دیپلماسی گمشده میان ایران و اروپا

طی چند ماه اخیر شاهد تحولات بسیاری در حوزه خاورمیانه و به‌ویژه ایران بودیم. از تجاوز ۱۲روزه اسرائیل و آمریکا گرفته تا فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران. وضعیت فعلی را با توجه به این حجم از تنش چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شکی نیست که اوضاع بسیار پیچیده و دشوار شده است. تروئیکای اروپایی با این ایده که می‌تواند از طریق فعال‌سازی مکانیسم ماشه به خواسته‌هایش در قبال برنامه اتمی ایران برسد، اوضاع را به سرحدات کمابیش خطرناکی کشانده است. طی یکی دو ماه اخیر شاهد تلاش‌هایی از سوی تهران برای پاسخگویی به خواسته‌های غرب بودیم و توافق‌نامه قاهره که میان وزیر خارجه ایران و مدیرکل آژانس به امضا رسید، یکی از نمونه‌های رویکرد مذکور است. با این حال، از منظر طرف‌های اروپایی، چنین اقداماتی کافی نبود. بر این اساس، بروکسل معتقد است که تمام خواسته‌هایش از تهران باید سریعا محقق شود که البته شاهد بودیم چنین رویکردی چه نتیجه‌ای در پی داشت.

کارشناسان متعدد به این نکته اشاره کرده‌اند که اروپا با فعال‌سازی مکانیسم ماشه دست به قمار خطرناکی زد. شخصا با چنین دیدگاهی موافقم، اما در‌عین‌حال معتقدم که نگاه تروئیکا مبتنی بر این بوده که روندهای پیشین در قبال پرونده هسته‌ای ایران نمی‌توانست راه به جایی ببرد. 

بر اساس این منطق، خروج آمریکا از برجام و عقب‌نشینی واکنشی ایران از تعهداتش ذیل این توافق، بدان معنا بود که دیگر نمی‌توان چندان به این سند قدیمی تکیه کرد. این نگاه تا حدی درست است، اما مشکل زمان‌بندی اقدامات اخیر اروپاست. اگر تروئیکا یک یا دو سال پیش خواستار اقدامات جدی‌تر از سوی تهران می‌شد، شاید اکنون این حجم از نگرانی در میان تحلیلگران و سیاستمداران وجود نداشت. درست است که جنگ ۱۲روزه بسیاری از معادلات را تغییر داد، اما در‌عین‌حال منطقه در‌حال‌حاضر چنان ملتهب است که هرگونه اقدام اشتباه از سوی طرفین می‌تواند جرقه‌ای باشد در یک انبار باروت! بنابراین، به نظر من، قمار اروپا در زمان اشتباهی صورت گرفت و اقدامی عجولانه و چه‌بسا تنش‌زا بود.

فعال‌سازی مکانیسم ماشه با مخالفت صریح چین و روسیه همراه بوده است. آیا می‌توان چنین نتیجه گرفت که وضعیت ژئوپلیتیک امروز چنان چندجانبه و پیچیده است که سبب می‌شود اثرات تحریمی علیه ایران مانند گذشته آسیب‌زا نباشد؟ نقش حمایتی مسکو و پکن را در مواجهه با دور جدید تحریم‌ها علیه تهران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

روسیه و چین متحدان قدیمی ایران هستند و بارها نیز این حمایت خود را نشان داده‌اند. واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، اول اکتبر‌ گفت که اعمال مجدد تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران از نظر مسکو غیرقانونی است. مقامات چینی نیز اظهارات مشابهی بر زبان آورده‌اند. همچنین، پس از جنگ ۱۲روزه شاهد مراودات گسترده‌تر میان ایران و چین بودیم و سفر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی، به پکن خود نشانه آشکاری در این زمینه است.

شرط اروپایی‌ها برای تمدید ماشه و به تعویق انداختن تصمیمشان برای بازگشت تحریم‌ها آن بود که ایران وارد مذاکره مستقیم با آمریکا شود، به اجرای تعهدات پادمانی و همکاری با آژانس برگردد و همین طور تکلیف ذخایر اورانیوم با غنای بالا را روشن کند. نکته اما اینجاست که ایران با شخصی چون دونالد ترامپ طرف است، سیاستمداری که همگان موافقند که نمی‌توان چندان روی او حساب کرد. جالبی ماجرا اینجاست که کل این دردسرها از خروج یک‌جانبه ترامپ از توافق برجام شروع شد، آن هم زمانی که بالاخره همه داشتند پس از سال‌ها کشمکش دیپلماتیک نفس راحتی می‌کشیدند. به طور کلی، رئیس کاخ سفید بیشتر در عهدشکنی مهارت دارد تا خوش‌عهدی، چه در مورد تجارت، چه محیط زیست و چه سیاست بین‌الملل.

بی‌تردید چین و روسیه تلاش خود را خواهند کرد تا اثرات تحریمی اسنپ‌بک را کاهش دهند. تنها گذشت زمان اثبات خواهد کرد ‌که آیا این اقدامات می‌تواند نتیجه‌بخش باشد یا خیر. با این همه، تجربه نشان داده که متحدان ایران در زمینه دور زدن تحریم‌ها بسیار موثر عمل می‌کنند. چین به‌ویژه در حوزه همکاری‌های اقتصادی با ایران تجربه بسیار دارد و تاکنون به‌خوبی توانسته تهران را در زمینه دور زدن تحریم‌های غرب یاری کند.

در چه زمینه‌هایی می‌توان به دیپلماسی به‌عنوان ابزاری موثر برای کاهش تنش‌ها در پرونده هسته‌ای ایران نگاه کرد و چه فرصت‌هایی برای همکاری‌های مشترک بین‌المللی در این راستا وجود دارد که به نفع همه طرف‌ها باشد؟

طبعا در مذاکره و دیپلماسی باید رویکردی مبتنی بر سازش و برد-برد را پیش گرفت. اگر یکی از طرف‌های مذاکره بخواهد برنده تمام‌عیار باشد، وضعیت از کنترل خارج خواهد شد. از سوی دیگر، طرفین مذاکره باید درکی دقیق از خواسته‌های خود و همچنین طرف‌های مقابل داشته باشند. در مورد وضعیت پرونده هسته‌ای ایران، به نظر می‌رسد که چنین رویکردی کمابیش تضعیف شده است. طرف‌های مذاکره، از جمله اروپا، تلاش دارند خودشان برنده نهایی باشند، حال آن‌که هنر دیپلماسی منطق متضادی دارد.

موضوع از آن جهت دشوار بوده که تروئیکا به دنبال مذاکرات ایران و آمریکاست، حال آنکه واشنگتن از قرار معلوم چندان علاقه‌ای به این موضوع نشان نمی‌دهد. ترامپ همچنان از حمله به تاسیسات اتمی ایران سرمست است و چنین به نظر می‌رسد که بازگشت به دیپلماسی را عملا بی‌معنا می‌بیند. این البته رویکرد کاملا مخربی است، چراکه ماهیت بحران همچنان به قوت خود باقی‌ بوده و هرچه بیشتر وضعیت پادرهوای فعلی ادامه پیدا کند، امکان وقوع بحران‌های گسترده نیز بیشتر می‌شود.

به نظر من، اروپا باید بار دیگر به دیپلماسی فراگیر برای حل پرونده هسته‌ای ایران ورود کند. این امر البته می‌تواند به این معنا هم باشد که تهران نیز باید رویکرد سراسر متفاوتی را پی بگیرد. با‌این‌حال، ادامه وضعیت فعلی نمی‌تواند کمک چندانی به حل مسالمت‌آمیز این موضوع بکند. با ادامه وضعیت فعلی، در بهترین حالت، طی سال‌های آتی صرفا می‌توانیم شاهد تداوم موقعیتی بسیار ناآرام باشیم که با کوچک‌ترین اشتباهی ممکن است به سمت‌وسویی خطرناک کشیده شود.