این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
در شرایط فعلی اقتصاد ایران، هرگونه سخن از جذب سرمایهگذاری خارجی یا حتی تشویق بخش خصوصی داخلی به سرمایهگذاری مولد، بدون اصلاحات بنیادین در ساختار درآمد و هزینه دولت، بیشتر به رویا میماند. تجربه کشورهای موفق و نیز تحلیل ساختار موجود نشان میدهد که پیش از هر اقدامی، باید رابطهای عادلانه و علمی میان مالیات، تخصیص بودجه، یارانه و تعرفه برقرار شود.
چند دههای است که در بعضی از محافل سیاسی و اقتصادی کشور، این موضوع مطرح شده و کماکان نیز مطرح میشود که از یکسو تئوریهای اقتصادی و مالی متعارف را نمیتوان بهعنوان تئوریهای فراگیر مدنظر قرار داد و از سوی دیگر، ایران کشوری خاص است و نمیتوان با آموزههای موجود تورم را مهار کرد. بنابراین تئوریهای متعارف اقتصادی، در کشور ما قابلیت اجرایی ندارند و «تئوریهای خاص» موردنیاز است.