بازار سرمایه  بدون هیجان  بر بنیادها  تکیه‌کرده

 نگاهی به روند شاخص‌کل نشان می‌دهد که بازار طی حدود ۱۰ روز گذشته عمدتا در محدوده سه‌میلیون و ۲۳۰ تا سه‌میلیون و ۳۰۰‌هزار واحد در حال نوسان بوده‌است. این رفتار متعادل، بیانگر آن است که بازار به سطحی از تعادل نسبی رسیده و واکنش‌ها به‌جای جریان‌های هیجانی بیشتر مبتنی بر عوامل بنیادی است.

به‌عنوان نمونه، بازار نسبت به خبرهای مرتبط با تخصیص ارز توسط بانک‌مرکزی به تالار دوم فولادی و پتروشیمی‌ها واکنش مثبت نشان داد و با تردید نسبت به‌عملیاتی‌شدن آن، رشد متوقف شد. همین الگو درباره موضوعات کلان مانند بودجه‌۱۴۰۵، تحریم‌ها و انتظارات ارزی نیز دیده می‌شود. همه اینها نشان می‌دهد که مسیر بازار در شرایط فعلی، تحت‌تاثیر واقعیات اقتصادی است و نه امواج کوتاه‌مدت هیجانی.

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های نبود هیجان، وضعیت صندوق‌های اهرمی است. در دوره‌هایی که بازار دچار التهاب می‌شود، حباب مثبت در این صندوق‌ها افزایش می‌یابد؛ اما اکنون میانگین این صندوق‌ها حدود ۸‌درصد حباب منفی دارد که تاییدی بر نبود هیجان خرید است. در بازار موازی طلا نیز همین الگو دیده می‌شود.

صندوق‌های طلا با وجود رشد نرخ دلار، فاقد حباب‌اند و سرمایه‌گذاران با طمانینه و بر اساس تحلیل‌های بنیادی در حال معامله هستند. از منظر ریسک سیستماتیک نیز بازار در نقطه شکننده‌ای قرار ندارد. با توجه به گزارش‌های ۶ماهه شرکت‌ها و عملکرد مناسب آنها در مهر و آبان، نسبت‌های بنیادی مانند P/E بازار در وضعیت قابل‌قبولی است. در سناریوی بدبینانه، حتی با نبود محرک‌های مثبت یا انتشار خبرهای منفی، شاخص می‌تواند تا حدود ۳‌میلیون و ۱۰۰‌هزار واحد اصلاح کند که سطحی طبیعی و قابل‌هضم برای بازار است.

با این حال، باید تجربه ریزش پس از جنگ ۱۲روزه منطقه را نیز مدنظر داشت؛ دورانی که با وجود ارزندگی سهام، سایه ریسک سیاسی باعث شد شاخص تا محدوده دو‌میلیون و ۴۵۰‌هزار واحد سقوط کند. این تجربه یادآور می‌شود که بازار همیشه هم به سودآوری شرکت‌ها وزن نمی‌دهد و گاهی مولفه‌های بیرونی می‌توانند بر تحلیل‌های بنیادی غلبه کنند.

از سوی دیگر، برای تشخیص و مدیریت هیجان‌های صعودی نیز باید به نقش جریان پول توجه کرد. تجربه سال‌۱۳۹۹ نشان داد که ورود بی‌رویه نقدینگی و نبود ابزارهای کنترلی می‌تواند بازار را از ارزش‌های بنیادی جدا و حباب ایجاد کند. امروز اما ابزارهایی مانند صندوق تثبیت و صندوق توسعه قابلیت عرضه در زمان‌های هیجانی را دارند و می‌توانند از شکل‌گیری حباب جلوگیری کنند؛ مشروط به آنکه تشخیص سقف‌های حبابی توسط تیم‌های متخصص با دقت انجام شود.

در سطح کلان، اگر سیاستگذار به سمت حذف قیمت‌گذاری دستوری و تک‌نرخی‌شدن ارز حرکت کند، بازار پتانسیل رشدهای ۷۰ تا ۸۰‌درصدی را نیز خواهد داشت؛ رشدی که برخاسته از تغییر ریل سیاستگذاری است و نمی‌توان آن را هیجان نامید. در نهایت باید تاکید کرد؛ عمق‌بخشی به بازار از طریق افزایش سهام شناور آزاد و تقویت حجم معاملات روزانه، مهم‌ترین عاملی است که می‌تواند ریسک‌های هیجانی را کاهش دهد. اکنون تنها ۲۵‌درصد سهام بازار شناور است و ۷۵‌درصد در اختیار نهادهای حقوقی، صندوق‌های بازنشستگی و مجموعه‌های وابسته به دولت قرار دارد. افزایش شناوری و عمق یافتن بازار، آن را در‌برابر امواج هیجانی مقاوم‌تر خواهد کرد.

* کارشناس بازار سرمایه