چاه ویل ناکارآمدی انرژی در بخش نیروگاهی

به نظر میرسد بخش نیروگاهی در سال جاری نیز از هماکنون اقدامات خود را برای آمادگی ذهنی مردم جهت قطعی برق در نیمه دوم سال آغاز کرده است.
سال گذشته در آشفتگی تحویل دولت بود که برخی مدیران صنایع پاییندستی نفت از وظیفه همیشگی پر کردن ذخایر فرآوردههای مایع برای نیروگاهها غفلت کردند و این بهانه در اختیار وزارت نیرو قرار گرفت که هرگونه قطعی برق را به حساب عدم تامین سوخت بگذارد.
اما وزارت نفت در یک اقدام جالب از خرداد امسال به طور هفتگی آمار میزان سوخت مایع و همچنین گاز طبیعی تحویلی به نیروگاهها را برای عموم منتشر کرد.
در نیمه نخست امسال تحویل گاز به نیروگاهها با رشد ۲میلیارد مترمکعبی به ۵۰میلیارد و ۲۰۰میلیون مترمکعب رسید. در بخش فرآوردههای مایع میانگین تحویل نفتگاز به نیروگاهها در سال ابتدایی استقرار دولت چهاردهم نسبت به دوره مشابه در سال پایانی دولت سیزدهم ۳۷ درصد و موجودی مفید نفتگاز نیروگاهی نیز در ۱۷ مرداد امسال ۶۰ درصد افزایش داشته است.
نهایتا نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه وزارت نفت ۳.۲میلیارد لیتر تحویل نیروگاهها داده است، تاکید کرد که بحثی از وزارت نیرو مبنی بر اینکه سوخت تحویل نشده است را به هیچوجه نمیپذیریم.
با این اوصاف چرا منتقدین اصرار دارند که ناترازی در زمستان مستلزم میلیاردها دلار «صورتحساب پنهان؛ اما نجومی» برای نیروگاهها (آن هم به دلیل سوزاندن سوختهای مایع و عدم استفاده از گاز) است؟ و اساسا چرا بخش نیروگاهی تا این اندازه دغدغه صورتحساب پیدا کرده است؟
پاسخ این است که نیروگاهها همانند سایر بخشهای مصرف در این کشور از ناکارآمدی رنج میبرند.
به لحاظ عملیاتی کشورمان سومین تولیدکننده گاز در جهان است. در سردترین روزهای سال در ایران چیزی حدود ۸۵۰میلیون مترمکعب گاز تولید میشود. این حجم بهواقع غولآسا و خارقالعاده است. اما چه اتفاقی میافتد که با این حجم از تولید هم در نیمه دوم سال با ناترازی بعضا قابلتوجه روبهرو هستیم؟
وزارت نیرو معتقد است بالغ بر ۸۵ درصد سوخت مصرفی نیروگاههای کشور گاز طبیعی است. محاسبات شرکت گاز نشان میدهد که به لحاظ حجمی صرفا حدود ۳۰ تا ۳۳ درصد از گاز کشور در بخش نیروگاهی مصرف میشود. در ماههای سرد سال بیشترین میزان مصرف گاز در بخشهای خانگی و تجاری است.
کسری یا ناترازی گاز در ماههای سرد سال پدیدار میشود. طبق پروتکلهایی که از سوی دستگاههای بالادستی تنظیم شده، در صورتی که تولید گاز کشور کفاف همه بخشها را ندهد، باید ابتدا گاز به بخش خانگی/تجاری تخصیص یابد. اولویت مذکور بدین صورت تعریف شده که هیچ خانهای در هیچ روزی از روزهای سرد سال نباید بدون گاز بماند.
این پروتکل ساخته و پرداخته وزارت نفت نیست. برای این وزارتخانه تفاوتی ندارد که اولویت تامین گاز با کدام بخش است. به عبارت دیگر صرفا نقش اجرای پروتکل را دارد. بنابراین تمرکز صرف بر نیروگاهها در تحلیل ناترازی نمیتواند چندان دقیق باشد.
واقعیت آن است که به لحاظ عملیاتی در نیمه دوم سال، امکان آن وجود ندارد که حجم گاز تحویلی به نیروگاهها همانند نیمه اول سال باشد. در بخش نیروگاهی اولویت تامین سوخت بهترتیب گاز، گازوئیل و نفتکوره تعریف شده است. این نسبتها البته در هر سال با توجه به برنامهها و ملاحظات عملیاتی واحدهای تولیدی گاز و فرآورده تعیین و با وزارت نیرو هماهنگ میشوند. سوختهای دوم و سوم (یعنی گازوئیل و نفتکوره) به میزان مکفی در مخازن نیروگاهها انبار میشود تا در هنگام قطع یا محدودیت عرضه گاز، اختلالی در تولید برق ایجاد نشود.
از سوی دیگر باید توجه داشت که عرضه بیحساب و کتاب و فراوان گاز به نیروگاهها و در شرایطی که راندمان نیروگاههای حرارتی حدود ۳۷ تا ۳۹ درصد است، گرهی از مشکل ناتوانی وزارت نیرو در تولید برق باز نمیکند. پایینبودن بازده حرارتی نیروگاهها چیزی جز هدر دادن گاز نیست.
این مشکل در بخش خودروسازی نیز وجود دارد. با این وضع در فناوری تولید خودرو باید سالانه یک پالایشگاه به جمع پالایشگاههای کشور اضافه شود تا مشکل ناترازی تولید بنزین برطرف شود. مشخصا این اتفاق نخواهد افتاد؛ چرا که هم غیرمنطقی است و هم اینکه سرمایه و توان مالی احداث این پالایشگاه در کشور وجود ندارد.
در مورد گاز نیز وضعیت مشابهی حاکم است. مادامی که فناوری تولید برق بهبود نیابد؛ باید هر چند سال یکبار به میزان تولید پارس جنوبی به توان تولید کشور اضافه شود تا بتواند تمام نیازهای موجود را پاسخ دهد که البته کاملا ناممکن و غیرمنطقی است.
بازده حرارتی موجود در صنایع نیروگاهی ما در وضعیتی است که برای تولید همان میزان برق باید مرتبا گاز بیشتر و بیشتری در اختیار آنها قرار گیرد. تفاوتی هم ندارد که آیا گاز باشد یا فرآورده باشد؛ چرا که در هر حال توان حرارتی از حیث بازدهی تولید در بخش نیروگاهی کشور در مقایسه با مثلا نیروگاههای متعارف سیکل ترکیبی مدرن، بسیار اندک و پایین است.
نکته مهم آن است که در نیمه اول سال و بهرغم عرضه دههامیلیارد مترمکعب گاز ومیلیاردها لیتر سوخت مایع به نیروگاههای کشور اما عملا گستردهترین قطعیها در تاریخ صنعت برق کشور اتفاق افتاد. این نشان میدهد مشکل در تامین سوخت نیست بلکه احتمالا در فناوری تولید الکتریسیته است.
نیروگاههای کشور یکی از نابهینهترین مصرفکنندگان گاز و سوخت مایع کشور هستند و مادامی که وضع به همین شکل باشد، طبعا ناترازی برق حادث خواهد شد.
در بخش خانگی نیز وضعیت به همین شکل است. اکنون با آغاز نیمه دوم سال به تدریجمیلیونها بخاری گازی نابهینه و غیر استاندارد (به لحاظ کارآیی) در سراسر کشور روشن میشوند. غیر از آنچه که «مدیریت مصرف» نامیده میشود، هیچ نیرو یا سازوکاری در کشور برای مبارزه با این نابهینگی سراغ نداریم. بعضا تعرفهگذاری پلکانی و نصب کنتورهای هوشمند شاید بتواند اندکی از وخامت وضع بکاهد اما قطعا راهحل مشکل نیست.
برخلاف آنچه که به نظر میرسد اساسا اقدام به افزایش تولید گاز نمیتواند به تنهایی به جنگ ناترازی برود. مثلا در بخش نیروگاهی مادامی که فکری به حال راندمان نیروگاهی (و الگوی مصرف این بخش) نشود، وضعیت به همین شکل باقی مانده و منابع ارزشمند کشور در چاه ویل ناکارآمدی تلف خواهد شد.
با این اوصاف گزارههایی نظیر اینکه صورتحسابی معادل ۱۱میلیارد دلار بابت سوزاندن سوخت مایع در نیروگاهها روی دست کشور باقی مانده، چندان دقیق نیست. شاید به لحاظ حسابداری بتوان با جمع و تفریق به این عدد رسید. اما واقعیت آن است که کشورمان هزینه بسیاربسیار بالاتری بابت پایینبودن راندمان حرارتی بخش نیروگاهی پرداخت کرده و میکند که احتمالا این اعداد در مقایسه با آن شوخی هستند.
* کارشناس حوزه انرژی