سرمایهگذاری ۴۷۰میلیارد دلاری چین، معادلات نفت و گاز را بازنویسی میکند
امپراتوری جدید انرژی در شرق
پکن طی پنج سالاخیر با تغییر راهبرد انرژی، مسیر خودکفایی حداکثری را درپیش گرفته و تنها از سال۲۰۱۹ تاکنون، سه غول نفت و گاز این کشور (پترولیوم چین، سینوپک و CNOOC) نزدیک به ۴۶۸میلیارد دلار صرف عملیات اکتشاف و حفاری کردهاند؛ رقمی که حتی از سرمایهگذاری شرکتهایی مانند آرامکو، اکسونموبیل و شل نیز پیشی گرفتهاست. نتیجه این هزینهکرد عظیم، بازگشت رشد به تولید داخلی و تبدیلشدن چین به یکی از اثرگذارترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان است؛ در شرایطی که دیگر نمیتوان مانند گذشته، بازار انرژی را صرفا بر اساس اتکای جهان به تقاضای چین تحلیل کرد.
در این میان، یکی از نمادهای این تغییر بزرگ، نه در اتاقهای سیاستگذاری پکن بلکه در دل آبهای شمالشرقی چین دیده میشود. حدود ۲۰کیلومتر دورتر از بندر تیانجین، سازهای عظیم از دل دریای بوهای سربرآورده است؛ سکوی ۱۱-۱ CEPJ واقع در میدان نفت و گاز «کائوفیدیان.» این سازه تنها یک سکوی فراساحلی نیست؛ بلکه نشانهای عینی از پروژهای است که ارزش امروز آن از ۴۷۰میلیارد دلار فراتر رفته و پیامش برای جهان روشن است: چین میخواهد بر شریان حیاتی انرژی خود کنترل بیشتری داشتهباشد و وابستگیاش را به حداقل ممکن برساند.
بازاری که تغییر میکند
در دههگذشته، اقتصاد جهانی به یک حقیقت عادت کردهبود: بیش از ۶۰درصد رشد تقاضای جهانی نفت از سوی چین میآمد. همین روند شرکتهای بزرگ نفتی جهان را به سمت سرمایهگذاریهای هنگفت در LNG و پروژههای گاز طبیعی سوق داد. برای مثال شل، پیشبینی میکرد تقاضای گاز چین تا ۲۰۴۰ حدود ۶۰درصد افزایش یابد. آرامکو نیز چین را «بازار تضمینشده آینده» مینامید، اما تصویر امروز متفاوت است. رشد اقتصادی چین کندشده، خودروهای الکتریکی سهم بیشتری از بازار را گرفتهاند و مهمتر از همه تولید داخلی نفت و گاز سرعت گرفتهاست.
تحلیلگران موسسه برنستین انتظار دارند تا پایان دههجاری تولید داخلی گاز چین از رشد تقاضا پیشی بگیرد؛ اتفاقی که اشتهای چین برای واردات LNG را بهطور جدی کاهش میدهد. این تحول یک پیام عمده دارد: وابستگی جهان به بازار انرژی چین کاهش یافته و معادلات قدرت در بازار جهانی نفت و گاز در حال دگرگونی است.
چین چگونه به این نقطه رسید؟
ریشه این رویکرد تازه به دهههای گذشته بازمیگردد. از دهه۱۹۵۰ و پس از جدایی از شوروی، ذهنیت «اتکانکردن به بیرون» در سیاستگذاران انرژی چین نهادینه شد. کشف و توسعه میدانهای نفتی قدیمی مانند «داکینگ» نماد همین نگاه بودند: توسعه داخلی، تکیه بر مهارتهای بومی و ایستادگی دربرابر فشار خارجی، اما بحران سال۲۰۱۶، زمانیکه تولید برخی میادین نفت و گاز چین به دلیل هزینه بالا و قیمت پایین نفت بیصرفه شد، زنگ خطر جدیتری را بهصدا درآورد.
در آن زمان تولید نفت چین طی سه سال حدود ۱۲درصد کاهشیافت. شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، در سال۲۰۱۸ دستور صریح داد: تولید نفت و گاز باید افزایش یابد، به هر قیمت، پس از آن، سرمایهگذاریهای داخلی رکورد زد. شرکت پترولیوم چین در سال۲۰۱۹ هزینه سرمایهای خود را ۱۶درصد افزایش داد. شرکتهای سینوپک و CNOOC نیز بیش از ۲۰درصد بر بودجه اکتشاف خود افزودند.
این همزمان شد با افزایش قیمت نفت در جهان پس از جنگ اوکراین که باعث شد این شرکتها نهتنها از بحران عبور کنند، بلکه در سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ رکورد سودآوری را ثبت کنند. در همینمدت، چین نهتنها میدانهای هیدروکربنی قدیمی را احیا کرده، بلکه بهدنبال منابع جدید رفتهاست؛ تولید نفت و گاز از شیل، تزریق CO₂ برای افزایش برداشت، حفاریهای فوقعمیق نزدیک به ۱۰هزار متر و توسعه عظیم میادین دریایی. امروز، پنجاه سال پس از اولین صعود بزرگ نفتی چین، منطقه بوهای در دریای چین شمالی به بزرگترین قطب تولید نفت این کشور تبدیل شده؛ جاییکه روزانه بیش از ۶۵۰هزار بشکه نفت تولید میشود.
معنای این تحولات برای ایران
این پرسشی کلیدی برای اقتصاد انرژی ایران است؛ کشوری که چین طی دو دههگذشته یکی از مهمترین مشتریان نفت آن بودهاست. تحول انرژی چین میتواند سه تاثیر مهم بر ایران داشتهباشد:
۱. کاهش تدریجی وابستگی چین به نفت وارداتی
چین هرچند همچنان بزرگترین واردکننده نفت دنیاست، اما با افزایش ظرفیت داخلی، بخشی از واردات خود را کاهش خواهد داد. این امر بهخصوص بر کشورهایی که نفت آنها ریسک سیاسی یا تحریمی دارد (از جمله ایران) اثر خواهد گذاشت. گرچه ایران با ایجاد سیاستهای قیمتی جذاب و مسیرهای «غیررسمی» توانسته صادرات خود به چین را حفظ کند، اما در بلندمدت رقابت سختتر خواهدشد.
۲. توجه چین به امنیت انرژی داخلی، نه توسعه سرمایهگذاری خارجی
طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ شرکتهای چینی بازیگران پررنگی در پروژههای نفت و گاز ایران بودند، اما اکنون که پکن صدهامیلیارد دلار را داخل خاک خود خرج میکند، اولویتگذاری برای سرمایهگذاری خارجی کاهش یافتهاست. پروژههای بزرگی مثل آزادگانشمالی و یادآوران که زمانی مقصد سرمایه چین بودند، اکنون در حاشیه قرارگرفتهاند.
۳. تقویت موقعیت چین در مذاکرات انرژی
وقتی پکن به سمت خودکفایی بیشتر میرود، قدرت چانهزنیاش افزایش مییابد، در نتیجه ایران برای حفظ و گسترش بازار خود در چین باید استراتژیهای هوشمندانهتری را اتخاذ کند؛ از جمله تنوع قراردادها، انعطاف قیمتی و استفاده از ظرفیتهای پتروشیمی، LPG و گاز طبیعی در سبد صادراتی.
چین امروز در نقشه انرژی جهان جایگاهی فراتر از یک مصرفکننده بزرگ دارد و به یک تولیدکننده اثرگذار تبدیل شدهاست. این کشور اکنون در تولید نفت در رتبه هفتم جهان ایستاده و حتی از بسیاری از اعضای اوپک پیشیگرفته، درحالیکه در تولید گاز رتبه چهارم را در اختیار دارد. طی ۱۰سال گذشته، تولید نفت چین حدود ۱۳درصد افزایشیافته و تولید گاز آن بیش از ۵۰درصد رشد کردهاست. همچنین شرکت CNOOC، بازوی فراساحلی چین، از سال۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ تولید دریایی خود را ۶۰درصد بالا برده است؛ مجموعه تحولاتی که نشان میدهد پکن با سرعتی فراتر از انتظار در حال تغییر توازن سنتی بازار انرژی جهان است.
تاثیری که از نگاه اول دیده نمیشود
پکن در حال ایجاد چیزی است که شیجینپینگ آن را «کاسه برنج انرژی» مینامد؛ یعنی اتکای حداکثری به توان داخلی برای تامین انرژی کشور. در چنین چارچوبی، چین در سالهای آینده بهجای رشد انفجاری واردات، بر تثبیت تولید داخلی تمرکز خواهد کرد. نفت احتمالا به سطحی ثابت میرسد اما گاز همچنان رشد خواهد کرد. همین تغییر جهت چین، در سطح جهانی نیز تاثیر دوگانهای دارد: از یکسو امنیت انرژی چین تقویت میشود و آسیبپذیری آن دربرابر فشارهای آمریکایی کاهش مییابد؛ از سوی دیگر شرکتهای غربی که روی بازار چین حساب کردهبودند، مجبور به بازنگری در استراتژیهای خود خواهند شد.
و ایران در این میان؟
اگر ایران بتواند نگاه چین به انرژی را درست بخواند، این تحولات الزاما بهمعنای کاهش نقش ایران نیست؛ بلکه فرصتهایی تازه نیز ایجاد میشود. چین در دههآینده برای گاز، محصولات پتروشیمی، LPG، نفت سنگین و قیر همچنان به واردات وابسته است. از طرفی تنوع عرضه برای پکن همچنان یک اصلاست و ایران، بهویژه در شرایط تحریم روسیه، میتواند یک «تامینکننده قابلاعتماد بلندمدت» باشد، اما واقعیت این است که چین دیگر مانند گذشته تشنه واردات نیست.
بازار آینده پکن، بازار رقابتیتر، حرفهایتر و سختگیرتر است. ایران اگر بخواهد جایگاه خود را تثبیت کند، باید با شرایطی بهروز، قراردادهای منعطف و سرمایهگذاری مشترک وارد شود. سرمایهگذاری ۴۷۰میلیارد دلاری چین در نفت و گاز تنها یک پروژه اقتصادی نیست؛ بازطراحی توازن قدرت انرژی در جهان است. کشوری که زمانی موتور تقاضا بود، اکنون با سرعت به سمت تولید بیشتر، کنترل داخلی و فناوریهای پیشرفته حفاری میرود.
برای ایران، این یک هشدار و یک فرصت همزمان است. هشدار از این جهت که بازار آینده چین دیگر آسان و قابلپیشبینی نخواهد بود و فرصت از آن جهت که هنوز هم ایران میتواند در سبد انرژی چین جایگاهی پایدار داشتهباشد؛ اگر که راهبرد خود را با واقعیتهای جدید چین تنظیم کند. در جهانی که بازیگران قدیمی انرژی دورهای تازه را آغاز کردهاند، بیتفاوتی بزرگترین هزینه است.