عکس لید copy

 چنانچه همین زاویه را محل ورود به مساله دیوان‌سالاری در ساختارهای مدیریتی بدانیم، مشخص می‌شود نارسایی‌هایی که معمولا به دیوان‌سالاری نسبت داده می‌شوند، مختص به یک کشور خاص نیستند و هر کشوری که دیوان‌سالاری را از فرهنگ بیرونی در درون خود جای داده است، با مشکلات مشابهی مواجه می‌شود. البته نمی‌توان کتمان کرد که مساله ساختار اداری در ایران کمی ریشه‌ای‌تر است. برخی اندیشمندان معتقدند مشکل اصلی ساختارهای مدیریتی نه ازدیاد بوروکراسی که فقدان  بروکراسی اصیل در معنای وبری خود است.

در واقع، بروکراسی وبری اصیل به معنای حاکمیت قانون، پاسخ‌گویی و سازوکارهای موثر بوروکراتیک است که گاه در کشور مقصد نهادینه نشده است. دیوان‌سالاری مدرن، مفهومی وارداتی در ایران است؛ از اواخر دوران قاجار و آغاز پهلوی اول به کشور راه یافت و از همان ابتدا هم به‌ نظر می‌رسید که این مدل چندان با زمینه فرهنگی و سیاسی ایران سازگار نیست. کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» نوشته مت اندروز به‌خوبی نشان می‌دهد که بسیاری از کشورهای در‌حال‌توسعه با همین چالش روبه‌رو هستند.

یعنی اگرچه ساختارهایی از جوامع توسعه‌یافته به این کشورها منتقل شده، اما به دلیل تفاوت‌های بنیادین فرهنگی و نهادی، این انتقال موفقیت‌آمیز نبوده است. به‌هرحال، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. «باشگاه اقتصاددانان» روزنامه «دنیای اقتصاد» در این پرونده تلاش دارد با تاکید بر همین نکته به بررسی مدل‌های جدید بروکراسی و عواقب بروکراسی غیراصیل بپردازد.