بزرگترین قربانی تحریم نفت و گاز مسکو، شهروندان اروپایی هستند؛
بازی دوگانه غرب با روسیه

این تضاد، که بهدرستی میتوان آن را «استاندارد دوگانه غرب» نامید، نهتنها مشروعیت سیاستهای تحریمی را زیر سوال برده بلکه هزینههای مستقیم و سنگینی را بر دوش شهروندان اروپایی گذاشته است.
تناقض اروپا در تحریم و خرید
اتحادیه اروپا در روزهای نخست جنگ اوکراین، با لحنی قاطع وعده داد که تا سال ۲۰۲۷ تمام واردات انرژی از روسیه را متوقف خواهد کرد. اما دادههای تجاری چیز دیگری میگویند. با استناد به دادههای سال ۲۰۲۵ مرکز پژوهشی (CREA) که در تارنمای energyandcleanair.org به نمایش گذاشته شده، حدود ۵۰ درصد صادرات الانجی روسیه همچنان به اروپا اختصاص دارد و ۳۶ درصد گاز خط لولهای روسیه نیز راهی همین قاره میشود.
نکته جالبتر آن است که این خریدها تنها از سوی کشورهایی مانند اسلواکی یا مجارستان (که آشکارا به ادامه روابط با روسیه اصرار دارند) انجام نمیشود، بلکه در رأس واردکنندگان، کشورهایی قرار دارند که بارها از تحریم و قطع همکاری با مسکو سخن گفتهاند: فرانسه، اسپانیا و هلند. در نیمه نخست سال جاری میلادی، واردات الانجی روسیه توسط اروپا از ۴میلیارد دلار به حدود ۵میلیارد دلار افزایش یافت؛ درست در شرایطی که بروکسل مدعی بود وابستگی به انرژی روسیه در حال کاهش است. همین واقعیت، شکاف میان شعار و عمل اروپا را آشکار میکند؛ شکافی که کشورهای دیگر از جمله هند و چین، بهخوبی از آن برای نقد غرب استفاده میکنند.
منتقدان صریح ریاکاری غرب
در حالیکه واشنگتن و بروکسل از کشورهای آسیایی میخواهند واردات انرژی از مسکو را کاهش دهند، هند و چین مسیر متفاوتی را در پیش گرفتهاند. هر دو کشور با استفاده از تخفیفهای روسیه، واردات نفت و گاز خود را افزایش و حتی بخشی از این منابع را ذخیره کردهاند تا امنیت انرژی خود را تضمین کنند. دهلینو در واکنش به فشارها، بهویژه تهدیدهای دونالد ترامپ مبنی بر اعمال تعرفههای سنگین تا ۱۰۰ درصد، غرب را به ریاکاری متهم کرده است. مقامات هندی میگویند: «چگونه ممکن است اروپا همچنان بزرگترین خریدار گاز روسیه باشد، اما از ما بخواهد واردات خود را متوقف کنیم؟»
سخنگوی وزارت خارجه هند، راندیر جایسوال، در بیانیهای رسمی تصریح کرد که اروپا با منحرف کردن منابع سنتی انرژی به سمت خود، هند را وادار کرده تا به سمت مسکو برود. او همچنین یادآور شد که آمریکا در ماههای ابتدایی جنگ، هند را به واردات نفت روسیه تشویق کرده بود تا بازار جهانی انرژی ثبات پیدا کند، اما امروز همان سیاستگذاران دهلینو را تهدید به تحریم میکنند. این مواضع آشکار، غرب را در تنگنای دیپلماتیک قرار داده است. هر بار که اروپا از دیگران میخواهد به تحریمها بپیوندند، آمار و ارقام تجارت انرژیاش با روسیه، بر ادعاهایش سایه میاندازد.
مصرفکننده اروپایی؛ قربانی خاموش
اما شاید بزرگترین قربانی این تناقض نه روسیه باشد و نه حتی هند و چین، بلکه شهروندان اروپایی هستند. پس از کاهش بخشی از واردات انرژی روسیه و افزایش وابستگی به منابع جایگزین، قیمت برق و گاز در اروپا جهش خیرهکنندهای داشته است. قبضهای خانگی در آلمان، فرانسه و ایتالیا چند برابر شده و فشار سنگینی بر طبقه متوسط و اقشار کمدرآمد وارد کرده است. صنایع نیز تحت فشار هستند. کارخانههای فولاد، شیمیایی و سرامیک در اروپا، که به انرژی ارزان نیاز داشتند، با افزایش هزینهها مواجه شدند. بسیاری از واحدهای صنعتی یا تولید خود را کاهش دادهاند یا به تعطیلی کشانده شدهاند.
در نتیجه، هزینه تحریمها بیش از همه بر دوش کارگران، خانوارها و مصرفکنندگان اروپایی افتاده است؛ در حالیکه روسیه همچنان میلیاردها دلار از فروش انرژی به همین اروپا درآمد کسب میکند. این تضاد، به تضعیف اعتماد عمومی به رهبران اروپایی انجامیده است. شهروندانی که هر روز قبضهای سنگینتری دریافت میکنند، از خود میپرسند: آیا این همه فشار واقعا ارزش دارد، وقتی کرملین همچنان منابع مالی لازم برای ادامه جنگ را در اختیار دارد؟ همین نارضایتیها به رشد احزاب منتقد اتحادیه اروپا و گسترش شکاف سیاسی در داخل قاره دامن زده است.
پارادوکس دیپلماتیک
در سوی دیگر اقیانوس اطلس، دونالد ترامپ با لحن تندتر خواستار قطع کامل روابط انرژی غرب با مسکو است. او تهدید کرده که در صورت ادامه واردات هند و چین از روسیه، تعرفههایی بیسابقه بر کالاهای این کشورها اعمال خواهد کرد. رئیسجمهور آمریکا همچنین در شبکههای اجتماعی نوشت: «آمادهام تحریمهای بزرگ علیه روسیه اعمال کنم، اما تنها زمانی که همه اعضای ناتو واردات نفت و گاز از مسکو را متوقف کرده باشند.» این موضعگیری نشان میدهد که حتی در درون غرب نیز تناقضها آشکار است. آمریکا از اروپا میخواهد که الگو باشد، اما اروپا در عمل قادر نیست وابستگی تاریخی خود به انرژی روسیه را به سرعت قطع کند. همین ضعف، دیپلماسی غرب را در برابر آسیا بیاثر کرده و دست بالاتر را به مسکو داده است.
سوال اصلی امروز این است: تحریمهای غرب چه نتیجهای داشتهاند؟ مسکو همچنان بزرگترین تامینکننده انرژی اروپا باقی مانده است. هند و چین با استفاده از تخفیفهای روسیه امنیت انرژی خود را تقویت کردهاند. مردم اروپا با قبضهای سنگین و صنایع نیمهتعطیل مواجه شده و در نهایت، اعتبار اخلاقی غرب در صحنه بینالمللی تضعیف شده است.
«استاندارد دوگانه غرب» بیش از آنکه روسیه را تحت فشار قرار دهد، خود اروپا را گرفتار کرده است. این سیاست، هم به نارضایتی اجتماعی در داخل قاره دامن زده، هم ابزار تبلیغاتی قدرتمندی در اختیار منتقدان آسیایی قرار داده، و هم به کرملین امکان داده تا همچنان از صادرات انرژی برای تامین مالی جنگ استفاده کند. اروپا امروز میان دو مسیر دشوار قرار گرفته است: یا باید واقعا هزینه سیاسی و اقتصادی قطع کامل روابط انرژی با روسیه را بپذیرد، یا اعتراف کند که سیاست تحریمها چیزی بیش از یک شعار پرهزینه نبوده است.
تا زمانی که این تناقض ادامه دارد، هر قبض گاز در برلین، هر تعطیلی کارخانه در لیون، و هر اعتراض خیابانی در مادرید، سندی است بر استاندارد دوگانه غرب؛ استانداردی که نه روسیه را متوقف کرده و نه آسیا را همراه ساخته، بلکه تنها شهروندان اروپایی را به صف اول قربانیان آورده است.