سرمایهگذاران، شاخصها و ارزیابی محیط سرمایه گذاری
در مقاله زیر شما با شاخصهای مهم به مثابه یک ابزار آشنا میشوید:
۱ -شاخص اطمینان مصرفکننده: این شاخص در ساعت ۱۰ صبح نیمه هر ماه منتشر میشود. برای درک مفهوم این شاخص به مثال زیر توجه کنید.
فرض کنید نمونهای ۵۰۰۰ نفری از خانوارهای ساکن تبریز را انتخاب کرده و شاخصهای برآمده از وضعیت معیشتی آنها را زیر ذره بین قرار دادهاید. به عنوان مثال چند نفر بیکار دارند. چند نفر در طی ماه گذشته استخدام و چند نفر اخراج شدهاند، میزان خریدشان از کالاها و خدمات، افزایش یا کاهش داشته است،درصد پساندازشان چگونه بوده است، به سرمایه اضافه کردهاند و یا از سرمایه خوردهاند.
از مجموع این دقت نظرها و انجام محاسبات پیچیده، شاخصی به نام شاخص اطمینان مصرفکننده (Consumer Confidence Index)یا CCI بهدست میآید که به صورت ماهانه محاسبه میشود. افزایش این شاخص بیانگر افزایش اطمینان مصرفکننده به وضعیت اقتصادی و در نتیجه افزایش مخارج آنها است. خبرهای خوشی که تولیدکنندهها همیشه منتظر شنیدن آن هستند و برای آنها نوید فروش بیشتر در روزهای آینده است.
شاخص اطمینان مصرفکننده و سرمایهگذاران
فدرال رزرو یا بانک مرکزی آمریکا که نرخ بهره را تعیین میکند در تعیین میزان نرخ بهره به این شاخص مهم اقتصادی نیز توجه دارد و میدانید که میزان نرخ بهره هم در قیمت سهام شرکتها موثر است. پس حلقه واسطه این شاخص و بازارهای مالی اثر آن در تعیین میزان نرخ بهره است. با پایین آمدن نرخ بهره، هزینه وامگیری کاهش مییابد که آن هم به نوبه خود باعث افزایش اطمینان مصرفکنندگان و افزایش مخارج آنها میشود. توجه داشته باشید که کاهش نرخ بهره، بهطور دقیق باعث افزایش شاخص اعتماد مصرفکنندگان نخواهد شد. حدود ۶الی ۸ ماه زمان لازم است تا شاهد آثار تغییرات نرخهای بهره در وضعیت اقتصادی یک جامعه باشید.
از طرف افزایش سریع شاخص اطمینان مصرفکننده باعث بهوجود آمدن تورم خواهد شد. بدیهی است که در انتخاب ۵۰۰۰نفر از یک شهر یا کشور معیارهای نمونهگیری مورد ملاحظه قرار میگیرد و افراد انتخاب شده از تنوع لازم از لحاظ سطح سواد، درآمد و... برخوردار هستند.
یکی از ایرادهایی که به این شاخص وارد است اینکه محاسبه آن بر اساس مخارج مورد انتظار است نه مخارج واقعی انجام شده و به ناچار درگیر بحث احتمالات خواهد شد. اما به هر حال شاخصی است که مورد توجه فعالان بازار سرمایه بوده و در پیشبینی چرخههای تجاری هر اقتصادی از آنها، استفاده میشود.
۲ - شاخص وضعیت اشتغال: این شاخص در اولین جمعه هر ماه راس ساعت۵/ ۸ صبح منتشر میشود و از دو قسمت مهم تشکیل شده است.
قسمت اول مشتمل بر تغییرات نرخ بیکاری و تعداد کارهای ایجاد شده نسبت به ماه قبل و قسمت دوم شامل مواردی مثل میانگین ساعت کار در هفته و متوسط در آمد در هر ساعت است. مثلا در طول ماه گذشته به طور متوسط در هر هفته ۴۱ساعت کار انجام شده و در آمد مجموع کل شاغلان به طور متوسط برای هر نفر به ازای یک ساعت کار برابر ۵دلار بوده است.
متوسط در آمد ساعتی به تنهایی شاخص مهمی برای دانستن وضعیت اشتغال ( Employment Situation) و بازار کار و همچنین پیشبینی تورمهای آتی است.
در محاسبه این شاخص شرکتهای بسیاری در زمینههای مختلفی چون صنعتی و فناوری در پیش از ۲۵۰ناحیه کشور مورد برسی قرار میگیرند.
شاخص وضعیت اشتغال و سرمایهگذاران
این شاخص از حساسترین شاخصهایی است که توسط فعالان بازارهای مالی پیگیری میشود و بهطور معمول گزارش این شاخص باعث حرکت بازارها میشود چرا که وضعیت اشتغال تصویری از سلامت اقتصادی هر کشوری است.
همچنین این شاخص وضعیت بعضی از شاخصهای دیگر را برای ماههای آینده مشخص میکند. به عنوان مثال یک شاخص وضعیت اشتغال ضعیف، بیانگر این است که شاخصی مثل، شاخص خرده فروش ماه خوبی را در پیش نخواهد داشت و یا تغییرات مهم در شاخص وضعیت اشتغال سیگنالهای مهمی به بخشهای مختلف صنعت مثل صنعت خانهسازی ارسال میکند.
از نکات ضعف این شاخص تحت تاثیر قرار گرفتن نادرست آن از اشتغالهای فصلی مثل آنچه که همواره در تابستانها اتفاق میافتد، است.
۳ - شاخص هزینه کارکنان: این شاخص (mployment Cost Index – ECI) در ساعت ۵/ ۸صبح و در آخرین پنج شنبه ماههای آوریل، ژولای، نوامبر و ژانویه منتشر میشود. شاخص هزینه کارکنان چهار بار در سال و در آخرین ماه فصول چهارگانه از طریق مطالعات بر روی لیست حقوق و دستمزد پرداختی کارکنان و کارگران محاسبه شده و اعلام میشود. این شاخص نوسانهای ایجاد شده در پرداختیهای کارکنان کارگران شرکتها را در هر رده سازمانی که باشند (شامل دستمزد، مزایای جانبی و پاداشهای آنها) نشان میدهد.تنها چیزی که میتوان آن را در لیست مزایا طبقهبندی کرد، ولی در محاسبه این شاخص مورد توجه قرار نمیگیرد، حق خرید سهام شرکت است که به کارکنان اعطا میشود و در واقع هزینه خاصی را برای استفاده از آنان نمیطلبد.وزارت کار آمریکا در محاسبه این شاخص حدود ۳۰۰۰شرکت از بخش خصوصی و ۵۰۰سازمان دولتی و بخش عمومی مثل مدارس را مورد مطالعه قرار میدهد.
شاخص هزینه کارکنان و سرمایهگذاران
اگر چه این شاخص آنچنان که باید مورد توجه فعالان بازارهای مالی قرار نمیگیرد، اما در یک طبقهبندی کلی در گروه آن دسته از شاخصهایی قرار میگیرد که میتوانند بازار را به حرکت در آورند بهخصوص در شرایطی که اقتصاد، دچار تورم شده باشد.
حقیقتی که در پشت پرده این شاخص وجود دارد این است که فشار دستمزد و حقوق باعث افزایش در قیمتها میشود چرا که فشار ناشی از تقاضا یکی از علل مهم به وجود آورنده تورم است.
گفته میشود که شرکتها قبل از اینکه قیمتهای کالاها و خدمات مصرفکنندگان را افزایش دهند، اقدام به افزایش در مزایای جانبی کارگران و کارمندان خود میکنند. این شاخص بهخصوص زمانی بیشتر سودمند واقع میشود که با نرخ رشد تورم و بهرهوری مقایسه شود.
در حالت ایدهآل، افزایش در حقوق و دستمزد بهتر است که برابر با افزایش در نرخ تورم و بهرهوری باشد. در صورتی که به میزان افزایش در حقوق و دستمزد، نرخ بهرهوری افزایش پیدا نکند شرکتها با مشکل مواجه خواهند شد.
از نقاط قوت این شاخص میتوان به فراگیر بودن آن به مناطق جغرافیای مختلف، انواع شغلها و انواع مختلف مزایا اشاره کرد و در اهمیت آن میتوان توجه بانک مرکزی آمریکا به این شاخص به عنوان هشدار دهنده زودهنگام تورم را مورد ملاحظه قرار داد و از نقاط ضعف این شاخص میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱ - زمان انتشار آن طولانی مدت است و فصل به فصل منتشر میشود.
۲ - شامل لیست حقوق پرداختی دولت مرکزی به کارمندانش که حدود ۲ الی ۳درصد نیروی کار آمریکا نیست، نمیباشد و از بخش دولتی تنها شامل حقوق و دستمزد پرداختی ایالات و شهرداریها است.
۴ -شاخص قیمت تولیدکننده: این شاخص در پایان دومین هفته هر ماه و در ساعت ۵/ ۸صبح انتشار مییابد.
شاخص قیمت تولیدکننده که به عنوان شاخص قیمت عمده فروشی نیز معروف است، اگر چه گستردگی شاخص قیمت مصرفکننده را ندارد ولی همانند آن یک شاخص خوب برای محاسبه تورم است.این شاخص در واقع سبدی از شاخصهای مختلف است که تولیدکنندههای مناطق مختلف داخل کشور را در برمیگیرد. شرکتهای مدنظر این شاخص صنایع مختلفی مثل شرکتهای بازرگانی، تولیدی، شیلات و کشاورزی را در بر میگیرد.
برای محاسبه این شاخص در هر ماه قیمت حدود صدهزار قلم کالا از حدود سیهزار شرکت جمعآوری میشود.
سه طبقهبندی کلی در کالاهای محاسبه شده در شاخص قیمت تولیدکننده وجود دارد:
۱ - کالاهای پایه صنعتی
۲ - کالاهای اساسی مثل طلا، دام، غله، نفت
۳ - کالاهای در جریان ساخت.
شاخص قیمت تولیدکننده و سرمایهگذاران
این شاخص به همراه شاخص قیمت مصرفکننده (roducer Price Index – PPI) مورد توجه فعالان بازارهای مالی است و اگر چه اهمیتی برابر با اهمیت شاخص قیمت مصرفکننده ندارد، ولی از آنجا که مشتمل بر کالاهایی است که در فرآیند تولید کارخانههایی مورد استفاده قرار میگیرند، میتواند به نوعی پیشبینی دقیقی از شاخص قیمت مصرفکننده در آینده باشد.
این شاخص همچنین به طور گستردهای مورد استفاده مدیران شرکتها و کارخانهها برای تعیین میزان عرضههای آینده و بستن قرادادهای فروش است.
به عنوان مثال یک افزایش ناگهانی در شاخص قیمت تولیدکننده برای خریداران به این معنی است که قرادادهای فروش آینده با قیمتهای بالاتری منعقد خواهند شد.
از نقاط قوت این شاخص میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
۱ - این شاخص تغییرات قیمت کالاها را قبل از اینکه از طریق خردهفروشیها بهفروش برسند و مردم به طور مستقیم افزایش یا کاهش قیمتها را لمس کنند، اعلام میکند.
۲ - این شاخص وسیله خوبی برای مشخص کردن بازدهی واقعی شرکتها و خالیکردن بادهای اضافی ناشی از تورم است.
در مورد نقطه ضعف این شاخص میتوان گفت که چون شامل قیمت کالاهای اساسی یک کشور است به ناچار نمیتواند تغییرات قیمتی شرکتهایی را که در کشورهای مختلفی فعالیت میکنند با دقت مناسبی تشخیص دهد.
۵ - شاخص قیمت مصرفکننده: این شاخص در ۱۵ هر ماه راس ساعت ۵/ ۸صبح منتشر میشود و از مهمترین شاخصهای تحت توجه فعالان بازار است. همچنین یک معیار قابل استفاده در محاسبه نرخ تورم بوده کارآیی سیاستهای اقتصادی هر دولتی را با این شاخص میسنجند.
برای محاسبه این شاخص سبدی از کالاها و خدمات مصرف عموم مردم در نظر گرفته میشود.
از شیر و نان گرفته تا هزینههای کفن و دفن و تغییرات ارزش این سبد کالا و خدمات ماه به ماهاندازهگیری میشود. اگر برآیند قیمتی کالاها و خدماتی که به عنوان نمونه از کل کالاها و خدمات موجود در جامعه انتخاب شدهاند افزایش یابد، گفته میشود که شاهد تورم مبثت بودهایم و حالت عکس نشانگر تورم منفی یا کاهش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات است.
اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه شاخص قیمت مصرفکننده (Consumer Price Index- CPI) در کشور آمریکا از ۸۷ منطقه جغرافیای متفاوت و از حد ۲۲هزار موسسه خدماتی و فروشگاههای خرده فروشی جمعآوری میشود، برای احتساب هزینههای اجاره از اطلاعاتی که از ۵هزار مالک و مستاجر جمعآوری میشود استفاده میشود.
شاخص قیمت مصرفکننده و سرمایهگذاران
مفهوم این شاخص برای سرمایهگذاران چیست؟ این شاخص در بین سرمایهگذاران از جایگاه ویژهای برخوردار است، چرا که میتواند بازارهای مالی را به حرکت درآورد.
افزایش شاخص قیمت مصرفکننده، نشانگر افزایش تورم است چیزی که بازارهای مالی هرگز مایل به شنیدنش نیستند.
تورم همان افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات است و CPI هم چیزی جز بخشی از سبد کالاها و خدمات نیست. با افزایش تورم قدرت خرید مردم پایین میآید و دلارهای شما درصد کمی از کالاها و خدمات را نسبت به قبل میتوانند خریداری کنند. بانک مرکزی آمریکا با افزایش نرخ بهرههای کوتاهمدت سعی در مبارزه با افزایش تورم میکند.
از نقاط ضعف این شاخص میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ - در لیست کالاهای مشمول محاسبه این شاخص به ندرت تعدیلی اتفاق میافتد به عنوان مثال اگر قیمت کالای X که در این سبد هست دو برابر شود فرض میکند که شما همان کالا را باز هم خواهید خرید در حالی که ممکن است شما مصرف آن کالا را قطع کرده و به سمت مصرف کالای Y بروید که یا در سبد نیست یا اینکه اگر در سبد هم باشد باز ممکن است که قیمت آن از چنان افزایشی برخوردار نبوده است.
۲ - اگر کالاها و یا خدمات جدیدی به بازار معرفی شوند که مورد استقبال مصرفکنندگان هم قرار بگیرند ممکن است چندین ماه یا گاهی اوقات چندین سال طول بکشد تا در لیست سبد نمونه انتخاب شده از کالاها و خدمات مورد استفاده این شاخص قرار بگیرد.
۳ -این شاخص در محاسبات خود کالاها و خدمات مصرفی مردمی را که در مزارع و روستاها زندگی میکنند، لحاظ نمیکند.
۶ -شاخص مدیران خرید: این شاخص در اولین روز کاری هر ماه در ساعت ده صبح منتشر میشود و ترکیبی از ۵ شاخص مهم زیر است:
۱ - سفارشات خرید
۲ - سطوح موجودی
۳ - سطوح تولید
۴ - تهیه و توزیعکنندهها
۵ - محیط شغلی و اشتغال
هر شاخص به اندازه وزن خاص خودش محاسبه شاخص مدیران خرید ((urchasing Managers Index (PMI) دارد و اطلاعات این شاخصها بر اساس عوامل فصلی تعدیل میشوند.
انجمن مدیران خرید در مطالعات خود برای محاسبه این شاخص ۳۰۰مدیر خرید را که از ۲۰نوع صنعت مختلف هستند مورد مطالعه قرار میدهد. اگر این شاخص بالای ۵۰ باشد به این معنی است که شرکتهای تولیدی در حال توسعه فعالیتها و هر عددی زیر ۵۰ نشانگر این است که شرکتها در حال محدودکردن فعالیتهای خود هستند و صنایع در حالت انقباض قرار گرفتهاند.
شاخص مدیران خرید و سرمایهگذاران
از آنجایی که این شاخص برای نشان دادن سطوح تولید کارخانههای بهترین است در بازارهای مالی هم جایگاه در خوری دارد.
شاخص مدیران خرید محبوبیت خاصی از بابت تشخیص فشار تورمی و فعالیت اقتصادی کارخانهها پیدا کرده است چرا که هر دو عامل فوق از نظر سرمایهگذاران و فعالان بازارهای مالی فاکتورهای مهمی هستند. اگر چه قدرت شاخص PMI در تشخیص سطح تورم با CPI برابری نمیکند ولی چون یک روز کاری بعد از ماه قبل منتشر میشود اثرات بسیار سریع و لحظهای بر بازارها میگذارد.اگر شاخص PMI تغییر غیر منتظرهای داشته باشد بازار سهم به سرعت به آن واکنش نشان میدهد. یکی از نقاط کلیدی گزارش PMI تغییرات در سفارشهای جدید است. اگر میزان سفارشهای جدید نشانگر رشد خوبی نسبت به ماه قبل باشد پیشبینی خواهد شد که سطوح فعالیت کارخانهها در ماههای آینده افزایش خواهد یافت و متعاقب این پیشبینی، تخمینها و پیشبینیهای دیگری صورت خواهد گرفت که مبنای تصمیمگیری سرمایهگذاران خواهد شد. به عقیده بسیاری این شاخص میتواند بهترین تصویر را از فعالیت بخش صنعت ارائه کند.یکی از نقاط ضعف شاخص PMI عدم لحاظ هزینههای حقوق و دستمزد کارکنان است، که سهم بزرگی از هزینههای تولید و کارخانهها را شامل میشود.
۷ -شاخص احداث بنا: این شاخص (Housing Starts) در نیمه هر ماه و در ساعات ۳۰/ ۸ صبح منتشر میشود. شاخص احداث بنا بر اساس اطلاعات مربوط به شروع کار و احداث خانههای مسکونی در طول یک ماه تهیه میشود و همانند سایر شاخصها جهت پیشبینی اوضاع اقتصادی آینده مورد استفاده قرار میگیرد.
در این تحقیق یک ساختمان که مشتمل بر ۲۰۰ آپارتمان است به عنوان شروع به کار ۲۰۰ خانه محسوب میشود و هیچ تفاوتی در احداث و ساخت توسط بخشخصوصی و دولتی در محاسبه خانههای موردنظر این شاخص نیست به استثنای خانههای متحرک که در محاسبات این شاخص به حساب نمیآیند، بیشتر دادههای مورد نیاز این شاخص از طریق در خواستهایی که از طرف سازندگان بناها به اداره مربوطه در هر دولتی ارائه میشود، جمعآوری میشوند.
شاخص احداث بنا و سرمایهگذاران
اگر چه این شاخص به عنوان یک محرک عمده بازار مورد توجه قرار نمیگیرد اما طبق سرشماری صورت گرفته در آمریکا، صنعت ساختمان شامل ۲۵درصد سرمایهگذاران دلاری و ۵درصد ارزش اقتصاد کشور میشود.
شاخص احداث بنا یکی از شاخصهای رهبر و پیشتاز در تشخیص روند پیشبینی اقتصاد است چرا که روند نزولی شاخص احداث بنا نشاندهنده کند شدن اقتصاد بوده و هرگونه افزایش فعالیت در بخش مسکن میتواند اقتصاد را از وضعیت رکود بیرون بیاورد. توجه داشته باشید که افزایش قابل توجه در نرخ احداث بنا تاثیر قابلملاحظهای در بازار اوراق قرضه و پیشبینی نرخهای بهره آتی دارد و بر عکس با افزایش نرخ بهره انتظار میرود روند احداث بنا کاهش پیدا کند.
از نقاط ضعف این شاخص میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ -این شاخص در محاسبات خود وزنی به ارزش خانههای مورد احداث نمیدهد و برای آن خانه صدهزار دلاری با خانهای یکمیلیون دلاری هیچ تفاوتی نمیکند، در حالی که میزان تقاضای این دو خانه از نیروی کار و مصالح ساختمانی بسیار متفاوت خواهند بود.
۲ - اجازه تاسیس بنا به این معنی نیست که شروع به احداث بنا در پی آن آغاز خواهد شد. فرآیند ساختن خانه ممکن است مدتها طول بکشد.
۸ -شاخص تولید ناخالص داخلی:شاخص تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product – GDP) در آخرین روز هر فصل و در ساعت ۳۰/ ۸صبح منتشر میشود و ارزش پولی کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد.
این شاخص شامل مصرف خانوارها، خریدهای دولت، سرمایهگذاریها و خالص صادرات و واردات است و میتوان گفت که شاخص تولید ناخالص داخلی بزرگترین شاخص نشانگر سلامت یک اقتصاد است و اگر چه روال معمول، محاسبه سالانه آن است اما گاهی اوقات به صورت فصلی نیز محاسبه و گزارش میشود.
محاسبه این شاخص به دو صورت اتفاق میافتد:
۱ - محاسبه با قیمتهای واقعی هر دوره که در این صورت افزایش قیمتها باعث انحراف محاسبات میشود به عبارت دیگر در صورتی که قیمتها افزایش پیدا کرده باشند تولید ناخالص ملی هم افزایش مییابد در حالی که همه افزایش آن به الزام از بابت افزایش تولیدات کالا و خدمات نیست، بلکه بخشی از بابت افزایش قیمتها است.
۲ - محاسبه با قیمتهای ثابت به صورتی که ایراد ذکر شده در مورد اول را بر طرف کرده و تغییرات قیمتی را از قیمت اصلی و اولیه پاک کرده و محاسبات لازم را انجام میدهد. در این صورت GDP در حقیقت وقتی افزایش مییابد که مقدار تولید کالا و خدمات افزایش یافته باشد و تولید ناخالص واقعی بهدست آید نه تولید ناخالص داخلی اسمی.
GDP و سرمایهگذاران
گزارشهای مربوط به GDP میتوانند بازارها را تکان دهند اگر نرخ رشد GDP که نشانگر نرخ رشد اقتصادی است در حد انتظار نبوده و پایین تر از آن باشد قیمت سهام شرکت هر چند به صورت موقت با افت مواجه خواهند شد. به طور سنتی باور سرمایهگذاران از اقتصاد آمریکا نرخ رشدی بین ۵/ ۲ تا ۳درصد در سال است و هر اتفاقی خلاف آنها بازارها را تکان خواهد داد.
اگر چه این شاخص برای نشان دادن رشد و یا عدم رشد یک اقتصاد شاخص مهمی است اما از نقاط ضعف آن میتوان به دیربهدیر منتشر شدن آن اشاره کرد و بر خلاف اکثر شاخصهای اقتصادی که ماهبهماه منتشر میشود این شاخص به صورت فصلی منتشر میشود.
* ناظر بورس منطقهای آذربایجانشرقی