید به حوزه سیاست ورود کنیم و به عنوان نخستین پرسش؛ ژوزف سیپیت کدام مساله سیاسی را اساسیترین مساله سیاسی میداند؟ همچنین دوست دارم نظر شما را درباره ایدئولوژیهای سیاسی بدانم؛ آیا آنها خطرناک هستند؟
پیت: عمدهترین مساله سیاسی که ذهن مرا مشغول کرده این است که ما انسانها، از جنگ و کشتار یکدیگر دست برداریم. ما باید این مساله و هر مساله دیگری را، با گفتوگو با یکدیگر و در جهت رسیدن به اجماع بر سر اصولی عملی، حل کنیم. ما باید، به جای جنگ و کشتار، بر نابودی سلاحها و آموزش صحیح فرزندانمان تمرکز کنیم برای این مقصود باید به فرزندانمان یاد بدهیم که خودشان، مستقلا، به نحوی انتقادی بیندیشند تا بتوانند از تفکر ایدئولوژیک دوری کنند.
تفکر ایدئولوژیک، هر نوع تفکری است که استقلال فکری را از فرد سلب میکند یعنی اسلوب و محتوای اندیشدنش را برایش تعیین میکند و به همین دلیل گفتوگو و مصالحه میان آن فرد و فردی که آن ایدئولوژی را قبول ندارد، اگر نگوییم ناممکن، بسیار دشوار میشود. آموزه پراگماتیستیِ من میگوید که باید هر مسالهای را در چارچوب و شرایط خودش بررسی کرد نه در قالب یک بستهبندی از پیش تعیینشده.
میرزامحمدی: سیاستهای بایدن و ترامپ و همچنین جایگاه فعلی ایالات متحده در عرصه جهانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیت: من با کلیت سیاستهای حاکمیتی بایدن و رویکرد او به مسائل اجتماعی، اقلیمی و دیپلماتیک موافق بودم اما ترامپ تنها یک سیاست دارد و من به هیچ عنوان نمیتوانم با آن موافق باشم و آن سیاست، از دید من، این است که «هرآنچه که بخواهم را در همان لحظه که بخواهم انجام میدهم و نیازها و خواستهای دیگران برایم اهمیتی ندارند».
اینکه رئیسجمهور ایالات متحده براین مبنا عمل کند، به هیچ عنوان قابل قبول نیست زیرا سوگند رسمی او این است که بهترینها را برای مردم آمریکا انجام دهد نه برای خودش. من عمیقا از وضعیت کنونیمان در جهان غمگینم؛ ما از بیشتر تعهدات بینالمللی خود عقبنشینی کردهایم. بهنظرم ما یکسره به درون خودمان یا به سوی نگرش شخصی ترامپ عقبنشینی کردهایم و من همچنان از سرعت وقوع این ماجرا شگفتزدهام. من از برهم خوردن ثبات جهانی میترسم و عمیقا نگران آینده انسانها هستم.
میرزامحمدی: وقتی به گذشته، اکنون و آینده بشریت نگاه میکنید، امید میبینید یا یأس؟ ترقی یا انحطاط؟
پیت: وقتی به گذشته فکر میکنم، میبینم که جهان از سال ۲۰۱۸ در وضعیت خوب و مسیر درستی قرار گرفته بود اما اکنون وضعیت فرق کرده است. در حال حاضر لااقل چهار جنگ بزرگ در اقصی نقاط جهان در جریان است: سودان، نیجریه، اوکراین و غزه. تمامی این جنگها باید متوقف شوند و جهان باید به بهبود کیفیت زندگی تمامی افراد متعهد شود. ما باید کشتار همدیگر را کنار بگذاریم والا اوضاع روز به روز وخیمتر خواهد شد و حتی ممکن است به سمت جنگ جهانی سوم برویم.
میرزامحمدی: حالا که صحبت از جنگ شد میخواهم بگویم مخاطبان ما اخیرا اضطراب یک درگیری نظامی، موسوم به جنگ ۱۲ روزه، را تجربه کردهاند. به عنوان یک پراگماتیست، فکر میکنید چگونه میتوان از چنین رخدادهایی پیشگیری کرد؟ آیا جنگ جزو ذات بشریت است یا امیدی به رهایی از آن وجود دارد؟
پیت: جنگ ۱۲ روزه ایران حقیقتا من را نگران کرد؛ من فکر میکنم میشد و لازم بود از آن اجتناب شود. من معتقدم، همانطور که پیشتر گفتم، راهحل اجتناب از چنین کشمکشهایی آموختن شیوه گفتوگو کردن با همدیگر است و این کار نیاز به تلاش و تعهد تمامی طرفین نزاع دارد. اما در عین حال فکر میکنم که گفتوگو کردن و آموختن آن کاری آسان نیست و نیاز به بسترهایی همچون صلح و رونق جهانی دارد و امیدوارم که افزایش این دو در آینده، وضعیت را بهبود ببخشد.
میرزامحمدی: جهان امروز صحنه جبشهای سیاسی و اجتماعی قدرتمندی همچون سوسیالیسم، محیطزیستگرایی و فمینیسم شده است و شما در بخشهایی از آثارتان به محیطزیستگرایی پرداخته و نقدهایی را به آن وارد کردهاید. اکنون میخواهم بدانم که نسبت شما با این جریانات چگونه است؟
پیت: هرکدام از این مسائل توضیح جداگانهای میطلبد؛ من با جنبش فمینیسم کاملا همدلی و همراهی دارم؛ زنان سالهای زیادی را در انقیاد مردان بودهاند اما هرگاه به آنها فرصت مشارکت در تصمیمگیریها داده شده، با تواناییهای فوقالعادهشان در همدلی، گوش فرادادن به دیگری و یافتن زمین مشترک برای گفتوگو؛ به حل مسائل و معضلات کمک کردهاند. اما درباره محیطزیستگرایی؛ بله من پیشتر موضع تندی نسبت به محیطزیستگرایی داشتم اما دیدگاه من با مشاهده تغییرات اقلیمی، تعدیل شده است.
من فکر میکنم که اگر ما از محیطزیستمان مراقبت نکنیم، زمین و [در نهایت] خودمان را در معرض نابودی قرار خواهیم داد و بنابراین؛ مراقبت از زمین باید یکی از اولویتهای هر کشوری باشد. درنهایت درباره سوسیالیسم؛ من زمانی به سوسیالیسم خوشبین بودم اما اکنون، با توجه به وضعیت سیاسی ایالات متحده، کاملا به آن بدبینم زیرا از تماشای نابودی ارزشهایمان توسط دولت بیزار و خستهام. در واقع، من خودم را «منطقهگرا» (Regionalist) میدانم: کسی که از ایدئولوژیها پرهیز میکند و تنها بر مسائل و مشکلات تمرکز میکند و به دنبال بهترین روشهای حل آنها میگردد. در این مورد شاید پراگماتیسم من بر اندیشهام مسلط شده باشد.
میرزامحمدی: پراگماتیسم چه پیامی برای جهان کنونی میتواند داشته باشد؟
پیت: پراگماتیسم به ما میآموزد که ثمرات تصمیمات و اعمالمان را درنظر بگیریم. من معتقدم که اگر، بجای اینکه به هر قیمتی به دنبال به دست آوردن بهترین نتیجه برای خودمان باشیم، این اصل را بکار ببندیم؛ میتوانیم دنیای بهتری بسازیم.
میرزامحمدی: به عنوان سخن پایانی؛ چه پیامی برای خوانندگان ما دارید؟
پیت: ایران تاریخی غنی و الهامبخش دارد و من از اعماق قلبم آرزو میکنم که ای کاش جهان بیشتر از میراث آن میدانست. از تمامی دوستان ایرانیام مصرانه میخواهم که راهی برای شناساندن تاریخ و دستاوردهای کنونیشان به جهانیان پیدا کنند. از دید من راهحل پایان مناقشات انسانی شنیدن حرف طرف مقابل و تلاش برای درک اوست. شما مسلما حرفی برای گفتن دارید اما باید برای رساندن آن به باقی جهان تلاش کنید.