ابزاری برای مهار نوسانات

 کالاهای اساسی مانند فولاد، سیمان یا شکر نقش حیاتی در تولید، معیشت عمومی و تداوم فعالیت‌های زیرساختی کشور دارند. در سال‌های اخیر، به دلیل نوسانات ارزی، فشار تورمی و مداخلات غیراصولی، بازار این کالاها دچار بی‌ثباتی شده است. رشد قیمت این کالاها نه‌تنها منجر به افزایش هزینه‌های تولید در صنایع پایین‌دستی شده، بلکه فشار مستقیمی بر قدرت خرید مصرف‌کنندگان وارد کرده است. در چنین بستری، بورس کالا می‌تواند به‌عنوان یک ابزار حاکمیتی برای تنظیم عرضه و تقاضا، کشف قیمت واقعی و محدود کردن نوسانات قیمتی ایفای نقش کند.

نقش بورس کالا در تنظیم بازار داخلی

بورس کالا یک بازار رسمی، شفاف و قانون‌مند برای عرضه کالاهای پایه و اساسی است. ورود کالا به این بازار مشروط به رعایت استانداردهای کیفی و کمی بوده و عرضه‌کننده موظف است کالای مورد نظر را در حجم مشخص و با قیمت رقابتی ارائه دهد. بورس کالا به کشف قیمت شفاف و منصفانه کمک می‌کند؛ چرا که با توجه به مکانیسم عرضه و تقاضا، قیمت‌ها در بورس کالا بر اساس رقابت تعیین می‌شوند و امکان دستکاری قیمتی کاهش می‌یابد. کنترل نوسانات ناشی از ارز یکی دیگر از راه‌هایی است که بورس کالا با کمک آن به تنظیم بازار کمک می‌کند.

 در شرایطی که بازار آزاد ارز نوسان دارد، تعیین قیمت کالاها در بستری مجزا مانند بورس کالا، از انتقال مستقیم این نوسانات به بازار جلوگیری می‌کند. از سویی دیگر عرضه مستقیم کالا توسط تولیدکننده به مصرف‌کننده نهایی یا خریدار صنعتی، موجب کاهش واسطه‌گری و حذف رانت می‌شود. بورس کالا داده‌های دقیق و لحظه‌ای از حجم عرضه، تقاضا، قیمت و معاملات را در اختیار نهادهای نظارتی و دولتی قرار می‌دهد و امکان رصد و پایش بازار را برای سیاستگذار فراهم می‌کند.

فولاد و سیمان: تجربه موفق

بازار فولاد در سال‌های گذشته شاهد رشد قیمت‌های غیرمنطقی، سهمیه‌بندی‌های غیربهینه و رانت گسترده بود. عرضه فولاد در بورس کالا باعث شد که قیمت‌ها بر اساس واقعیت‌های عرضه و تقاضا تعیین شود، امکان خرید برای صنایع پایین‌دستی بیشتر شود و اطلاعات کامل معاملات برای دولت، تولیدکننده و خریدار شفاف باشد. 

در بازار سیمان نیز پس از جهش قیمت سیمان در سال ۱۴۰۰، عرضه منظم این کالا در بورس کالا منجر به کاهش نوسان قیمت و تعادل نسبی در بازار شد. با تعیین قیمت‌ها از طریق عرضه و تقاضا و حذف واسطه‌ها، توزیع به شکل عادلانه‌تری انجام گرفت.

به‌رغم اینکه استفاده از بورس کالا برای تنظیم بازار مزایای بسیاری از جمله شفافیت در قیمت‌گذاری و معاملات، افزایش رقابت و کاهش انحصار، کاهش فساد، رانت و تبعیض در تخصیص، امکان اخذ تصمیمات سیاستی مبتنی بر داده و ایجاد ثبات نسبی در بازار کالاهای راهبردی دارد، چالش‌ها و پیش‌نیازهایی نیز برای موفقیت بورس کالا در تنظیم بازار وجود دارد.

چالش‌های بورس کالا در راه تنظیم بازار

مقاومت برخی از ذی‌نفعان سنتی: گروه‌هایی که از فضای غیرشفاف سود می‌برند، معمولا با عرضه کالا در بورس مقاومت می‌کنند.

نبود الزامات قانونی برای عرضه کامل محصولات: برخی تولیدکنندگان تنها بخشی از محصولات را به بورس می‌آورند و بقیه را خارج از آن می‌فروشند.

تاثیر نوسانات ارزی همچنان بر رفتار خریداران: گرچه بورس قیمت‌گذاری مستقل دارد، اما ذهنیت دلارمحور بازار گاهی آن را دور می‌زند.

نیاز به توسعه زیرساخت‌ها و آموزش: بسیاری از خریداران خرد یا تولیدکنندگان کوچک هنوز با بورس کالا آشنا نیستند یا دسترسی کافی ندارند.

در نهایت، بورس کالا می‌تواند به‌عنوان یک ابزار قدرتمند در مدیریت بازارهای داخلی عمل کند، به شرطی که سیاستگذاران، عرضه کالا در بورس را به یک الزام قانونی و ساختاری تبدیل کنند، فرهنگ‌سازی، آموزش و دسترسی به زیرساخت‌ها برای همه فعالان بازار فراهم شود و دولت به‌جای دخالت مستقیم، از داده‌ها و ابزارهای بورس برای سیاستگذاری غیرمستقیم استفاده کند. تنظیم بازار از مسیر بورس، مسیر پایدارتری نسبت به قیمت‌گذاری دستوری و سهمیه‌بندی دارد و در بلندمدت، به تقویت رقابت، کنترل تورم و جلب اعتماد سرمایه‌گذاران منجر خواهد شد.