کالبدشکافی فرسایش فنی در صنعت نفت و گاز
تحلیل تجهیزات دوار
ضریب بازیافت، بهعنوان یکی از حیاتیترین شاخصهای مدیریت مخازن، نشاندهنده درصد نفتی است که بهصورت فنی و اقتصادی قابلاستحصال است. دادهها نشان میدهند که عملکرد ایران در این حوزه، با فاصلهای نگرانکننده، از استانداردهای جهانی و بهطور خاص، از رویکرد مدیریت فعال دارایی توسط شرکت سعودی آرامکو عقب ماندهاست.
این گزارش استدلال میکند؛ از جمله دلایل ریشهای شکاف میان نرخ بازیافت نفت در ایران و سایر کشورهای نفتخیز، بحران در تامین، راهاندازی و نگهداری تجهیزات حیاتی و دوار، بهویژه توربوکمپرسورها است. این تجهیزات، قلب تپنده پروژههای تزریق گاز برای ازدیاد برداشت(EOR) و همچنین ستون فقرات واحدهای فرآورش گاز مانند پارسجنوبی هستند.
تحلیل حاضر نشان میدهد؛ تحریمها چگونه یک «حقبیمه تحریم» (Sanctions Premium) ویرانگر ایجادکردهاند که نهتنها هزینههای مالی مستقیم (خرید گرانتر)، بلکه هزینههای فنی (شکست تجهیزات به دلیل فقدان دانش) و هزینههای استراتژیک (توقف پروژهها و جایگزینی اجباری فناوری) را نیز بر صنعت نفت و گاز ایران تحمیل کردهاست.
مطالعه موردی ۱: شکست فنی و شکاف دانش (پرونده آغاجاری)
یکی از گویاترین نمونههای آسیبپذیری صنعت نفت ایران، حادثه مربوط به توربو کمپرسور زیمنس در شرکت نفت و گاز آغاجاری است. این کمپرسور پیشرفته که در سال۲۰۱۰ و مشخصا برای پروژه حیاتی «تزریق گاز» (مرتبط مستقیم با EOR که در بخش اول بحث شد) خریداریشده بود، تنها پس از ۸۷۰ ساعت کار دچار شکست فاجعهبار(Failure) شد.
ریشهیابی علت این شکست، بسیار روشنگر است: مشکل، نقص فنی خود دستگاه زیمنس نبود. علت اصلی: «عدمتخصص لازم شرکت پیمانکار ایرانی» بود که در غیاب متخصصان شرکت سازنده(زیمنس) به دلیل تحریمها، مسوولیت راهاندازی(Commissioning) آن را بر عهده گرفته بود.
این حادثه نشاندهنده یک آسیبپذیری عمیقتر است: وابستگی ایران نهفقط به قطعات، بلکه به دانش فنی، خدمات راهاندازی و نگهداری(O&M) شرکتهای سازنده اصلی(OEM.) این یک «بحران دانش» است، نه فقط «بحران قطعه.»
مطالعه موردی ۲: اجبار در جایگزینی و کاهش استاندارد (پرونده پارسجنوبی)
وابستگی به تجهیزات زیمنس در پروژههای گازی نیز یک چالش استراتژیک بودهاست. در دوران پساتحریم کوتاهمدت (حدود سال۲۰۱۶)، مذاکرات فشردهای برای آزادسازی محمولههای مسدود شده کمپرسورها و توربینهای زیمنس که برای فازهای حیاتی ۱۲، ۱۷ و ۱۸ پارسجنوبی سفارشگذاری شدهبودند، در جریان بود. این تجهیزات در بنادر امارات و هلند توقیف شدهبودند.
با بازگشت تحریمها، این دسترسی مجددا مسدود شد. نتیجه مستقیم این انسداد فناورانه، یک تصمیمگیری مبتنی بر اضطرار بود: ایران مجبور شد برای جلوگیری از توقف کامل توسعه فازهای پارسجنوبی، بهجایگزینی این تجهیزات پیشرفته آلمانی با کمپرسورهای چینی رویآورد. این جایگزینی، یک انتخاب مبتنی بر بهینهسازی فنی یا اقتصادی نبود، بلکه تنها گزینه موجود برای حفظ بقای پروژه بود که پیامدهای بلندمدتی در حوزه قابلیت اطمینان(Reliability) و بازدهی(Efficiency) بههمراه دارد.
تحلیل هزینه کل مالکیت(TCO) تحتتحریم
بخش قابلتوجهی از صنعت نفت ایران اکنون با استراتژی «دورزدن تحریم» برای تامین تجهیزات حیاتی به فعالیت خود ادامه میدهد. تحلیل هزینه کل مالکیت (Total Cost of Ownership-TCO) نشان میدهد؛ بهای واقعی این استراتژی بسیار فراتر از قیمت اولیه خرید است.
• هزینه مالی مستقیم(حقبیمه تحریم): برآوردها نشان میدهد؛ تامین تجهیزات از کانالهای واسطهای و غیررسمی، هزینهها را بهشدت افزایش میدهد. بهعنوان یک نمونه مشخص، یک کمپرسور صنعتی که در بازار جهانی حدود ۵میلیون دلار قیمت دارد، به دلیل مسیرهای غیرمستقیم و ریسک تحریمهای ثانویه، بین ۸ تا ۱۰میلیون دلار (یعنی افزایش ۶۰ تا ۱۰۰درصدی) برای ایران هزینه دربر دارد. این مابهالتفاوت هنگفت: «حقبیمه تحریم» است که مستقیما به جیب دلالان و شبکههای واسطهای میرود.
• هزینه فنی و ایمنی (ریسک تقلبی بودن): خطرات این نوع خرید، فراتر از پول است. گزارشهای وزارت نفت حاکی از آن است که بیش از ۷۰درصد تجهیزات موردنیاز فازهای پارسجنوبی از طریق کانالهای غیررسمی تامین میشود. این کانالها اغلب شامل «قطعات تقلبی یا فرسوده» هستند. استفاده از این قطعات غیراستاندارد، مستقیما ایمنی عملیاتی را بهخطر انداخته و منجر به حوادثی مانند نشت گاز و توقفهای اضطراری تولید شدهاست.
این تجزیه و تحلیل نشان میدهد؛ تصمیمگیریهای مالی کوتاهمدت و مبتنی بر اضطرار(سناریوی B)، منجر به زیانهای استراتژیک هنگفت در بلندمدت میشود. هزینه واقعی تحریمها در قیمت خرید ۸میلیون دلاری نیست، بلکه در شکست ۸۷۰ ساعته و استفاده از قطعات تقلبی نهفته است.
جمعبندی
بحران تجهیزات دوار در ایران، یک «بحران دانش» است، نه فقط «بحران قطعه.» شکست پروژه آغاجاری ثابت میکند که حتی در اختیار داشتن تجهیزات پیشرفته بدون اکوسیستم پشتیبانی سازنده(نصب، راهاندازی، نگهداری) بیفایده و حتی خطرناک است. این بخش یک زنجیره علت و معلولی کلیدی را تکمیل میکند:
۱. ناتوانی در تامین یا راهاندازی صحیح کمپرسورهای حیاتی تزریق گاز (به دلیل تحریم، جایگزینی چینی یا فقدان دانش OEM).
۲. عدماجرای موثر پروژههای EOR(ازدیاد برداشت) و همچنین افزایش سوزاندهشدن گازهای همراه(Flaring) به دلیل نبود کمپرسور برای بازیافت.
۳. نتیجه: تثبیت ضریب بازیافت پایین نفت و هدررفت همزمانمیلیاردها دلار گاز در فلرها. این یک چرخه معیوب از فرسودگی فنی، انزوای دانشی و زیان اقتصادی مضاعف است.
* کارشناس ارشد مدیریت ساخت