واردات نفت خام چین از ایران در سپتامبر به ۱.۴میلیون بشکه در روز رسید؛
گره در مسیر نفتی تهران و پکن

این اقدام که بخشی از مجموعه فشارهای گستردهتر واشنگتن برای محدود کردن جریان صادرات انرژی ایران محسوب میشود، بهسرعت تاثیرات عملی و ژئوپلیتیک قابلتوجهی بر زنجیره تامین نفت چین برجای گذاشت.
پایانه ریشائو بهواسطه سه اسکله که قادر به پذیرش حاملان بسیار بزرگ نفتی موسوم به VLCC هستند، یکی از گلوگاههای مهم واردات دریایی چین محسوب میشود. دادههای ردیابی نفتکش و منابع صنعتی نشان میدهد بخش غالب نفت خامی که از این پایانه عبور میکند، به شرکت بزرگ سینوپک مرتبط است؛ سال گذشته حدود ۸۰۴ هزار بشکه در روز از طریق همین پایانه وارد شبکه تامین سینوپک شده که تقریبا معادل یکپنجم کل واردات نفت خام این غول پالایشی است.
نزدیکی و اتصال خط لولههای این پایانه به پالایشگاههای بزرگ تابع سینوپک (از جمله لوویانگ و یانگزی)، ریشائو را تبدیل به مهرهای کلیدی در مدیریت خوراک خام این مجموعه کرده است.
تغییر مسیر نفتکشها
پیامد فوری فنی و لجستیک تحریم، تغییر مسیر چند سوپرتانکر و افزایش فشار بر بنادر جایگزین در شرق چین بود؛ از جمله گزارشها حاکی است که کشتی «نیو ویستا» که محموله بزرگی از خلیج فارس را بهسوی ریشائو میآورد، پس از بیانیه تحریم، مسیر خود را بهسوی تینگبو و نینگبو-ژوشان تغییر داد. این تغییرات ظرف چند روز، نرخ کرایههای VLCC در مسیر خاورمیانه-چین را بالا برد و نگرانیها درباره ازدحام و تاخیر در تخلیه محمولهها را افزایش داد. این واکنشهای لحظهای نشان میدهد که حتی تحریم یک پایانه خاص نیز میتواند فورا هزینههای لجستیک را در بازار جهانی افزایش دهد.
فشار بر ظرفیت پالایش
مقامات و تحلیلگران صنعتی میگویند در صورت اجتناب کامل سینوپک از استفاده از ریشائو، این شرکت دو گزینه اصلی دارد: یا بارها و محمولههای مرتبط را به سایر بندرها مانند تینگبو، نینگبو یا چینگدائو منتقل کند، یا جریان خوراک پالایشگاههای متصل به ریشائو را از طریق افزایش دریافت در تاسیسات دیگر یا کاهش سطح تولید پالایشگاههای مجاور جبران کند.
بر اساس برآورد برخی موسسات تحقیقاتی، این جابهجاییها ممکن است باعث شود چند صد هزار بشکه از ظرفیت روزانه پالایشگاههای اطراف بلااستفاده بماند و در کوتاهمدت، برخی از این پالایشگاهها مجبور شوند تولید خود را کاهش دهند.
پیامد برای روابط واشنگتن-پکن
این تصمیم تحریمی نهتنها یک اقدام فنی علیه شبکه انتقال نفت ایران-چین بهشمار میآید، بلکه در سطح راهبردی نمودی از پیچیدگی روابط تجاری و سیاسی میان دو اقتصاد بزرگ جهان است. اعلام تحریمها درست پیش از نشست برنامهریزیشده روسای جمهور آمریکا و چین، معیاری از فشار دیپلماتیک آمریکا است که همزمان با اقدام چین در محدودتر کردن صادرات مواد کمیاب (rare earth) رخ داده؛ پویشی که میتواند به شکلگیری چرخهای از اقدامات تلافیجویانه منجر شود. از منظر پکن، تحریم شرکتهای بزرگ و تاسیسات لجستیک یک بازیگر دولتی-نیمهدولتی، هشداری جدی برای شرکتهای چینیست که در بازار جهانی انرژی فعالیت میکنند.
کاهش جریان نفت ایران به چین؟
آمارهای رسمی و تحلیل موسسات ردیابی نفت از جمله کپلر نشان میدهد در ماه سپتامبر ۲۰۲۵ واردات نفت خام چین نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴ درصد افزایش داشته و به حدود ۴۷میلیون تن رسیده است؛ با این حال واردات از ایران کاهش قابلتوجهی را تجربه کرده و به رقمی در حدود ۱.۴میلیون بشکه در روز در سپتامبر رسیده که نسبت به میانگین سهماهه پیشین روند نزولی را نشان میدهد.
تحلیلگران این کاهش را ناشی از ترکیبی از عوامل میدانند: کاهش سهمیه پالایشگاههای خصوصی، فشار تحریمها، افت حاشیههای آربیتراژ و سطح بالای ذخایر درهابهای ذخیرهسازی چین. به گزارش رویترز، در حالیکه صادرات نفت ایران در ماه سپتامبر به حدود ۱.۹میلیون بشکه در روز رسیده، واردات رسمی چین از ایران کاهش یافته؛ وضعیتی متناقض که نشان میدهد بخشی از محمولهها مسیر خود را تغییر و از طریق شبکه پیچیده کشتیهای ناشناس جابهجا میشوند.
استان شاندونگ، محل تجمع پالایشگاههای مستقل چین (teapot refiners)، همواره بزرگترین هدف دریافت نفت از کشورهای تحت فشار بوده است؛ اکنون با مطرح شدن نام چند پایانه این استان در فهرست تحریمها، پالایشگاههای مستقل بیش از پیش در معرض کمبود خوراک یا افزایش هزینه جایگزینی منابع قرار دارند. افزایش کرایه حمل و جابهجایی محمولهها به بنادر دیگر، میتواند حاشیه سود این بازیگران را بیش از پیش کاهش دهد و در نهایت بر قیمت داخلی بنزین و نفتگاز در چین اثر بگذارد؛ هرچند دولت مرکزی معمولا از ابزار تنظیم عرضه استفاده میکند تا نوسانات ناگهانی قیمت برای مصرفکننده نهایی محدود بماند.
سناریوهای پیشروی تهران و پکن
برای ایران، این شرایط هم خطر و هم فرصت دارد: خطر از مسیر تحتفشار قرار گرفتن درآمدهای صادراتی وابسته به چین و نیاز به یافتن خریداران جایگزین و فرصت از مسیر یافتن راههای جدید مبادله یا تقویت حضور در شبکههایی که کمتر تحتتاثیر تحریمها قرار میگیرند. برای چین نیز چالشی امنیتی-اقتصادی شکل میگیرد: ادامه وابستگی به یک تامینکننده خاص در مقطع تحریمپذیر، پکن را به واکنشهای دیپلماتیک و تغییرات ساختاری در شبکه واردات نفت سوق میدهد. از منظر اقتصادی، هر دو طرف ناچارند مدلهای لجستیک، بیمهگذاری و سازوکارهای پرداخت بین خود را بازنگری کنند تا آسیبپذیری را کاهش دهند.
ریشائو؛ نقطهای فراتر از یک پایانه
پایانه ریشائو بیش از آنکه صرفا یک نقطه تخلیه نفت باشد، اکنون به نمادی از تقاطع منافع تجاری، دیپلماسی انرژی و قدرت سخت و نرم تبدیل شده است. پیامدهای عملی این انقلاب تحریمی(از تغییر مسیر نفتکشها و فشار بر بنادر جایگزین تا امکان کاهش تولید پالایشگاهها و اثرات بلندمدت بر روابط عمدهترین خریدار و فروشنده نفت در آسیا) همگی نشان میدهد که شوکهای سیاست خارجی میتوانند ظرف چند روز ساختار عرضه داخلی یک کشور را بازنویسی کنند.
برای مخاطبان صفحه انرژی، این رویداد یادآوری روشنی است که در دنیای امروز، رصد تحولات بندرهایی چون ریشائو و منطقه شاندونگ بهاندازه دنبالکردن قیمت نفت در بازارهای جهانی اهمیت دارد؛ چرا که آینده عرضه و جریان نفت، گاه در اسکلهها رقم میخورد، نه در تالارهای بورس.