دولت چشمانداز درآمدی خود را به منابع غیرنفتی تغییر میدهد
مالیات؛ موتور رشد اقتصاد

در این میان، مالیات به عنوان یک منبع درونزا و پایدار، نهتنها ابزار تامین مالی دولت، بلکه سازوکاری برای تقویت شفافیت، عدالت اجتماعی و استحکام قرارداد میان دولت و مردم مطرح میشود. به بیان دیگر، گذار از «اقتصاد نفتپایه» به «اقتصاد مالیاتپایه» صرفا یک جابهجایی در منبع درآمدی نیست، بلکه تغییری بنیادین در ماهیت حکمرانی و رابطه دولت با جامعه است؛ تحولی که ایران برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار، بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد.
چرا مالیات بهجای نفت؟
با توجه به آسیبپذیری مالی ناشی از نوسانات قیمت نفت و تحریمهای بینالمللی، گذار به سمت درآمدهای پایدار و داخلی یک ضرورت استراتژیک برای تقویت «اقتصاد مقاومتی» بوده است. تحریمهای نفتی به عنوان یک متغیر کلیدی، تاثیر مستقیم بر نوسانات نرخ ارز و کاهش درآمدهای نفتی کشور داشتهاند. علاوه بر این، نوسانات شدید قیمت جهانی نفت، همانند پیشبینی قیمت در بودجه ۱۴۰۴ نسبت به نرخ بودجه ۱۴۰۳، به دولت نشان داده است که تکیه بر این منبع درآمدی غیرقابل اتکا است و هرگونه کاهش در قیمت بازار میتواند به کسری بودجه جدی منجر شود.
درآمدهای مالیاتی، برخلاف درآمدهای نفتی، به تحریمها یا نوسانات بازار جهانی به همان اندازه حساس نیستند. حرکت به سوی یک سیستم مالیاتی کارآمد میتواند یک منبع پایدار و دائمی برای اداره امور دولت فراهم کند و تاثیر تحریمها و مسائل سیاسی و اقتصادی جهانی را کاهش دهد. این گذار، صرفا یک تغییر مالی نیست، بلکه یک تغییر در ماهیت دولت و رابطه آن با شهروندان است.
مزایای بودجه مبتنی بر مالیات
گذار به درآمدهای مالیاتی به دولت امکان میدهد تا به جای اتکا به منابع ناپایدار، به تامین مالی درونزا و پایدار روی آورد. این رویکرد به تقویت تابآوری اقتصادی و خودکفایی کشور کمک میکند. دادهها نشان میدهند که این سیاست در سالهای اخیر به نتایج قابلتوجهی دست یافته است. در بودجه ۱۴۰۳، درآمدهای مالیاتی پیشبینی شده به صورت قابلتوجهی بیشتر از درآمد نفتی در نظر گرفته شده در همان لایحه بودجه است. این روند در سالهای بعد نیز ادامه داشته، به طوری که درآمدهای مالیاتی مصوب در قانون بودجه ۱۴۰۴ با رشد قابلتوجهی نسبت به سال ۱۴۰۳ افزایش یافته است.
این گذار علاوه بر مزایای مالی، پیامدهای مثبتی برای عدالت اجتماعی نیز دارد. یک نظام مالیاتی کارآمد که مالیاتها را به طور عادلانه و متناسب با درآمد اخذ کند، میتواند به توزیع عادلانهتر ثروت در جامعه کمک کند. مالیات بر داراییها و سوداگری به ویژه میتواند به کاهش نابرابری و برقراری عدالت اقتصادی منجر شود. همچنین، یک سیستم مالیاتی قوی، به دولت امکان میدهد تا هزینههای خود برای خدمات عمومی مانند آموزش، بهداشت و درمان و زیرساختها را تامین کند. این امر میتواند به رشد اقتصادی و رونق تولید کمک کند.
انقلاب مالیاتستانی هوشمند
یکی از مهمترین اقدامات در مسیر گذار به درآمدهای مالیاتی، هوشمندسازی و اصلاح نظام سنتی مالیاتی بوده است. نظام مالیاتی گذشته به دلیل پیچیدگی، ناکارآمدی، و وابستگی به رفتارهای سلیقهای و «ممیز محور» بودن، همواره مورد انتقاد بوده است. در سالهای اخیر، دولت به سمت ایجاد یک سیستم هوشمند، دادهمحور و سیستمی حرکت کرده است. تعداد مودیان مالیاتی از سال ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۰۲ افزایش چشمگیری داشته است. این رشد عمدتا از طریق شناسایی مودیان جدید حاصل شده است. همچنین، پایانههای فروشگاهی و سامانه مودیان، به سازمان امور مالیاتی امکان میدهد تا جریانهای مالی را به صورت برخط رصد کرده و مالیات واقعی را به دقت محاسبه کند. این اقدام به شفافیت اقتصادی کمک کرده و از فرار مالیاتی جلوگیری میکند.
اهمیت مالیات و مدیریت آن در توسعه ملی
براساس گزارشهای منتشرشده از سوی بانک جهانی، مالیات ابزاری حیاتی برای تامین مالی دولتها است که نقش اساسی در توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی ایفا میکند. دولتها برای تحقق اهداف بلندمدت خود، به منابع مالی پایداری نیاز دارند تا بتوانند در زمینههایی چون بهداشت، آموزش و زیرساختها سرمایهگذاری کنند و جامعهای مرفه و منظم بسازند. از این رو، مالیات بیش از یک منبع درآمدی، پایهای برای قرارداد اجتماعی میان شهروندان و دولت است و نحوه جمعآوری و مصرف آن، مشروعیت دولت را رقم میزند.
نرخ مالیات و کارآیی در اداره آن، دو عامل تعیینکننده در سلامت اقتصاد هستند. اگرچه نرخهای مالیاتی بالا ممکن است به کسبوکارها فشار وارد کرده و آنها را به سمت بخش غیررسمی سوق دهد، اما گزارش بانک جهانی نشان میدهد که مدیریت کارآمد مالیات به سادگی میتواند این چالشها را برطرف سازد. برای مثال، سادهسازی رویهها، کاهش زمان و هزینههای اداری، و استفاده از فناوریهای نوین، باعث افزایش تمایل کسبوکارها به رسمی شدن و در نتیجه، افزایش پایگاه مالیاتی میشود. تجربه کشورهایی مانند برزیل و تاجیکستان نشان میدهد که اصلاحات مالیاتی که فرآیندها را سادهتر و شفافتر میکنند، به طور مستقیم به افزایش نرخ ثبت شرکتها و رشد درآمدهای مالیاتی منجر میشود.
در نهایت، موفقیت یک نظام مالیاتی تنها به جمعآوری درآمد محدود نمیشود، بلکه به نحوه استفاده از آن بستگی دارد. تبدیل کارآمد درآمدهای مالیاتی به خدمات عمومی باکیفیت، مانند مدارس، بیمارستانها و جادهها، سرمایهگذاری را تشویق کرده و بهرهوری نیروی کار را افزایش میدهد. این چرخه مثبت، در نهایت به رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی منجر خواهد شد و نشان میدهد که مالیات، ابزاری قدرتمند برای ساختن آیندهای بهتر است. ایران نیز با طرحهایی مانند نشاندار کردن، تبصره ماده (۱۰۰) قانون مالیاتهای مستقیم، هوشمندسازی و حسابرسی سیستمی، توانسته فرآیند مالیاتستانی را سادهتر و شفافتر کند.
تجربه بینالمللی و چشمانداز سیاستی
نگاهی به تجربه کشورهای نفتخیز دیگر نشان میدهد که حتی در کشورهایی با ذخایر عظیم انرژی، سیاستگذاران دیر یا زود به این نتیجه رسیدهاند که درآمد نفتی به تنهایی نمیتواند پشتوانه مطمئن و پایداری برای اداره کشور باشد. نروژ نمونهای برجسته است؛ این کشور با وجود بهرهمندی از منابع نفتی، بخش مهمی از اداره اقتصاد خود را بر پایه مالیات قرار داده و درآمدهای حاصل از نفت را در قالب صندوقی ویژه برای نسلهای آینده ذخیره کرده است. چنین رویکردی باعث شده تا نوسانات بازار جهانی نفت، تاثیر کمتری بر ثبات مالی و بودجهای این کشور داشته باشد و دولت بتواند همواره با تکیه بر منابع پایدار، برنامههای توسعهای خود را ادامه دهد.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز در سالهای اخیر به سمت اصلاحات مالیاتی حرکت کردهاند. برای نمونه، عمان در چارچوب برنامه توسعهای خود تصمیم گرفته بخشی از بار تامین هزینههای عمومی را از طریق اخذ مالیات از شهروندان و کسبوکارها بر عهده گیرد. این تغییر رویکرد نشان میدهد که حتی کشورهایی که بهطور سنتی بر درآمدهای سرشار نفتی متکی بودهاند، به این درک رسیدهاند که بدون نظام مالیاتی کارآمد، امکان دستیابی به توسعه پایدار و مدیریت بلندمدت منابع وجود ندارد.
این تجربهها حاوی پیام روشنی برای ایران نیز هست. گذار از اقتصاد نفتپایه به اقتصاد مالیاتپایه، نهتنها به معنای یافتن منبع درآمدی جدید برای دولت است، بلکه نشانهای از بلوغ اقتصادی و سیاسی یک کشور به شمار میآید. مالیات در حقیقت ابزاری است که دولت را به مردم پاسخگوتر میکند، شفافیت اقتصادی را تقویت مینماید و زمینه توزیع عادلانهتر ثروت را فراهم میسازد. به بیان دیگر، مالیات تنها وسیلهای برای جبران کسری بودجه نیست، بلکه ستون اصلی ساختن آیندهای پایدارتر و عادلانهتر محسوب میشود.