بازدهی داراییها با تعدیل تورم چقدر بوده است؟
چهار درس تاریخی به سرمایهگذاران
از نقدینگی زیاد بپرهیزید
درس اول این است که نگهداری نقدینگی فقط برای مواقع اضطراری مناسب است و نه برای ساختن ثروت بلندمدت. داشتن پول نقد اهمیت دارد؛ چون نقش صندوق اضطراری را ایفا میکند و همچنین به سرمایهگذار امکان میدهد در فرصتهای مناسب وارد بازار شود. با این حال، بر اساس دادههای تاریخی، نگهداری نقدینگی برای دوران بازنشستگی یا اهداف بلندمدت کارآیی ندارد. طی ۲۰۰ سال گذشته، پول نقد در معنای واقعی سالانه حدود دو درصد از ارزش خود را از دست داده است. حتی «اسناد خزانهداری کوتاهمدت» که نقدترین ابزار مالی با بهره هستند، طی دو قرن اخیر، تنها سالانه ۱.۹ درصد سود حقیقی(تعدیل شده با تورم) دادهاند. این در حالی است که بازار سهام به طور میانگین ۴.۹ درصد و اوراق قرضه دولتی ۲.۶ درصد بازدهی حقیقی سالانه داشتهاند. البته در بازههای کوتاهتر، مثلا پنجساله، احتمال دارد سهام از نقدینگی عقب بماند، اما در افق ۲۵ ساله، به جز دورههای خاص تاریخی اروپا و ژاپن حول جنگهای جهانی، تقریبا همیشه سهام بهتر عمل کرده است. در آمریکا حتی یک دوره ۲۵ ساله از ۱۵۰ سال گذشته وجود ندارد که نگهداری سهام از «کنز پول» عملکرد ضعیفتری داشته باشد. درنتیجه، پول نقد فقط برای اضطرار نیاز میشود و نه برای رشد سرمایه.
چیرگی سهام بر تورم
بررسیهای تاریخی نشانمیدهد که بازار سهام معمولا در برابر تورم عملکرد خوبی دارد و حتی در نرخهای تورمی نسبتا بالا نیز میتواند بازده حقیقی ارائه کند. سهام، نماینده مالکیت در یک کسبوکار واقعی است و در نتیجه میتواند با افزایش درآمدها و قیمتها خود را با تورم تطبیق دهد. نکته شگفتانگیز این است که حتی در زمانهایی که تورم تا ۹ درصد نیز رفته، سهام در بلندمدت بازده قابلتوجهی ایجاد کرده است و تنها در شرایط تورمهای بسیار بالا عملکرد آن به شدت ضعیف میشود. بنابراین، در فضای امروز که بسیاری معتقدند اقتصاد جهانی وارد دورهای نسبتا تورمی شده، نگهداری سهام همچنان منطقی به نظر میرسد.
رابطه اوراق قرضه دولتی با نرخ بهره سیاستی
درس سوم به اوراق قرضه دولتی و ارزشگذاری آنها مربوط است. دادههای تاریخی نشان میدهد بازده حقیقی مثبت قوی از اوراق، زمانی حاصل میشود که نرخهای بهره سیاستی بالاتر از حدود ۴ درصد بوده و در حال افزایش باشند. در حال حاضر، نرخ بهره بانک مرکزی اروپا حدود دو درصد و نرخ بهره فدرالرزرو و بانک انگلستان حدود چهار درصد هستند اما در روندی نسبتا کاهشی قرار دارند. این به آن معناست که اوراق هنوز به سطح «ارزان تاریخی» نرسیدهاند و بازدههای جذاب بلندمدت شاید هنوز در پیش نباشد. همانطور که خرید سهام با نسبت قیمت به سود(P/E) پایین منجر به بازده بالاتر میشود، خرید اوراق در شرایط نرخ بهره بالا نیز بازده بهتری ایجاد میکند.
طلا نگه داریم؟
درس چهارم این گزارش درباره طلا است. طی دو قرن گذشته، طلا سالانه تنها ۰.۴ درصد بازدهی حقیقی(تعدیلشده با تورم) داشته؛ یعنی بهتر از نگهداری پول نقد، اما ضعیفتر از سایر داراییها. این امر منطقی است، زیرا طلا تولیدکننده ارزش افزوده نیست. با این حال، از سال ۱۹۷۱ که سیستم برتون وودز کنار گذاشته شد و قیمت طلا آزاد شد، بازدهی حقیقی طلا به حدود ۴.۷۵ درصد در سال رسیده و از ۱۹۹۹ تاکنون حتی بیش از سهام آمریکا بازدهی داشته است. با این وجود، تاریخ میگوید پس از دورههای بازدهی فوقالعاده، احتمال کاهش سرعت رشد زیاد است. در نتیجه این گزارش توصیه میکند که زمان مناسب خرید هر دارایی، زمانی است که ارزان باشد، نه زمانی که در اوج رشد تاریخی قرار دارد.
تاریخ میتواند یکی از بهترین معلمها برای سرمایهگذاری باشد. نقدینگی نیز نقش پشتیبان دارد، نه موتور رشد. سهام در بلندمدت و حتی در تورم قابل اتکا است. اوراق زمانی جذاب میشوند که نرخها بالا باشد و طلا بیشتر نقش حفظ ارزش دارد تا ایجاد ثروت پایدار.
تحولات بازار طلا
قیمت طلا این هفته دوباره کاهش یافت، اما با وجود فشارهای ناشی از ابهام در چرخه کاهش نرخ بهره آمریکا و بهبود نسبی روابط تجاری واشنگتن و پکن، قیمت نتوانست بهطور پایدار زیر سطح ۳۹۰۰ دلار در هر اونس بماند. طلا هفته را در محدوده ۴۱۰۰ دلار آغاز کرد اما به سرعت تا کف حدود ۳۸۸۶ دلار افت کرد و سپس چند بار میان محدوده ۳۹۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار نوسان داشت. سخنان جروم پاول مبنی بر قطعی نبودن کاهش نرخ بهره در دسامبر نیز فشار فروش ایجاد کرد. با این حال، خریداران توانستند دوباره قیمت را حول مرز ۴۰۰۰ دلار نگه دارند.
نتایج نظرسنجی هفتهای کیتکو نشان داد تحلیلگران والاستریت بهشدت مردد و عمدتا خنثی هستند: ۲۱ درصد انتظار رشد، ۲۱ درصد انتظار افت و بیش از ۵۰ درصد انتظار حرکت خنثی دارند. در مقابل، سرمایهگذاران خرد خوشبینتر شدهاند؛ ۶۴ درصد آنان انتظار افزایش قیمت دارند. برخی تحلیلگران معتقدند اصلاح اخیر صرفا ناشی از جابهجایی موقعیتها بوده و عوامل بنیادین رشد قیمت، همچنان قوی هستند؛ از جمله ریسکهای اقتصادی، سیاستهای پولی و چشمانداز کاهش ارزش ارزها. در مقابل، گروهی دیگر میگویند با تقویت دلار، رشد بازده اوراق و کاهش تنشهای تجاری و ژئوپلیتیک، فضای حمایتی طلا ضعیفتر شده و امکان افت بیشتر وجود دارد.
تحلیلگران یادآور میشوند فصل زمستان معمولا دورهای قوی برای طلاست، اما برای ثبت سقفهای تازه نیاز به محرکهای بزرگ وجود دارد. برخی محدوده معاملاتی سالم برای آینده نزدیک را ۳۸۰۰ تا ۴۳۰۰ دلار میدانند.