هوشمصنوعی دنیا را وارد فاجعه اقتصادی بزرگ بعدی خواهد کرد؟
هوشمصنوعی حباب دارد؟

هوش مصنوعی بسیار فراگیر شده است و شرکتهای هوش مصنوعی توانستهاند در بازار سهام به رشد خوبی برسند. برخی اما این ترس را دارند که تاریخ تکرار شود و حباب آن بترکد. رندال فروسیت، کارشناس امور مالی در مجله بارونز نوشت: اخیرا صحبتهای زیادی در مورد حبابهای بازار مالی که ناگزیر به سقوط منجر میشوند، وجود دارد، که احتمالا قویترین وظیفه جلوگیری از وقوع چنین اتفاقی است. یک محقق سقوط سال ۱۹۲۹، در قالب کتابی جدید با همین موضوع، نوشتهی اندرو راس سورکین، روزنامهنگار نیویورکتایمز که هفتهی گذشته سوژه گزارشی در برنامهی ۶۰ دقیقهی شبکه سیبیاس نیز بود، دوباره بر صفحه نمایش تلویزیون ظاهر شد. او به طور خاص میگوید که تلاش فعلی برای ارائه سهام خصوصی و اعتبار به سرمایهگذاران حقیقی، یادآور بازاریابی تهاجمی ابزارهای مالی جدید و بدیع به عموم در دهه پررونق ۲۰ است که سپس در اثر سقوط اقتصادی از بین رفتند.
سرمایهگذاران که در قرن حاضر دو سقوط را تجربه کردهاند - ترکیدن حباب دات کام در آغاز آن، و چند سال بعد بحران مالی پس از ترکیدن حباب مسکن - به درستی از روند صعودی بازار سهام نگران هستند. هیچ خوانندهای از این حوزه بیاطلاع نیست که افزایش ۸۵ درصدی شاخص S&P ۵۰۰ از زمان آغاز آن در سه سال پیش، در چند سهام متمرکز بوده است که در صدر آنها افزایش خیرهکننده ۱۶۰۰ درصدی انویدیا قرار دارد که تقریبا همزمان با انتشار اولیه چتجیپیتی از اوپنایآی است. همه اینها یادآور دوران حماقت دات کام در اوایل قرن بیستم است. تفاوت چیست؟
رهبران فعلی بازار سودهای پررونقی را نشان میدهند، نه آن حجم عظیم نقدینگی که جک ویلوبی از مجله بارونز در سال ۲۰۰۰، درست زمانی که نزدک به اوج خود رسیده بود، به آن اشاره کرد. برخلاف روایت محتاطانهی سورکین از سقوط سال ۱۹۲۹، در میان پرفروشترین کتابها در اوج رونق دات کام، «کتاب داو ۳۶۰۰۰» نوشته جیمز گلسمن و کوینهاست (که طبق گزارشها، دومی در فهرست نهایی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای ریاست بعدی فدرالرزرو قرار دارد) قرار داشت.
شاخص میانگین صنعتی داو جونز سرانجام در سال ۲۰۲۱ به آن سطح رسید، سطحی که باب اوکر، گوینده فقید و بزرگ بیسبال، ممکن است آن را «کمی خارج از محدوده» توصیف کند. پیش از فاجعه وامهای رهنی درجه دو، بن برنانکی در سال ۲۰۰۵ اظهار کرد که قیمت مسکن هرگز در سطح ملی کاهش نیافته است. بعدها، به عنوان رئیس فدرالرزرو در ماه مه ۲۰۰۷، او انتظار داشت که مشکلات وامهای رهنی درجه دو «سرایت قابلتوجهی» بر سیستم مالی یا بقیه اقتصاد نداشته باشد.
۱۶ ماه بعد، بانک لمن برادرز ورشکست شد و بدترین رکود اقتصادی از دهه ۱۹۳۰ را رقم زد. این پیشبینیهای بیش از حد خوشبینانه با افزایش تعداد آجرهایی که روزانه به دیوار نگرانی از صعود بازار صعودی اضافه میشوند، در تضاد است. البته این به آن معنا نیست که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. این کارشناس در ادامه مینویسد: «دو هفته پیش، اینجا در مورد شکافهایی که در بازارهای اعتباری شروع به پدیدار شدن کرده بودند نوشتم.
این موارد هفته گذشته با افشای مشکلات اعتباری در شرکتهایZions Bancorp و Western Alliance Bancorp بیشتر آشکار شد، که این موضوع، تاکیدی بر اظهارات جیمی دیمون، مدیرعامل JPMorgan Chase، در هفته گذشته بود که پس از ورشکستگی شرکتهای Tricolor و First Brands، گفته بود: «وقتی یک سوسک میبینید، احتمالا سوسکهای بیشتری وجود دارد». فروسیت در مقاله خود اینگونه ادامه داد: آنچه این بار متفاوت است - و من این را با اذعان به بار سنگینی که این عبارت به همراه دارد مینویسم - این است که سقوطهای قبلی پیش از سیاستهای سختگیرانه فدرالرزرو رخ داده بودند.
اما بانک مرکزی بیش از یک سال پیش شروع به کاهش هدف نرخ بهره کوتاهمدت خود کرد و در مجموع ۱.۲۵ واحد درصد کاهش داد. در مقابل، در سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹، فدرالرزرو نرخها را افزایش میداد، عمدتا برای مهار سفتهبازیهای گسترده. پیش از ورشکستگی دات کام، بانک مرکزی نرخ هدف وجوه فدرال خود را تقریبا دو واحد درصد افزایش داد. و قبل از بحران مالی، فدرالرزرو نرخ هدف وجوه را ۴.۲۵ واحد درصد افزایش داد، البته با سرعتی «محاسبهشده». بحث اکنون این است که چقدر و با چه سرعتی باید بیشتر کاهش یابد.
گذشته از همه اینها، طبق آخرین دادههای فدرالرزرو شیکاگو، شرایط مالی هنوز به طرز فوقالعادهای سست است، به طوری که سهام نزدیک به بالاترین رکورد خود و اسپرد اعتباری (افزایش اضافی بازده اوراق قرضه شرکتی، درجه بالا و با بازده بالا، نسبت به بدهی دولت) در پایینترین حد تاریخی خود قرار دارند. با این وجود، استفن میران، که اخیرا توسط ترامپ برای بانک مرکزی نامزد شده است، فکر میکند که هدف نرخ بهره باید در محدوده میانی ۲ درصد باشد، تقریبا دو درصد کمتر از محدوده هدف فعلی ۴ تا ۴.۲۵ درصد.
فعلا گزارشهای برنامه ۶۰ دقیقه در مورد بحرانهای مالی را نادیده بگیرید. مردیت ویتنی در سال ۲۰۱۰ در برنامهای معروف، نکول اوراق قرضهی شهرداری را در مجموع «صدها میلیارد دلار» پیشبینی کرد، که هرگز اتفاق نیفتاد. بارونز گفت «بخرید، بخرید، بخرید!» زمانی که این ترسهای بیاساس از نکولهای بدتر از دههی ۱۹۳۰، بازده اوراق قرضه را به شدت افزایش داد.
نه اینکه ریسکی وجود نداشته باشد. تجارت به اصطلاح کاهش ارزش، طلا را به بالاترین رکورد خود رسانده است، زیرا نگرانیهایی در مورد ارزش داراییهای کاغذی مانند سهام و اوراق قرضه وجود دارد، درحالیکه ایالات متحده در غیاب جنگ و رکود اقتصادی، کسری بودجهای بالغ بر ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی دارد. فشارهای مالی ممکن است سیاست پولی را برای جبران کسری بودجه تحت فشار قرار دهند، چه از طریق پایین نگه داشتن نرخهای کوتاهمدت و چه از طریق کنترل احتمالی منحنی بازده بر نرخهای بلندمدتتر در آینده. از قضا، پول آسان ممکن است سهام را تقویت کند و به سرمایهگذاران ثروتمند کمک کند، درحالیکه هزینه زندگی را برای دیگران افزایش میدهد. این ریسکی بزرگتر از بازار نزولی در والاستریت است.
این یک نوع حباب عجیب و غریب است که در آن مرثیهها و نالههای فراوانی در مورد خطرات ناشی از افزایش عظیم سرمایهگذاری در هوش مصنوعی شنیده میشود. شاید روزی هوش مصنوعی به بشریت پایان دهد، اما در حال حاضر، نگرانیها در مورد خطرات سرمایهگذاری در آن ممکن است کمی اغراقآمیز باشد.
به گفته جیسون فورمن از دانشگاه هاروارد و رئیس سابق شورای مشاوران اقتصادی در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، بدون هوش مصنوعی، اقتصاد ایالات متحده در ورطه نابودی قرار خواهد گرفت.
تحلیلهای بیشماری توضیح دادهاند که پیشرفت بازار سهام چقدر مدیون دستاوردهای مبتنی بر هوش مصنوعی شرکتهای بزرگ فناوری است، و اگر این پیشرفت به ضررشان تمام شود، چقدر آسیب خواهد دید. این موضوع شامل سرمقالهای در نیویورک تایمز از جرد برنشتاین و رایان کامینگز، به ترتیب رئیس و اقتصاددان شورای مشاوران اقتصادی جو بایدن، بود. همه اینها یادآور هشدار معروف «شادی غیرمنطقی» آلن گرینسپن، رئیس سابق فدرالرزرو، است که در سال ۱۹۹۶، بیش از سه سال قبل از ترکیدن حباب دات کام، ابراز شد.
آنچه این بار متفاوت است (باز هم آن عبارت نگرانکننده وجود دارد) این است که اقتصاد همچنان به رشد خود ادامه میدهد، نه فقط به دلیل هوش مصنوعی. اقتصاددانان BNP Paribas این ادعا را که اقتصاد فقط مربوط به هوش مصنوعی است، رد میکنند. آنها محاسبه میکنند که فناوری و هزینههای سرمایهای مرتبط با هوش مصنوعی، حدود یکچهارم رشد تولید ناخالص داخلی اخیر ایالات متحده (حدود ۰.۵درصد) را تشکیل میدهند که مطابق با هنجارهای تاریخی است.
اثرات ثروت ناشی از افزایش سهام الهام گرفته از هوش مصنوعی ممکن است ۰.۴ درصد دیگر به رشد تولید ناخالص داخلی اضافه کرده باشد. در سهماههای که به تازگی به پایان رسید، مدل GDPNow فدرالرزرو آتلانتا، پس از تورم، رشد سالانه ۳.۹ درصدی را دنبال میکند. فقدان دادههای رسمی دولت ایالات متحده، آنچه را که اتفاق میافتد، کتمان نمیکند. همانطور که باب دیلن مشاهده کرد، برای دانستن جهت وزش باد نیازی به هواشناس ندارید. نگاه کردن به بیرون از پنجره نیز میتواند اطلاعات هواشناسی زیادی ارائه دهد.
گوش دادن به ارزیابیهای شرکتها از کسبوکارشان نیز بهطور مشابه تصویر ارزشمندی ارائه میدهد. در شرایط فعلی شاید شک و تردید بهترین چیزی باشد که بازار سهام به آن نیاز دارد. برای تحریف یک کلیشه دیگر، یک حباب دیده شده معمولا نمیترکد، بهخصوص وقتی که پول آسان به باد کردن آن ادامه میدهد.