اسنپ‌بک و جهانی در آستانه بحران

بنا به گزارش رویترز، شورای اروپا در پی اجرایی شدن سازوکار ماشه و بازگشت تحریم‌ها و قطعنامه‌هایی که ذیل توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ لغو شده‌ بودند، روز دوشنبه ۲۹سپتامبر در بیانیه‌ای اعلام کرد که این نهاد برخی محدودیت‌ها را در ارتباط با آنچه ‌فعالیت‌های ایران در زمینه اشاعه (تسلیحات اتمی) عنوان شده است باز می‌گرداند. در این بیانیه که در وبگاه شورای اروپا منتشر شده است، عنوان شد: این تصمیم پس از بازگردانی تحریم‌های سازمان ملل در نتیجه تصمیم شورای امنیت سازمان ملل برای تمدید نکردن لغو تحریم‌ها علیه ایران انجام شد. این اقدام پس از آن انجام شد که تروئیکای اروپا مکانیسم ماشه را فعال کرد.

در آخرین واکنش‌ها به بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، ژاپن با ابراز تاسف نسبت به بازگشت تحریم‌ها و محدودیت‌های هسته‌ای علیه ایران خواستار ادامه دیپلماسی شد. به گزارش خبرگزاری ان‌اچ‌کی، ‌تاکشی ایوایا‌، وزیر خارجه ژاپن، با انتشار بیانیه‌ای به اقدام خصمانه تروئیکای اروپایی و آمریکا برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران از طریق فعال‌سازی سازوکار اسنپ‌بک واکنش نشان داد. وی تصریح کرد: ژاپن همواره بر اهمیت حل این مساله از طریق گفت‌وگو تاکید کرده است. بر اساس این موضوع که هرگز نباید اجازه توسعه سلاح‌های هسته‌ای به ایران داده شود. جای تاسف است که طرف‌های درگیر نتوانستند به توافق برسند.

بازگشت تحریم‌ها؛ شکست استراتژیک غرب

الجزیره طی گزارشی با بررسی ماهیت تحریم‌های سازمان ملل که علیه ایران اعمال می‌شود، گزارش داد که این نشان‌دهنده شکست استراتژیک غرب است. در گزارش مذکور آمده است: در طول دهه‌های پس از پایان جنگ سرد، افسانه‌ای قدرتمند در غرب شکل گرفته است موسوم به تحریم‌های هوشمند؛ ابزاری در سیاست خارجی که قرار است جایگزینی پاک، دقیق و انسانی برای جنگ باشد. اعتقاد معمول در این زمینه بر این قرار است که با هدف قرار دادن ماهرانه منابع درآمدی و مالی کلیدی یک دولت مشخص، می‌توان آن را بدون آسیب رساندن به شهروندانش به زانو درآورد.

الجزیره افزود: این خوانش البته توهمی خطرناک است. همان‌طور که تحقیقات اخیر در مورد ایران نشان می‌دهد، رژیم تحریم‌ها علیه تهران نتیجه‌ای جز نابودی طبقه متوسط ایران نداشته که به نوبه خود یک شکست استراتژیک بزرگ برای غرب محسوب می‌شود.

این گزارش تبیین کرد که بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، تحریم‌های غرب به طور میانگین باعث ایجاد یک شکاف ۱۷درصدی بین اندازه‌ بالقوه و واقعی طبقه‌ متوسط ایران شدند. تا سال ۲۰۱۹، یک سال پس از آغاز کارزار فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران، تاثیر تجمعی تحریم‌ها غیرقابل‌انکار بود و طبقه‌ متوسط در آن زمان ۲۸درصد کوچک‌تر از آن چیزی شد که باید بود.

الجزیره در ادامه نوشت: اینها اعداد انتزاعی نیستند. اینها‌ میلیون‌ها انسان واقعی هستند. آنها مهندسان، پزشکان، معلمان، صاحبان مشاغل کوچک و بازنشستگانی هستند که درنهایت به امنیت اقتصادی دست یافته بودند، اما دیدند که همه‌ اینها تحت رژیم تحریم‌های غربی پس از سال ۲۰۱۲ بر باد رفت. تحریم‌ها باعث فشار افسارگسیخته به اقتصاد ایران شد. کاهش ارزش پول ملی باعث شد که پس‌انداز زندگی خانواده‌ها دچار نزول شود. برای متخصصان حقوق‌بگیر و بازنشستگان با درآمد ثابت، که هسته‌ اصلی طبقه‌ متوسط هستند، این ضربه‌ای فاجعه‌بار بود و آنها به فقیران جدیدی تبدیل شدند و در نتیجه، سهم اشتغال غیررسمی به طور قابل‌توجهی افزایش یافت.

این در حالی است که کارشناسان عنوان کرده‌اند که آمریکا در مانع‌تراشی برای مذاکرات هسته‌ای با ایران و بازگشت مجدد تحریم‌ها تنها نبوده و سیاست اروپا در این مورد با واشنگتن همسو بوده و به گسترش نظام تحریمی علیه شهروندان ایران کمک می‌کند. نویسندگان این یادداشت در پایان عنوان کردند: امروز که تحریم‌های گسترده سازمان ملل دوباره علیه ایران اعمال می‌شوند، کسانی که بانی این تحریم‌ها هستند باید از خود بپرسند: آیا ما دنیا را به مکانی امن‌تر تبدیل می‌کنیم، یا فقط بحران بیشتر ایجاد کرده و به همان بحرانی نیرو می‌دهیم که ادعا می‌کنیم با آن‌ مخالفیم؟

طرحی برای تغییر هژمونی خاورمیانه؟

پایگاه اینترنتی عربی۲۱ نیز در تحلیلی عنوان کرد که فعال‌سازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌ها علیه ایران ابعاد گسترده‌ای داشته و به بحرانی فراگیر و جهانی می‌انجامد. غزل اریحی، نویسنده گزارش، در این یادداشت عنوان کرد: امروز دیگر پرسش بر سر این نیست که آیا همچنان حیات در پیکر توافق هسته‌ای با ایران وجود دارد یا خیر، بلکه مساله اصلی این است که تاریخ پس از این رویداد چگونه نوشته می‌شود.

بنا به گزارش عربی۲۱، بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران می‌تواند آغازگر سناریوهای خطرناکی باشد که دامنه تاثیرات‌شان از خاورمیانه نیز فراتر می‌رود. تلاش‌های لحظه‌آخری روسیه و چین برای تمدید مهلت مکانیسم ماشه به نتیجه نرسید و اعضای شورای امنیت سازمان ملل پنجره دیپلماسی را بسته و آخرین امیدها برای زنده نگاه داشتن برجام را نومید کردند. چنین به نظر می‌رسد که تاریخ دست آخر تصمیم گرفته تا معماران خود را به سخره بگیرد و طی روزها و ماه‌های گذشته جهان شاهد آن بود که مسکو تلاش داشت مانع از فعال‌سازی مکانیسمی شود که خودش پیشنهاد گنجاندن آن در دل برجام را داده بود.

اریحی در ادامه نوشت: وضعیت موجود یادآور مواضع پیشین غرب علیه عراق در سال ۲۰۰۳ و لیبی در سال ۲۰۱۱ است، با این تفاوت که این‌بار صرفا آمریکا نیست که نقش شخصیت منفی را بازی می‌کند و کشورهای اروپایی نیز به این معادله معیوب پیوسته‌اند. به نظر می‌رسد آمریکا، اسرائیل و سه کشور اروپایی عضو برجام به این توافق رسیده‌اند که ایران را به سوی واکنش‌های جدی سوق دهند تا بتوانند از آن به‌عنوان زمینه‌ای برای اقدامات قهرآمیز بیشتر و جدی‌تر بهره ببرند.

این مقاله در ادامه اظهار کرد که یکی از اهداف اصلی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، چه‌بسا ایجاد پیش‌زمینه به‌اصطلاح قانونی برای روی آوردن مجدد به گزینه نظامی علیه ایران است. این طرح البته صرفا به ایران خلاصه نشده و هدفی چندلایه دارد؛ از یک سو، چنین اقدامی بنا دارد موضع روسیه در قفقاز جنوبی را تضعیف کند و از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین متحدان چین در خاورمیانه را هدف قرار داده و در نتیجه جایگاه پکن در منطقه را تضعیف کند. همچنین، تضعیف فراگیر عراق، پاکستان و ترکیه می‌تواند از دیگر اهداف این سناریو باشد.

این نکته را نیز باید در نظر گرفت که این سناریوها نه عوارض بازگشت تحریم‌ها علیه ایران، بلکه نتیجه مورد نظر اسرائیل و غرب است. بنابراین می‌توان چنین در نظر گرفت که آنچه با آن سروکار داریم نه یک به‌اصطلاح بحران هسته‌ای، بلکه پروژه‌ای برای تغییر چیدمان منطقه و هژمونی جهانی است.

نویسنده و خبرنگار الجزیره در ادامه عنوان کرد که به همین خاطر چه‌بسا بتوان گفت که استراتژی ابهام هسته‌ای ایران بیش از آنکه بتواند نقش اهرم فشار را برای مراودات آینده با غرب ایفا کرده، بازی خطرناکی است که تنها می‌تواند بهانه‌ای باشد برای خصومت‌ورزی‌های بیشتر از سوی بلوک مقابل. با این همه، باید پذیرفت که تصورات برای بازگشت به توافق برجام، دست‌کم به شکل‌و‌شمایل پیشین آن، عملا معنا نداشته و محاسبات تمام طرف‌های درگیر می‌تواند اثرات بسیار وسیعی در کوتاه‌مدت و همچنین بلندمدت داشته باشد. در پایان، باید پذیرفت که آنچه با آن سروکار داریم آغازی است برای دورانی جدید که می‌تواند هم فصلی جدید از توافق‌ها را به دنبال داشته باشد و هم می‌تواند با اقدامات خصمانه بیشتر از سوی غرب، به بحرانی فراگیر و گسترده بدل شود.