زندگی انسان‌‌‌‌‌ها تا سه سال پیش به‌‌‌‌‌گونه‌‌‌‌‌ای بود که فقط با موجوداتی سر و کار داشت اما همین موجود به‌‌‌‌‌دنبال ساخت موجودی دیگر است که بتواند مانند او فکر کند، چه بسا بهتر از او تا مشکلات بشری را حل کند. این موجود، کسی یا چیزی جز هوش مصنوعی نیست. قصد ندارم مانند فیلم‌‌‌‌‌های آخرالزمانی با تم هوش مصنوعی هشدار پایان دنیا را بدهم اما واقعیت این است که هنوز هیچ‌‌‌‌‌کس نمی‌‌‌‌‌داند ته داستان هوش مصنوعی کجاست.

انسان‌ها تاکنون با موجوداتی دست و پنجه نرم می‌کردند که فاقد قوه کلام بودند. تفکر موجودات دیگر بسیط بود و با چند آزمایش می‌‌‌‌‌شد به نیت آنها پی برد اما حالا با موجوداتی طرفیم که به طریقی تفکر می‌‌‌‌‌کنند که پر از رمز و راز است. نکته ترسناک آن این است که حالا انسان تنها موجود متفکر در عالم هستی نیست و باید شروع به تفاهم با ماشین‌‌‌‌‌ها کند.

اخیرا آزمایش‌‌‌‌‌هایی انجام شده است که دانشمندان را به حیرت واداشته است. مثلا دانشمندان وقتی از هوش مصنوعی خواستند شعری را کامل کند، انتظارات زیادی از او نداشتند. آنها از مدل هوش مصنوعی خواستند که قطعه «He saw a carrot and had to grab it»(او یک هویج داد و مجبور شد آن را بردارد) را تکمیل کند و این مدل پاسخ داد: «His hunger was like a starving rabbit» (گرسنگی او همچون گرسنگی یک خرگوش بود).

قرار نبود این دو بیتی قافیه‌‌‌‌‌دار «Grab it» و «Rabbit» هیچ جایزه شعری را ببرد اما وقتی دانشمندان شرکت آنتروپیک سوابق شبکه عصبی مدل را بررسی کردند، از آنچه یافتند، شگفت‌‌‌‌‌زده شدند. آن‌‌‌‌‌ها انتظار داشتند مدلی به نام کلود را ببینند که کلماتش را یکی‌‌‌‌‌یکی انتخاب می‌‌‌‌‌کند و وقتی به انتهای سطر می‌‌‌‌‌رسد، فقط به دنبال یک کلمه هم‌‌‌‌‌قافیه - «Rabbit» - بگردد. این تیم با استفاده از تکنیک جدیدی که به آنها اجازه می‌‌‌‌‌داد به سازوکار درونی یک مدل زبانی نگاه کنند، متوجه شدند که کلود یک فرایند را طی و از پیش برنامه‌‌‌‌‌ریزی می‌‌‌‌‌کند.

از همان ابتدای وقفه بین دو خط، شروع به «فکر کردن» در مورد کلماتی کرده بود که با «grab it» هم‌‌‌‌‌قافیه باشند و جمله بعدی خود را با در نظر گرفتن کلمه «rabbit» برنامه‌‌‌‌‌ریزی کرده بود. این کشف برخلاف باور رایج بود که مدل‌‌‌‌‌های هوش مصنوعی صرفا ماشین‌‌‌‌‌های تکمیل خودکار پیچیده‌‌‌‌‌ای هستند که فقط کلمه بعدی را در یک توالی پیش‌‌‌‌‌بینی می‌‌‌‌‌کنند. این کشف این سوالات را مطرح کرد: «این مدل‌‌‌‌‌ها تا چه حد می‌‌‌‌‌توانند از قبل برنامه‌‌‌‌‌ریزی کنند؟»

سوال ترسناکی که پس از مشاهده این فرآیند پیچیده مطرح شد، این بود: و چه چیزهای دیگری ممکن است درون این مغزهای مصنوعی مرموز در حال رخ دادن باشد که ما ابزارهای لازم برای دیدن آنها را نداریم؟ این یافته یکی از چندین یافته‌‌‌‌‌ای بود که در مارس ۲۰۲۵ در دو مقاله جدید توسط آنتروپیک اعلام شد، که عمیق‌‌‌‌‌تر از همیشه نشان می‌‌‌‌‌دهد که چگونه مدل‌‌‌‌‌های زبانی بزرگ (LLM) «فکر می‌‌‌‌‌کنند». این یافته‌‌‌‌‌ها نشان می‌‌‌‌‌دهد ما در حال توسعه و بسط ابزاری هستیم که شناخت کامل روی آنها نداریم.

ابزارهای هوش مصنوعی امروزی به یک دلیل بزرگ با سایر برنامه‌‌‌‌‌های کامپیوتری کاملا متفاوت هستند: آنها «رشد یافته» هستند، نه اینکه با دست کدگذاری شده باشند. به درون شبکه‌‌‌‌‌های عصبی که به آنها قدرت می‌‌‌‌‌دهند نگاه کنید و تنها چیزی که خواهید دید، مجموعه‌‌‌‌‌ای از اعداد بسیار پیچیده است که بارها و بارها در هم ضرب می‌‌‌‌‌شوند. این پیچیدگی داخلی به این معنی است که حتی مهندسان یادگیری ماشین که این هوش‌‌‌‌‌های مصنوعی را «رشد می‌‌‌‌‌دهند»، واقعا نمی‌‌‌‌‌دانند که چگونه اشعار را می‌‌‌‌‌سرایند، دستورالعمل‌‌‌‌‌ها را می‌‌‌‌‌نویسند یا به شما می‌‌‌‌‌گویند تعطیلات بعدی خود را کجا بروید. آنها فقط این کار را می‌‌‌‌‌کنند.

مساله دیگری که برخی از دانشمندان را ترسانده، این است که هوش مصنوعی دست به اختراع زبانی بزند که فقط برای ماشین‌‌‌‌‌ها مفهوم باشد. به شرایط فعلی آنها نگاه کنید. این موجودات زنده‌‌‌‌‌ی فاقد روح، برعکس انسان‌‌‌‌‌های با هوش که می‌‌‌‌‌توانند ۵ تا ۶ زبان را یاد بگیرند و صحبت کنند، می‌‌‌‌‌توانند به همه زبان‌‌‌‌‌های زنده دنیا به آسانی صحبت کنند. شاید این اولین قدم ترسناک آنها برای پیشی گرفتن از بنی‌‌‌‌‌بشر باشد. دانستن همه زبان‌‌‌‌‌ها یعنی اینکه شما به همه داده‌‌‌‌‌ها به هر زبانی مسلط هستید. این تازه بخشی از ماجرای ترسناک است. 

زبان شناسان هشدار می‌‌‌‌‌دهند که ممکن است هوش مصنوعی دست به اختراع زبانی بزند که فقط برای خود ماشین‌‌‌‌‌ها مفهوم باشد و به گفته آنها می‌‌‌‌‌تواند این مساله، موضوع هوش مصنوعی را ترسناک‌‌‌‌‌تر از پیش کند. همزمان مهندسان هوش مصنوعی می‌‌‌‌‌گویند که در برخی موارد که منجر به کشفیات بزرگ از سوی هوش مصنوعی شده است، به این نتیجه رسیده‌‌‌‌‌اند که هوش مصنوعی مذکور مانند انسان فکر نکرده است و از درک فرآیند فکری او عاجز مانده‌‌‌‌‌اند.

تمامی این داستان‌‌‌‌‌ها نشان می‌‌‌‌‌دهد که ما در حال خلق موجودی هستیم که نمی‌‌‌‌‌دانیم قرار است تکرار داستان فرانکشتاین باشد یا ورود به آینده‌‌‌‌‌ای با پایان خوش.