عوامل ایجاد اختلال در تولید کشاورزی

در شرایطی که تورم عمومی بر تمامی بخش‌های اقتصادی فشار وارد کرده، کشاورزی بیش از هر زمان دیگری از نوسانات بازار و نبود پیش‌بینی‌پذیری رنج می‌برد. قیمت بذر، کود، سم و ماشین‌آلات کشاورزی طی سال‌های اخیر چندین برابر شده و بسیاری از کشاورزان دیگر توان تامین نهاده‌های لازم را ندارند. از سوی دیگر، بیمه‌های کشاورزی عملا پاسخگوی خسارت‌های واقعی نیستند و میزان یارانه نهاده‌ها و تسهیلات حمایتی دولت در مقایسه با هزینه‌های واقعی تولید، ناچیز است. در بسیاری از موارد نیز همین حمایت‌های اندک به‌دلیل ضعف نظارت یا بوروکراسی پیچیده، به دست کشاورز واقعی نمی‌رسد.

اما آنچه وضعیت را بحرانی‌تر می‌کند، ناپایداری اقلیمی و افزایش رخدادهای غیرقابل‌پیش‌بینی است. تغییرات ناگهانی دما، موج‌های گرمای غیرمنتظره، سرمازدگی‌های زودرس و خشکسالی‌های متوالی، کشاورزی سنتی را با ریسک بالا مواجه کرده است. در چنین شرایطی، نبود سیاست‌های جبرانی کارآمد از سوی دولت موجب شده کشاورزان عملا با دست خالی در برابر خسارت‌های طبیعی بایستند. نتیجه روشن است: کاهش سطح زیرکشت، افت بهره‌وری و در نهایت تهدید مستقیم امنیت غذایی. از زاویه‌ای دیگر، وابستگی بالای بخش کشاورزی به واردات نهاده‌ها و تجهیزات نیز یکی از معضلات ریشه‌ای است.

بخش قابل‌توجهی از بذرهای اصلاح‌شده، ماشین‌آلات، کودهای شیمیایی و حتی سیستم‌های آبیاری مدرن از خارج تامین می‌شوند. اما تخصیص محدود ارز و عدم دسترسی واردکنندگان به منابع ارزی مناسب، سبب شده این نهاده‌ها به‌صورت محدود و با قیمت بسیار بالا وارد بازار شوند. در نتیجه، هزینه تولید برای کشاورزان چند برابر شده و بسیاری از آنان از ادامه فعالیت بازمانده‌اند. این وضعیت در درازمدت می‌تواند منجر به کاهش تولید داخلی و افزایش وابستگی غذایی شود.

در چنین شرایطی، راهکارهایی مانند توسعه کشت قراردادی و تجمیع مزارع می‌تواند نقش مهمی در اصلاح ساختار تولید ایفا کند، مشروط بر آنکه به‌صورت علمی، هدفمند و با نظارت کارشناسان اجرا شود. کشت قراردادی، اگر به‌درستی طراحی شود، می‌تواند ریسک کشاورز را در برابر نوسانات قیمت و بازار کاهش دهد. در این الگو، کشاورز با خریدار یا نهاد حامی قرارداد می‌بندد تا محصول خود را با قیمت مشخص و تضمین‌شده به فروش برساند.

از سوی دیگر، خریدار نیز می‌تواند نهاده‌ها، بذر و تجهیزات موردنیاز را پیشاپیش تامین کند و از کیفیت و کمیت محصول اطمینان داشته باشد. تجمیع مزارع نیز یکی دیگر از راهکارهای اساسی برای افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌های تولید است. خرد بودن زمین‌های کشاورزی سبب شده بسیاری از فناوری‌های نوین قابلیت اجرا نداشته باشند. با تجمیع مزارع و اجرای پروژه‌های مشترک، می‌توان از تجهیزات پیشرفته‌تر، سیستم‌های آبیاری هوشمند و ماشین‌آلات مدرن استفاده کرد. همچنین، حضور کارشناسان متخصص در چنین پروژه‌هایی می‌تواند سطح دانش فنی کشاورزان را ارتقا دهد و کیفیت تولید را بهبود بخشد.

با این حال، اجرای موفق چنین طرح‌هایی نیازمند سیاستگذاری هوشمند و هماهنگی میان دستگاه‌های دولتی، بخش خصوصی و نهادهای محلی است. اگر دولت نقش حمایتی خود را به‌درستی ایفا کند، می‌تواند با ایجاد نظام تامین مالی پایدار، تسهیل دسترسی به نهاده‌های ارزان و ایجاد انگیزه در کشاورزان، این بخش را از وضعیت پرریسک فعلی خارج کند.

در نهایت اینکه، کشاورزی زمانی می‌تواند به موتور محرک امنیت غذایی تبدیل شود که کشاورز احساس کند فعالیتش قابل اتکا، اقتصادی و پیش‌بینی‌پذیر است. سیاستگذاری‌های پراکنده و کوتاه‌مدت نه‌تنها این اطمینان را ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب دلسردی فعالان بخش تولید می‌شود. آینده پایدار این بخش در گرو آن است که نگاه دولت از مداخله موردی به سیاستگذاری ساختاری تغییر یابد؛ نگاهی که کشاورزی را نه صرفا مصرف‌کننده یارانه، بلکه بخشی راهبردی و تعیین‌کننده در امنیت ملی ببیند.

*    کارشناس حوزه کشاورزی