ابعاد راهبردی سفر علی لاریجانی به مسکو بررسی شد؛
ارسال پیام رهبری به پوتین

سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به مسکو و دیدار او با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و انتقال پیام ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی به کرملین در تاریخ ۲۴مهرماه، در محافل سیاسی و رسانهای به سرعت به سرفصل اخبار تبدیل شد. این سفر که تنها چند ماه پس از جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل و در اوج تنشها بر سر برنامه هستهای ایران صورت گرفت، نه یک دیدار دیپلماتیک معمولی، بلکه نمایانگر یک تحول عمیق و راهبردی در روابط تهران-مسکو و پویاییهای جدید منطقه خاورمیانه است.
زمانبندی معنادار
نکتهای که سفر لاریجانی را از یک گفتوگوی دوجانبه عادی متمایز میکند، زمانبندی بسیار حساس آن است. این سفر در پی یک تماس تلفنی مهم میان پوتین و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، انجام شد. بنا به گزارش رسانهها، نتانیاهو در گفتوگو با پوتین تلاش کرده بود بر روابط رو به گسترش نظامی و راهبردی ایران و روسیه اثر منفی بگذارد، بهویژه پس از شکست راهبردی اسرائیل در جنگ تحمیلی ۱۲روزه که با حملات دقیق موشکی ایران به اهداف نظامی و زیرساختی در سرزمینهای اشغالی همراه بود. در آن زمان، بسیاری از کارشناسان نظامی واکنش دقیق ایران را نشانهای از ارتقای توان بازدارندگی جمهوری اسلامی دانستند. بنا به گزارشها، هدف نتانیاهو از تماس تلفنی با پوتین، متوقف یا دستکم محدود کردن همکاریهای کلیدی دو کشور، بهویژه در حوزههای نظامی و دفاعی، بود.
در مقابل، ماموریت اصلی لاریجانی در مسکو که با انتقال پیام مستقیم رهبر انقلاب اسلامی صورت گرفت، نهتنها تلاشی برای خنثی کردن این تلاشهای رژیم صهیونیستی بوده، بلکه فراتر از آن، میتوان آن را ارتقای مسیر همکاریهای تهران و مسکو به سطحی راهبردیتر تلقی کرد. به بیان دیگر، درحالیکه غرب به دنبال شکافافکنی در روابط تهران با متحدان خود است، ایران و روسیه بر تحکیم و تعمیق روابط خود در تمام ابعاد (اقتصادی، دفاعی، امنیتی و منطقهای) تاکید میکنند.
این سفر نشان داد که شراکت ایران و روسیه، صرفا یک اتحاد تاکتیکی نبوده، بلکه یک محور استراتژیک در نظم نوین جهانی است که در برابر یکجانبهگرایی غرب و ائتلافهای منطقهای متخاصم مقاومت میکند.
سپر حمایتی کرملین
یکی دیگر از ابعاد حیاتی سفر لاریجانی، مساله برنامه هستهای ایران و تنشهای مستمر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی است. پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه و تشدید تهدیدها، تهران صراحتا اعلام کرده است که در صورت ادامه فشارها، سیاستهای هستهای خود را بازنگری خواهد کرد. در این شرایط، نقش مسکو بهعنوان یک بازیگر کلیدی در مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران و یک شریک استراتژیک برای تهران بسیار حیاتی است. سپهر همکارهای دو جانبه میان ایران و روسیه میتواند شامل توضیحاتی درباره آخرین وضعیت برنامه هستهای و دفاعی کشور، بهویژه توان موشکی و پهپادی ایران و نیز درخواست برای حمایت سیاسی و دیپلماتیک روسیه در مجامع بینالمللی باشد.
این در حالی است که پیش از این دیدار، رسانهها از حمایت روسیه از حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای خبر داده بودند. در همین رابطه، روز جمعه ۱۷ اکتبر، وزارت خارجه روسیه در بیانیهای پیرامون انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که این کشور همچنان به راهحل سیاسی و دیپلماتیک در خصوص برنامه هستهای صلح آمیز ایران متعهد است. بنا به گزارش ریا نووستی، در این بیانیه آمده است: همکاری میان روسیه و ایران پس از انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ بر اساس قوانین روسیه و تعهدات بینالمللی خواهد بود. پیمان جامع مشارکت راهبردی بین روسیه و ایران پایه محکمی را در این زمینه تشکیل میدهد.
با در نظر گرفتن این پسزمینه، میتوان چنین نتیجه گرفت که سفر لاریجانی به مسکو میتواند تضمینکننده ادامه همکاریهای فنی روسیه با ایران در چارچوب پروتکلهای بینالمللی باشد و درعینحال، به غربیها پیام میدهد که هرگونه اقدام خصمانه علیه ایران، با مخالفت جدی یکی از اعضای دائم شورای امنیت روبهرو خواهد شد.
معمای میانجیگری مسکو؛ کاهش تنش بین تهران و تلآویو؟
یکی از پرسشهایی که در پی این سفر و دیدار پوتین با علی لاریجانی مطرح شده، این است که آیا مسکو در حال ایفای نقش جدیدی به عنوان میانجی کاهش تنش بین ایران و رژیم صهیونیستی است؟
پیش از این سفر، نتانیاهو از طریق روسیه پیامی به تهران فرستاده بود مبنی بر اینکه این رژیم دیگر به دنبال جنگ نیست. این پیام بیتردید نشاندهنده شکست راهبردی اسرائیل و تاثیر بازدارندگی ایران بود. سفر لاریجانی به مسکو، بلافاصله پس از تماس نتانیاهو و پوتین، این احتمال را تقویت میکند که مسکو از موقعیت منحصربهفرد خود برای مدیریت تنشها میان دو طرف استفاده میکند. روسیه تنها قدرت بزرگ جهانی است که هم با ایران و هم با اسرائیل روابط کاری و امنیتی قابلتوجهی دارد و همین مساله این امکان را برای پوتین فراهم میکند تا کانالهای غیرمستقیم ارتباطی را باز نگه دارد. بااینحال، کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که هدف اصلی ایران از این سفر، واضح کردن خطوط قرمز و بازدارندگی است و نه صرفا مذاکره. این بدان معناست که نقش احتمالی مسکو بهعنوان یک مدیریتکننده بحران در شرایط فعلی، بیشتر محتمل است و روسیه به دنبال تثبیت وضعیت موجود و جلوگیری از یک درگیری منطقهای بزرگ است که منافع خود این کشور را نیز به خطر میاندازد.
دیپلماسی در سایه امنیت
انتخاب علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی برای این ماموریت، پیام دیگری نیز به همراه دارد؛ لاریجانی که سابقه ریاست مجلس و عضویت در شورای امنیت ملی را دارد، نماد دیپلماسی رسمی و درعینحال، قدرتمند و امنیتی نظام است. انتخاب یک مقام عالیرتبه امنیتی به جای وزیر امور خارجه برای انتقال پیام رهبری، بر اهمیت بالای موضوعات مورد بحث، از جمله حوزههای امنیتی، همکاریهای دفاعی و خطوط قرمز بازدارندگی ایران، صحه میگذارد. این نشان میدهد که تهران در مذاکره با کرملین، موضوعات را در سطح عالیترین نهاد امنیتی کشور پیگیری میکند و ابعاد راهبردی این گفتوگوها، فراتر از دیپلماسی معمول است.
این دیپلماسی در سایه امنیت نشاندهنده اراده تهران برای استفاده از تمام ظرفیتهای خود برای حفاظت از منافع ملی در یک دوره پرچالش است. در نهایت، گرچه مسکو میتواند نقشی حیاتی در مدیریت بحران و کاهش تنشها میان تهران و تلآویو ایفا کند، اما چهبسا بتوان چنین نتیجه گرفت که هدف اصلی این سفر، تقویت بازدارندگی، تثبیت موقعیت ایران در نظم جدید جهانی و نشان دادن اتحاد در برابر فشارهای خارجی است. این گامهای دیپلماتیک و امنیتی، مسیری را ترسیم میکنند که در آن ایران و روسیه خود را بهعنوان شرکای استراتژیک در مقابل نظم غرب تعریف کرده و به دنبال تحقق منافع بلندمدت خود در منطقه و جهان هستند.
پوتین در نقش میانجی؟

سفر روز پنجشنبه علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به مسکو و دیدار با بالاترین مقام این کشور و تحویل پیام رهبری به وی از چند جنبه قابل بررسی است. در بخش اعلانی موضوع اعلام شده که آقای علی لاریجانی، پیام رهبری را تحویل ولادیمیر پوتین داده که خود این امر مهم است زیرا آقای لاریجانی میتوانست با دبیر شورای امنیت روسیه دیدار کند. لذا وقتی این دیدار در سطح رئیسجمهور روسیه انجام شده بیانگر آن است که نفس سفر مهم است. ضمن اینکه سفرهای متعددی بین ایران و روسیه انجام میگیرد که اعلام نمیشود و علنی شدن این سفر نیز موضوعیت دارد و حائز اهمیت است.
در تحلیل تحولات اخیر میتوان در وهله نخست به موضوع اسرائیل و تهدیدهایی که علیه ایران داشته، اشاره کرد. پوتین هفته گذشته در نشست آسیای مرکزی اعلام کرد که صحبتهایی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، داشته و ضمن آن صحبتها، نتانیاهو اعلام کرده که قصد حمله مجدد به ایران را ندارد. البته اگر بخواهیم به خطوط صحبتهای پوتین دقت بیشتری داشته باشیم، اینگونه بوده که در فضایی که پوتین در خصوص اهمیت مساله ایران و تحولات منطقه صحبت میکرده، نخستوزیر اسرائیل نیز گفته قصد حمله به ایران را نداریم. برداشت شخص من از چینش خبر این است که موضوع اعلامشده برداشت پوتین از صحبتهای نتانیاهو بوده و نه یک نقلقول مستقیم از نخستوزیر اسرائیل.
اما در واکاوی این مساله که آیا روسیه در جایگاهی قرار دارد که بین ایران و اسرائیل میانجیگری کند، باید گفت که روابط خیلی نزدیکی بین پوتین و نتانیاهو از سالها قبل برقرار است و مناسبات مسکو و تلآویو نزدیک بوده و هست. این دو ویژگی، امکان میانجیگری پوتین برای کاهش تنش بین ایران و رژیم اسرائیل را فراهم میکند. اما واقعیت امر این است که اسرائیل حتی از آمریکا هم حرفشنوی ندارد چه برسد از روسیه. یعنی شخص نتانیاهو اهداف خود را دنبال میکند و به خاطر روسیه و مسائل مربوط به آن احتمالا حاضر نخواهد شد که در موضوع ایران کوتاه بیاید. در عین حال، طرف ایرانی هم اصلا اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و اصولا جایگاهی برای موجودیت این رژیم قائل نیست. بنابراین احتمال اینکه پوتین برای کاهش تنش بین ایران و رژیم اسرائیل تلاشهایی کند، وجود دارد اما موثر بودن آن جای تامل دارد.
در نهایت آنکه اگر ایران با اسرائیل یا آمریکا درگیر جنگ شود، در جمیع جهات به ضرر مسکو است. زیرا با ایجاد امنیت و عادیسازی نسبی روابط بین تهران و واشنگتن، دست روسیه برای پیشبرد تعاملاتش با ایران بازتر خواهد بود. در نتیجه کرملین خواستار میانجیگری با هدف کاهش تنش بین ایران و اسرائیل و ایران و آمریکاست اما ظاهرا توانایی لازم را برای آن ندارد.
* کارشناس مسائل روسیه