آیا گوشیهای هوشمند حرفهای شما را میشنوند؟
رازهایی ترسناکتر از شنود
دوستم مایکل روی صندلی بار تکان میخورد و نوشیدنی به طرز خطرناکی در آستانه زمین ریختن قرار میگیرد. زمزمه میکند: «صدای جغد رو شنیدی؟» با لحنی جدی میگویم: «جغد نه.» و قبل از اینکه لیوانم روی پیشخوان بریزد، قطرات آب را از روی آن پاک میکنم. متصدی بار، حدودا سی و چند ساله، با موهای صاف و مرتب و پیشبند مشکی مرتب، دوباره همچون جغد فریاد میزند: «هووووووووو». آرام در گوشش اضافه کردم: «این تیک عصبی تورت است.» او جرعهای طولانی و آهسته از لیوانش را مینوشد و مشغول پردازش اطلاعات میشود. من یک دوست خانوادگی نزدیک دارم که تیک عصبی مشابهی دارد.
بحثمان را به حاشیه بردیم؛ برنامههای تابستان همان سال و نقل و انتقالات لیکرز در تعطیلات. ۱۰دقیقه بعد، طبق معمول تسلیم شد و نگاهی به گوشی توی جیبش انداخت. اینستاگرام را باز کرد و مکث کرد، گیجیاش کاملا مشهود بود.
پرسیدم: «چیزی شده؟» و خم شدم تا متصدی بار صورتحسابمان را به ما بدهد. صفحه آیفون ۱۶ پرو مکس او که قاب شفاف و خشداری به آن زده شده، پر از یک پست تبلیغاتی است: «ماه آگاهی از سندرم تورت. امروز کمک مالی کنید.» صدای مایکل با لحنی که معمولا جز در داستانهای ارواح نمیشنوم، پخش میشود.
«ما همین الان در مورد سندرم تورت صحبت کردیم. چطور این تبلیغ به دستم رسید؟» خندهای میکنم که نیمی از آن واقعی است. «گوشیتان به حرفهایتان گوش نمیدهد.» حتی همین الان که این را میگویم، میدانم که این اطمینانبخشی چقدر بیمزه به نظر میرسد. رسید را امضا میکند، گوشی را در جیبش میگذارد و زیر لب غر میزند: «خب، اگر گوشی من به حرفهایم گوش نمیدهد، پس چیست؟»
این سوالی است که از آغاز دوران گوشیهای هوشمند در دو دهه پیش، در گفتوگوهای بیشماری مطرح شده است. گوشیهای امروزی - از آیفونهای اپل گرفته تا گوشیهای اندرویدی سامسونگ، گوگل، موتورولا و دیگران - بسیار قدرتمندتر و کاملا در تار و پود زندگی روزمره ما تنیده شدهاند، همیشه در حالت آمادهباش برای کمک به انواع کارها هستند، اما از طریق جریانی مداوم از اعلانها و هشدارها نیز با ما در ارتباط هستند.
اگر اینقدر رایج نبود، وهمآور میشد.اما در پسِ این کاربردِ بهخوبی شناختهشده، همیشه یک حسِ آزاردهنده اضطراب وجود داشته است. این فقط خودِ تلفنها نیستند، بلکه آنلاین بودنِ فراگیرِ زندگیهای ما، از پستهایمان در رسانههای اجتماعی گرفته تا خریدهایمان از آمازون، از اسنپ مپهایمان گرفته تا جستوجوهایمان در گوگل و جستوجوهایمان در ChatGPT، همه و همه از همین موضوع ناشی میشوند. فناوری ما را از نزدیک میشناسد، اغلب آنقدر نزدیک که نمیتوان با آن احساس راحتی کرد. بهقولی این احساس، نوعی احتیاط ایجاد کرده که از بین نمیرود.
سرژ اگلمن، مدیر تحقیقات گروه امنیت و حریم خصوصی در موسسه بینالمللی علوم کامپیوتر وابسته به برکلی و از بنیانگذاران AppCensus، که برنامههای تلفن همراه را از نظر حریم خصوصی بررسی میکند، میگوید: «این تئوری توطئه به معنای واقعی کلمه چندین دهه است که ادامه دارد.»
بیرون از بار، بلوار بورلی زیر نور نئون در گرمای ماندگار یک شب اوایل تابستان لسآنجلس میدرخشد. به دوستم میگویم دلایل زیادی برای نمایش تبلیغ روی آیفونش وجود داشته است - اما هیچکدام از آنها مربوط به شنود از طریق میکروفن نبوده است. حقیقت در واقع خیلی سرراست است. حتی معمولی. و این حتی نگرانکنندهتر است. ایگلمن میگوید: «این [مشکل] بسیار شومتر از یک میکروفن داغ است.»
هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که نشان دهد تلفن شما یک میکروفن مخفی و همیشه روشن برای هدف قرار دادن تبلیغات دارد و دلایل فنی و سیاسی روشنی برای آن وجود دارد.
محققان مستقل به دنبال «شنود» پنهانی بودهاند و هیچ موردی پیدا نکردهاند، از جمله یک مطالعه قطعی دانشگاه نورث ایسترن در سال ۲۰۱۸ که هنوز جایگزین نشده است. چیزی که آنها در چند مورد پیدا کردند، ضبط صفحه نمایش یا آپلود تصویر و ویدئو به اشخاص ثالث بود. البته چندشآور است، اما میکروفون مخفی نیست.
قوانین نیز مهم هستند. قانون استراق سمع فدرال، شنود مکالمات بدون رضایت را ممنوع میکند و بسیاری از ایالتها (مانند کالیفرنیا) رضایت همه طرفین را الزامی میدانند و مسوولیت مدنی و حتی کیفری را بر دوش ضبط مخفیانه و مداوم میگذارند. ویژگی «همیشه گوش دادن به تبلیغات» دائما افراد حاضر بدون رضایت را ضبط میکند و منجر به افشای گسترده قانونی میشود.
میدانم که این کاملا اطمینانبخش نیست، اما به همین دلیل است که در عمل غیرممکن است. وقتی لحظه بار را با آری پاپارو، پیشکسوت فناوری تبلیغات، اجرا میکنم، او خم به ابرو نمیآورد. پاپارو در ساخت کانالها نقش داشته است - او Beeswax DSP را تاسیس کرد و مدیریت محصول را درAppNexus/DoubleClick رهبری کرد - بنابراین او دقیقا دیده است که هدفگذاری تبلیغاتی چگونه کار میکند.
او میگوید: «من کاملا مطمئنم که این اتفاق نمیافتد. تلفن واقعا به شما گوش نمیدهد. میتوانم بگویم که ۱۰۰درصد همکارانم در دنیای تبلیغات با من موافقند.» میدانم که هضم این حرف سخت است، اما او توضیح واقعی و تقریبا خستهکنندهای برای این که چرا این حس عجیب و غریب به نظر میرسد، ارائه میدهد: مردم قابل پیشبینی هستند.
او میگوید: «تبلیغات سعی میکنند حدس بزنند که شما به چه چیزی علاقه دارید. همه چیز آمار است.» برای روشن شدن مطلب، نسخه سادهاش این است: تبلیغات رفتار شما را دنبال میکنند. نیازی به گوش دادن نیست. انگار گوشی شما در حال گوش دادن است، چون سیستمهایی که تبلیغات را به شما نمایش میدهند، بر اساس الگوهای شما جلو میروند - آنها به رازهای پنهان شما نیازی ندارند. در اینجا توضیح میدهیم که چگونه یک تبلیغ مشکوک و عجیب به گوشی شما راه پیدا میکند.
چهار بازیگر را در نظر بگیرید که به ترتیب کار میکنند: پلتفرمها، تبلیغکنندگان، ارائهدهندگان هویت و واسطههای داده.(واسطههای دیگری نیز وجود دارند، از جمله ناشران، تبادلکنندگان تبلیغات، ارائهدهندگان تایید و اندازهگیری که در پشت صحنه کارهای بیشتری انجام میدهند).
یک: پلتفرم(اینستاگرام، یوتیوب، فیسبوک، تیکتاک). اینجا خانه شماست. پلتفرم تمام کارهایی که شما در داخل برنامه انجام میدهید را زیر نظر دارد: آنچه را که دنبال میکنید، در آن میمانید، ذخیره میکنید، جستوجو میکنید و روی آن ضربه میزنید. همچنین اطلاعات اولیهای در مورد شما، مانند موقعیت مکانی تقریبی، مدل دستگاه، زبان و زمان شما را میداند و بعد تصمیم میگیرد کدام تبلیغ را ببینید.
مدل پلتفرم پیشبینی میکند که احتمالا در مرحله بعد چه کاری انجام خواهید داد (پیمایش، ضربه زدن، خرید، اهدا و غیره) و تبلیغات را بر اساس ترکیبی از قیمت، پاسخ پیشبینی شده و کیفیت تبلیغ رتبهبندی میکند. اگر فکر کند که احتمال واکنش شما زیاد است، یک تبلیغ با پیشنهاد قیمت پایینتر میتواند تبلیغ با پیشنهاد قیمت بالاتر را شکست دهد.
دو: تبلیغکنندگان(برند، سازمان غیرانتفاعی، کمپین). آنها یک هدف(کلیک، خرید، کمک مالی)، یک بودجه و خلاقیت(تصاویر، ویدئو، متن) را ارائه میدهند. بسیاری نیز لیست مشتریان خود - ایمیل یا شماره تلفن خریداران یا اهداکنندگان قبلی - را ارائه میدهند که پلتفرم آنها را «هش» میکند (به اثر انگشت یک طرفه تبدیل میکند تا بتواند بدون دیدن آدرسهای خام به دنبال تطابق بگردد) و سعی میکند با حسابها مطابقت دهد.
اگرچه هش کردن به حفظ حریم خصوصی کمک میکند، اما با ناشناس بودن یکسان نیست: تطابقها هنوز هم امکانپذیر هستند اگر هر دو طرف ورودیهای یکسانی را هش کنند. از آنجا، تبلیغکننده میتواند از پلتفرم بخواهد افرادی را پیدا کند که مانند آن مشتریان رفتار میکنند(شبیه به آنها). آنها همچنین میتوانند محافظهای سادهای تنظیم کنند: شهرها، کدهای پستی، محدودههای سنی، پنجرههای برنامهریزی و یا «به افرادی که قبلا خرید کردهاند نشان ندهید».
سه: ارائهدهندگان هویت(متقاضیان). این شرکتها به پیوند دادن رکوردهایی که به هم تعلق دارند - ایمیل شما، شماره تلفن شما، تلویزیون متصل شما، لپتاپ متصل به وایفای منزل شما - بدون اینکه مستقیما نام شما را فاش کنند، کمک میکنند. آنها نمودارهای هویتی را نگه میدارند که میگویند «این دستگاهها احتمالا متعلق به یک شخص یا خانوار هستند»، که به تبلیغکنندگان کمک میکند تا اندازهگیری کنند که آیا یک تبلیغ در یک صفحه منجر به اقدام در صفحه دیگر شده است یا خیر. آنها را به عنوان چسبی در نظر بگیرید که کمپینها و اندازهگیری بین دستگاهی را ممکن میسازد.
چهار: دلالان داده(جمعآورندگان و عمدهفروشان). این شرکتها (LiveRamp، Acxiom، TransUnion) اطلاعات مربوط به شما را خریداری، جمعآوری و بستهبندی میکنند، سپس آن را به بازاریابان و تبلیغکنندگان میفروشند یا مجوز میدهند.
هیچ سابقهای از تعداد شرکتهای دلال داده در ایالات متحده وجود ندارد، اما ممکن است هزاران نفر باشند (کالیفرنیا یک رجیستری عمومی دارد). آنها دادهها را از برنامهها، وبسایتها و برنامههای وفاداری فروشگاهها استخراج میکنند، سپس به مخاطبان آماده (مثلا فروشگاههای خودروی بازدید شده) یا برچسبها (صاحب خانه جدید، صاحب حیوان خانگی) ارسال میکنند. آنها عمدتا دور از دید کار میکنند؛ سیاستهای حفظ حریم خصوصی اغلب دادهها را «غیرقابل شناسایی» مینامند. اما هنگامی که این فایلها با حساب شما مطابقت داده شدند، سیستم پلتفرم تصمیم میگیرد چه زمانی یک تبلیغ به شما نشان دهد.
اوا گالپرین، مدیر امنیت سایبری بنیاد مرز الکترونیک، به من میگوید: «این حس نگرانکننده که دستگاهتان در حال جاسوسی از شماست، واقعی است، اما مقصر یک میکروفون مخفی نیست. این صنعت دلالان داده هستند.»
حالا، قطعات پازل را در لحظه به هم وصل کنید. اینستاگرام را باز میکنید. برنامه میپرسد: «الان باید چه تبلیغی نشان دهیم؟» این پلتفرم رفتار و زمینه درون برنامهای شما را بررسی میکند، میبیند کدام تبلیغکنندگان افرادی مانند شما را هدف قرار میدهند (از جمله آنهایی که از لیست مشتریان منطبق یا گروههای ارائه شده توسط کارگزار استفاده میکنند) و یک حراج فوری برای نمایش یک تبلیغ به شما اجرا میکند.
اگر شما و دوستتان به یک وایفای مشترک متصل هستید یا قبلا به یک شبکه خانگی متصل بودهاید، ممکن است هر دو در یک دسته قرار بگیرید. اگر نزدیک تلویزیونی هستید که به تازگی یک کمپین در آن اجرا شده است، این نیز میتواند احتمال ابتلا را افزایش دهد - موقعیت مکانی مشترک و سیگنالهای خانگی نشان میدهد که «این افراد بر یکدیگر تاثیر میگذارند».
بودجهها نیز مهم هستند. پول معمولا در ساعات و مکانهایی متمرکز میشود که مدل انتظار نتایج بهتری دارد، بنابراین خوشههای تحویل زمان شکل میگیرند. به همین دلیل است که یک تبلیغ میتواند در همان شبی که شما در مورد یک موضوع صحبت کردهاید، پخش شود، زیرا سیستم از قبل دلایلی برای امتحان کردن شما در آن شب داشته است و شما اتفاقا همان زمانی که مشغول اسکرول کردن بودید، زمانی بود که بودجه در جریان بود.
وقتی دستیارهای دیجیتال گوش میدهند
دلایل معتبری وجود دارد که چرا بسیاری از مردم معتقدند تلفنهایشان به آنها گوش میدهند. این موضوع فراتر از خود تلفنها است و به طیف وسیعتری از دستگاههایی که منتظرند تا ما با آنها صحبت کنیم، مانند بلندگوهای هوشمند الکسای آمازون، مربوط میشود.
در سال ۲۰۱۹، یک پیمانکار اپل فاش کرد که آنها بهطور منظم به صداهای ضبط شده گوش میدادند، که گاهی اوقات شامل بخشهایی از معاملات مواد مخدر یا روابط نامشروع افراد بود. این شنودها بهعنوان بخشی از «فرآیند درجهبندی» برای بهبود شناخت دستیار صوتی سیری صورت میگرفت. پس از واکنشهای منفی عمومی، اپل عذرخواهی کرد، برنامه را متوقف کرد و بعدا آن را بهصورت اختیاری ارائه داد. اپل با توافق ۲۰۲۵ موافقت کرد که سیری دیگر شنود نکند، درحالیکه پیشتر هرگونه تخلف را انکار و ادعا میکرد که از صدای سیری برای تبلیغات استفاده نمیشود.
در همان سال، یک گوینده بلژیکی فاش کرد که پیمانکاران میتوانند بخشهایی از ضبطهای دستیار گوگل را بشنوند، گزارشها نشان داد که تیمهای آمازون به برخی از ضبطهای الکسا گوش دادهاند و فیسبوک به پیمانکاران پول داده است تا بخشهایی از چتهای صوتی انتخابی را رونویسی کنند.
این اتفاقات عمدتا شامل بررسی کیفیت دستیارهای مجازی و در برخی موارد، دستگاههای غیرتلفنی بود - نه هدفگیری تبلیغاتی پنهانی توسط میکروفون تلفن شما. اما آنها به اندازه کافی واضح و بد مدیریت شده بودند که باعث شوند گزاره «همیشه گوش میدهند» هنوز هم قابل قبول به نظر برسد.
ایگلمن میگوید: «مردم شکایت میکنند که الکسا یا سیری آنها را نمیفهمند، اما معتقدند که میتوانند مکالمات را کاملا شنود کنند تا تبلیغات هدفمند داشته باشند. این ناهماهنگی شناختی است، نه مدرک.»
سال گذشته، افشای یک فایل ارائه از گروه رسانهای کاکس(Cox Media Group) که از یک محصول تبلیغاتی با عنوان «گوش دادن فعال» رونمایی کرده بود، آتش این شعله را افزونتر کرد. پس از انتشار این خبر، گوگل CMG را از برنامه همکاری خود حذف کرد. CMG بعدا اعلام کرد که تولید این محصول متوقف شده است و استفاده از میکروفونهای دستگاهها به این روش را تکذیب کرد.
با این حال، با وجود اینکه پلتفرمها علنا آن را رد کردند، روایت شنودها را در تیتر اخبار نگه داشت.
چگونه تبلیغات از دادههای شما تغذیه میکند؟
باز هم، دلیل اینکه ما این تبلیغات را میبینیم ساده است: همه چیز در مورد دادهها است. دادهها یکی از ارزشمندترین منابع جهان هستند، در کنار نفت و آب. تبلیغات دیجیتال یک تجارت عظیم است؛ بازاریابان در سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۱.۱تریلیون دلار برای تبلیغات هزینه کردند که بیشترین سهم آن به دیجیتال اختصاص داشت.
به رهبران دنیای فناوری نگاه کنید. متا در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۶۲میلیارد دلار درآمد تبلیغاتی ثبت کرد - تقریبا تمام فروش خود را. آمازون تنها در سهماهه دوم سال ۲۰۲۵، معادل ۱۵.۷میلیارد دلار از تبلیغات درآمد کسب کرد (۲۲ درصد افزایش نسبت به سال گذشته). بازوی رسانهای خردهفروشی والمارت در سال ۲۰۲۴، معادل ۴.۴میلیارد دلار درآمد کسب کرد و هنوز هم به سرعت در حال رشد است.
تمام این پول به این دلیل جریان مییابد که دادهها، تبلیغات را قابل پیشبینی میکنند: به چه کسی برسند، چه زمانی نمایش داده شوند و اینکه آیا موثر بودهاند یا خیر. هرچه دادهها بهتر باشند، پیشبینیها بهتر میشوند و پلتفرم میتواند هزینه بیشتری دریافت کند. به همین دلیل است که «ماشین تبلیغات» به سرمایهگذاری در دادههای شخص ثالث و هوش مصنوعی ادامه میدهد و برای دریافت این دادهها، هیچکس نیازی به استراق سمع از طریق میکروفون ندارد. گالپرین از EFF میگوید: «در واقع، دستگاهها به روشهای دیگری شما را ردیابی میکنند.» او تصریح میکند: «ما هر آنچه را که دستگاه تبلیغاتی (پلتفرمها، دلالان، خردهفروشان و غیره) نیاز دارد، اغلب بدون اینکه متوجه آن باشیم، تامین میکنیم.»
آنها با هم کار میکنند تا ردپاهای معمولی را به زمانبندی تبدیل کنند. اعمال شما تبدیل به برچسبها میشوند؛ آن برچسبها شما را در کنار افرادی قرار میدهند که مشخصات مشابهی دارند: «مخاطب.» آن گروه یک پیشبینی ارائه میدهد: «تبلیغی که میبینید.» اپلیکیشن کاری را که شما انجام میدهید به خاطر میسپارد، تبلیغکننده فهرستی از افرادی را که از قبل میشناسد ارائه میدهد، یک «دلال» نقاط را با هم تطبیق میدهد و کانالها - در یک چشم به هم زدن - تصمیم میگیرند تبلیغ را به شما نشان دهند. به همین دلیل است که یک تبلیغ میتواند با دقتی دلهرهآور از راه برسد، انگار که حرفهای شما را شنیده است. اما اینطور نیست، بلکه آن کل هفته شما را خوانده بود و زمانبندی بسیار خوبی هم داشت.