بازار سرمایه در چهارراه دیپلماسی؛
آیا بورس بدون ارتباطات جهانی میتواند رشد کند؟
سالهاست عصر اقتصادهای درونگرا و بسته به پایان رسیده و سرمایهگذاران بینالمللی، نه صرفا به دنبال خرید سهام، بلکه به دنبال مشارکت در آینده اقتصاد کشورها هستند. اینجاست که یک پرسش اساسی برای بازار سرمایه ایران مطرح میشود: آیا بدون توسعه روابط بینالمللی میتوان به عمق بازار، ثبات سرمایهگذاری و رشد پایدار دست یافت؟
دیپلماسی اقتصادی؛ موتور پنهان رشد بازار سرمایه
روابط بینالمللی تنها به معنای امضای توافقهای سیاسی نیست؛ بلکه بسترساز شکلگیری جریانهای سرمایه، انتقال فناوری، توسعه بازارهای صادراتی و ایجاد اعتماد جهانی است. بازار سرمایه بهعنوان دماسنج اقتصاد، به سرعت نسبت به تغییرات در محیط خارجی واکنش نشان میدهد. هر گامی در جهت گسترش روابط خارجی، میتواند هزینه سرمایهگذاری را کاهش دهد، ریسکهای سیستماتیک را تعدیل کند و مسیر ورود سرمایههای جدید را هموار سازد.
در تجربه جهانی مشاهده میشود که بورسها بهتنهایی رشد نکردهاند؛ بلکه نتیجه مستقیم تعاملات اقتصادی و سیاسی کشورها بودهاند. ارتباطات فرامرزی در عمل تبدیل به سوخت موتور بورسها شده است.
تجربه بورسهای جهان
چین با پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO)، بورس شانگهای جهشی بیسابقه را تجربه کرد. ورود سرمایهگذاران خارجی و ایجاد شاخصهای مشترک با بورس هنگکنگ، چین را از یک بازار بسته به بازیگر اصلی سرمایه جهانی تبدیل کرد. هند با انعقاد توافقات تجاری با اروپا و آمریکا، بستر جذب سرمایه خارجی را فراهم کرد. تنها در سال ۲۰۲۳، حدود ۲۴میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد بازار سرمایه هند شد که نتیجه مستقیم بهبود رتبه اعتباری و روابط بینالمللی این کشور بود.
امارات: بورس دبی با ایجاد مرکز مالی بینالمللی DIFC به یکی از قطبهای مالی خاورمیانه تبدیل شد. امارات نشان داد که حتی بدون اقتصاد صنعتی بزرگ، میتوان با اتکا به دیپلماسی فعال و شفافیت اقتصادی، سرمایه جهانی را به داخل مرزها کشاند.
ترکیه: از طریق توافق با اتحادیه اروپا و ایجاد امکان معاملات اوراق در بورسهای بینالمللی، نه تنها نقدشوندگی بازار خود را بالا برد، بلکه توانست سرمایهگذاران خرد اروپایی را نیز وارد معاملات کند.نکته مشترک همه این کشورها یک چیز است: هیچ بازاری بدون اتصال به شبکه مالی جهانی، به قدرت پایدار دست پیدا نکرده است.در همین راستا، تحرکات اخیر نهاد ناظر بازار سرمایه ایران نشان میدهد که ظرفیت اتصال به بازارهای جهانی نه صرفا در سطح شعار، بلکه در قالب اقدام عملی در حال پیگیری است.
در ماههای گذشته، رئیس سازمان بورس در حاشیه پنجاهمین نشست سالانه «سازمان بینالمللی کمیسیونهای اوراق بهادار» در قطر، با رؤسای بورسهای مطرح دنیا از جمله قطر، عربستان، عمان، مالزی، هند، آفریقای جنوبی و پاکستان دیدار و رایزنی کرده است. محور اصلی این مذاکرات، توسعه همکاریهای فنی، ایجاد زیرساختهای مشترک برای ابزارهای نوین تامین مالی و بررسی امکان عرضه مشترک سهام در بورسهای دو کشور بوده است؛ روندی که میتواند ایران را از یک «بازار ایزوله» به «بازیگر فعال در شبکه سرمایه منطقهای» تبدیل کند.
همچنین امضای تفاهمنامههای همکاری میان سازمان بورس ایران و بازارهای سرمایه کشورهای تاجیکستان و بلاروس، نشان میدهد که این مسیر وارد مرحله تعیین سازوکارهای اجرایی شده است.
در این تفاهمها، امکانسنجی عرضه همزمان سهام شرکتها در بورسهای دو کشور، توسعه صندوقهای پروژه مشترک و انتقال تجربه ۶۰ ساله ایران در حوزه بورس اوراق و ۲۰ ساله در بورس کالا مطرح شده است. این اقدامات، اگر با استمرار در دیپلماسی اقتصادی و فراهمسازی بسترهای حقوقی و فنی همراه باشد، میتواند نقطه آغاز شکلگیری «پیوندهای مالی پایدار» باشد که بازار سرمایه ایران سالها از آن محروم بوده است.
در صورت بهبود روابط خارجی، بازار سرمایه ایران میتواند سه دستاورد کلیدی داشته باشد.
ورود سرمایهگذاران خارجی: حتی ورود بخشی از سرمایه ایرانیان خارج از کشور میتواند نقدشوندگی بازار را متحول کند.
افزایش ارزشگذاری شرکتها: حضور خارجیها به معنای افزایش تقاضا و رشد P/E بازار است.
تنوع ابزارهای مالی: امکان انتشار اوراق مشترک، ورود شرکتها به بورسهای منطقهای و ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری برونمرزی.
با این حال توسعه روابط بینالملل تنها با یک امضا یا توافق حاصل نمیشود. برای باز شدن درهای بازار سرمایه ایران، باید چند الزام اساسی از جمله شفافیت اطلاعات و انطباق با استانداردهای IFRS، ثبات در سیاست خارجی و پیشبینیپذیری اقتصاد، تسهیل خروج سرمایه در کنار ورود آن (سرمایه خارجی بدون تضمین خروج، وارد نمیشود) و بهبود رتبه اعتباری ایران و کاهش ریسک سیاسی رعایت شود.
بازار سرمایه ایران در نقطهای تاریخی قرار دارد. از یک سو ظرفیتهای بنیادی نظیر داراییهای ارزان، صنایع صادراتمحور و نیروی انسانی متخصص وجود دارد؛ و از سوی دیگر محدودیتهای ناشی از تحریم و نبود روابط پایدار، مانع فعال شدن این ظرفیتها شده است.
تجربه جهانی نشان میدهد که بازار سرمایه نه با تزریق پول دستوری و حمایت مقطعی، بلکه با اتصال به جریان واقعی سرمایه جهانی رشد میکند. اگر دیپلماسی اقتصادی فعال شود، بورس ایران میتواند از یک بازار منطقهای به بازیگری اثرگذار در سطح بینالملل تبدیل شود. اما اگر ارتباطات خارجی همچنان محدود باقی بماند، حتی بهترین شرکتهای بورسی نیز نمیتوانند ارزش ذاتی خود را در تالار شیشهای به نمایش بگذارند.
آیا زمان آن نرسیده است که دیپلماسی از پشت میز سیاست به تالار شیشهای بیاید و موتور توسعه بازار سرمایه را روشن کند؟