از وعدههای بزرگ تا واقعیت کندی پیشرفتها در قلب منطقه آزاد چابهار؛
مکران؛ رویای سومین قطب پتروشیمی ایران

این منطقه که در محدودهای بیش از ۱۲۰۰ هکتار در منطقه آزاد چابهار قرار گرفته، قرار بود پس از عسلویه و ماهشهر، سومین قطب بزرگ پتروشیمی ایران شود و با ایجاد صنایع بالادستی و پاییندستی، ضمن جلوگیری از خامفروشی، ارزش افزوده اقتصادی قابلتوجهی برای کشور ایجاد کند.
ایده شکلگیری مکران از چند دهه پیش مطرح شد؛ هدف اولیه، توسعه صنعتی سواحل مکران، ایجاد اشتغال پایدار، و تبدیل این منطقه به یکهاب صادراتی برای بازارهای منطقهای و بینالمللی بود. از نظر جغرافیایی، مزیت این منطقه بسیار چشمگیر است: دسترسی مستقیم به آبهای آزاد، نزدیکی به مسیرهای تجاری بینالمللی و بازارهای هدف بزرگ مانند چین و هند، و موقعیت استراتژیک در تقاطع کریدورهای ترانزیتی شرق ـ غرب و شمال ـ جنوب، همه شرایط را برای تبدیل مکران به یک قطب صنعتی فراهم میکند.
علاوه بر این، معافیتهای مالیاتی بلندمدت و تخفیفهای خوراک برای صنایع پتروشیمی، ابزارهای تشویقی دولت برای جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی محسوب میشوند. با این حال، آنچه در عمل رخ داده، فاصله قابلتوجهی با این وعدهها دارد. بیش از یک دهه از تعریف این پروژه میگذرد، اما هنوز هیچ مجتمع پتروشیمی به بهرهبرداری نرسیده و بخش عمده منابع و انرژی صرف احداث زیرساختهای اولیه مانند تامین آب، برق، جادهها و یوتیلیتیها شده است. پروژهای که قرار بود نماد تحول صنعتی و اقتصادی جنوب ایران باشد، اکنون بیشتر به نماد چالشهای اجرایی، کمبود سرمایه و محدودیتهای فنی تبدیل شده است. تحلیلگران معتقدند که این تاخیرها نهتنها اقتصاد منطقه را کند کرده، بلکه باعث ایجاد انتقاداتی درباره بهرهوری و مدیریت پروژه شده است. از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مکران، آن را به یک نقطه حساس برای توسعه صادرات ایران بدل کرده است.
با تکمیل این منطقه، ایران میتواند محصولات پتروشیمی را مستقیما به بازارهای آسیایی صادر کند، هزینههای حملونقل را کاهش دهد و از رقابت بینالمللی عقب نماند. اما تا زمانی که زیرساختها کامل نشوند، مکران هنوز در مرحله وعدهها و نقشههای روی کاغذ باقی مانده و بخش زیادی از پتانسیل اقتصادی آن بلااستفاده مانده است. موقعیت ژئوپلیتیکی این منطقه، نزدیکی به بازارهای چین و هند و برخورداری از معافیتهای مالیاتی ۲۰ ساله در منطقه آزاد، در کنار تخفیفهای ۱۰ تا ۳۰ درصدی نرخ خوراک برای واحدهایی که زنجیره ارزش را تکمیل میکنند، از ظرفیتهایی است که میتواند مکران را به یکهاب صنعتی تبدیل کند. اما همانقدر که فرصتها چشمگیرند، چالشها نیز کم نیستند: کمبود آب، تاخیر در اجرای پروژهها، و ناتوانی در جذب سرمایهگذاری خارجی مهمترین موانع هستند.
پروژههایی که بر زمین ماندهاند
طرح مکران در چند فاز طراحی شده است. فاز نخست شامل احداث پنج واحد GTX، یک واحد اوره و آمونیاک و یک واحد مینی الانجی با ظرفیت تولید سالانه ۵.۸میلیون تن است. انتظار میرفت بخش عمده این تولیدات صادر شود و بخش دیگر در اختیار صنایع پاییندستی داخلی قرار گیرد. با این حال، تاکنون از ۱۸ طرح تعریفشده، تنها هفت طرح در حال اجراست و پیشرفتها به کندی پیش میروند. مجتمع پتروشیمی بدر شرق، یکی از واحدهای GTX، پیشروترین پروژه است که تنها به ۲۵ درصد پیشرفت فیزیکی رسیده و تجهیزات آن تازه به سایت منتقل شدهاند. اگر وعدهها عملی شود، تا تابستان ۱۴۰۵ دو واحد پتروشیمی و بخشهایی از یوتیلیتی به مدار تولید خواهند آمد. فاز دوم نیز در مرحله برنامهریزی است و تمرکز آن بر ایجاد پارک پتروشیمی و تکمیل زنجیره ارزش قرار دارد. اما مانع اصلی همچنان پابرجاست: نبود زیرساخت کافی. درحالیکه در عسلویه و ماهشهر بخش عمده مسیر توسعه در دو دهه گذشته طی شده، مکران هنوز درگیر ابتداییترین نیازهاست؛ از آب و برق گرفته تا جاده و راهآهن.
دیوار بلند تامین مالی
هیچ پروژه بزرگی بدون سرمایهگذاریهای کلان به سرانجام نمیرسد. در مکران نیز مشکل اصلی همینجاست. تحریمهای بینالمللی جذب سرمایهگذار خارجی را دشوار کرده و بانکها و نهادهای مالی داخلی هم توان تامینمیلیاردها دلار سرمایه لازم را ندارند. شرکت توسعه پتروشیمی نگین مکران، متولی اصلی طرح، با همراهی هلدینگهای داخلی از جمله شستان تلاش کرده است پروژهها را پیش ببرد. قراردادهایی با شرکتهای ژاپنی، فرانسوی و آلمانی نیز برای تامین تجهیزات منعقد شده، اما بسیاری از این توافقها به دلیل موانع سیاسی نیمهتمام مانده است. این وضعیت باعث شده پیشرفت پروژهها با کندی پیش برود. به گفته فعالان صنعت، نبود یک نهاد مالی قدرتمند داخلی برای پوشش چنین پروژه عظیمی، بار اصلی را بر دوش بخش خصوصی انداخته و در نهایت، نتیجه چیزی جز تاخیرهای پیاپی نبوده است.
بحران آب؛ زخمی قدیمی در مکران
در کنار سرمایه، آب هم از چالشهای بزرگ است. قرار بود آب موردنیاز پتروشیمیها از دریای عمان تامین شود، اما خط لوله انتقال هنوز تکمیل نشده است. در منطقهای که حتی روستاهای اطراف با کمبود آب آشامیدنی دستوپنجه نرم میکنند، این موضوع انتقادهای زیادی را برانگیخته است. شرکت آب نیروی مکران، مسوول تامین آب و یوتیلیتی، قول داده تا پایان ۱۴۰۴ بخشی از نیاز پتروشیمیها را برطرف کند، اما تا آن زمان همچنان نگرانیها ادامه دارد. کمبود آب نهتنها توسعه واحدهای پتروشیمی را تهدید میکند، بلکه چالشهای اجتماعی نیز به دنبال داشته است. بسیاری معتقدند تا زمانی که روستاهای اطراف از آب آشامیدنی محروم باشند، تامین منابع برای صنایع بزرگ بهتنهایی مشروعیت اجتماعی طرح را زیر سوال میبرد.
خوراک؛ خون جاری در رگهای پتروشیمی
تامین خوراک پایدار، شرط بقای هر مجموعه پتروشیمی است. از سال ۱۴۰۱، روزانه ۳۰میلیون مترمکعب گاز متان از طریق خط لوله هفتم سراسری به چابهار منتقل میشود. این خوراک برای واحدهای GTX و اوره و آمونیاک کافی است، اما نگرانیها درباره آینده پابرجاست. در طرح اولیه قرار بود اتان و میعانات گازی هم بهعنوان خوراک استفاده شود، اما دولت وقت این برنامه را حذف کرد و همهچیز به متان محدود شد؛ تصمیمی که تنوع محصولات را محدود میکند. از سوی دیگر، کمبود تکنولوژیهای فشار افزایی در میادین گازی جنوب، خطر کاهش پایدار خوراک در سالهای آینده را افزایش میدهد.
آنچه امروز در مکران دیده میشود، بیشتر شبیه به یک پروژه نیمهتمام است؛ پروژهای که با وعدههای بزرگ آغاز شد، اما اکنون برای عبور از موانع مالی، زیرساختی و فنی نیاز به عزم جدیتری دارد. اگر دولت و بخش خصوصی نتوانند همزمان روی سه محور اصلی (تکمیل زیرساختها، جذب سرمایه و تامین خوراک پایدار) حرکت کنند، رؤیای سومین قطب پتروشیمی ایران همچنان روی کاغذ باقی خواهد ماند.