این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
این روزها که سایه جنگ بر سرزمینمان افتاده و ترس و اضطراب مانند مهی غلیظ در دلهایمان نشسته، یکچیز بیش از همیشه به چشم میآید: قدرت ما، مردم. وقتی بمبارانها خانهها را میلرزانند و ناامیدی در حال نفوذ به قلبهاست، جامعه مدنی، مانند دوستی قدیمی، میتواند دستمان را بگیرد و کمک کند از این توفان سخت عبور کنیم.
پروتکلهای کلی مواجهه با کودکان در شرایط اضطراری مانند اکنون، عبارت از حفظ روتینهای کودک است؛ یعنی اگر کودک تا پیش از به وجود آمدن این شرایط، از برنامه خاصی پیروی میکرد یا در ساعت خاصی از خواب بیدار شده و در ساعت خاصی غذا میخورد، در شرایط اضطراری نیز باید همان روتینها را داشته باشد و این وظیفه پدر و مادر کودک یا سرپرست اوست که تمام برنامههای پیشین کودک را مانند گذشته، اجرا کنند.
پرهام پهلوان: ایران ما که نهتنها خانه اجدادی ماست بلکه مادر، مهد فرهنگ و بخشی جداییناپذیر از جان و روح ماست، این روزها در یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین برهههای تاریخ معاصر خود قرار گرفته است. سرزمینی که قرنها مهد دانش، تمدن و شرافت بوده، امروز بهدست رژیمی متخاصم مورد تجاوز آشکار قرار گرفته است؛ تجاوزی که نهفقط مرزهای جغرافیایی ما را تهدید میکند، بلکه بر پیکر امید و آرامش مردمان این سرزمین نیز زخم زده است.