نابینایان در انتظار اراده ملی

نابینایان برخلاف سایر جمعیتهای معلولین در بحث دارو دچار درگیری و تنش نیستند؛ ولو آنکه یک نابینا مبتلا به عارضه یا بیماری دیگری باشد و برحسب آن نیازمند داروی خاصی باشد، ولی این بدان معنا نیست که نابینایان نیازمند خدمات و تسهیلات نیستند. عمده مطالبات جمعیت نابینایان مربوط به تجهیزات توانبخشی است که بخش زیادی از این تجهیزات یا به صورت کامل یا به صورت جزئی و در حد قطعات نیازمند واردات است که با وجود موضوعی به نام تحریم، تامین آن با مشکلات و موانع جدی مواجه خواهد شد.
تحریم یک گره جدی در مراودات و تعاملات بانکی ایجاد میکند. همین مساله در بهترین حالت و بر فرض آنکه واردات به مدد دور زدن تحریمها صورت بگیرد، در نهایت موجب افزایش هزینه تمامشده خواهد شد. این افزایش قیمت به ویژه در کالاهای گران، معنادار میشود و عموما امکان خرید را از فرد نابینا یا کمبینا دریغ میکند. افزون بر اینکه در موارد متعددی، همین تجهیزات مورد نیاز که از توان خرید نابینایان خارج است، به سبب تحریم، وارد کشور نمیشوند. بنابراین دغدغههای زیادی در بحث تجهیزات نابینایان به ویژه در فناوریهای «هایتک»، خدمات دیجیتال مانند درگاههای اینترنتی یا همراه بانکها و... مطرح است که بارها و بارها، فعالان این حوزه عنوان کرده و آن را با مدیران و مسوولان مربوطه در میان گذاشتند.
اهمیت چنین مسائلی در موضوعاتی مانند سیر تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان و دسترسی آنان به منابع آموزشی مناسبسازی شده، دوچندان است. یک محصل یا یک دانشجوی نابینا یا کمبینا و همین طور سایر جمعیتهای معلول در کشور باید در یک محیط مناسبسازی شده و طبق قوانین و سیاستهای متناسب با نوع معلولیت امکان رشد و تعالی پیدا کنند؛ چراکه آنان نیز به عنوان شهروندان این کشور، جزو سرمایهها و نیروهای انسانی به شمار میروند.
این در حالی است که دانشجوی نابینا یا کمبینا اگرچه موفق به ورود به دانشگاه میشود، ولی مورد حمایت قرار نمیگیرد و بعضا رفتارها و تصمیمات سلیقهای مسبب بروز مشکلات و موانع جدی میشوند. هرچند بخش مهمی از این تجهیزات مانند چاپگر ویژه خط بریل یا استودیوی ضبط کتب صوتی و موارد مشابه با آن وجود دارد، ولی مشکل اصلی آنجاست که پشتیبانی مالی مناسب برای توسعه و فراگیری آن وجود ندارد.
این نکته نیازمند یک بودجه مناسب و سیاستهای تسهیلکننده و ورود سایر دستگاههای مرتبط و هماهنگی و همکاری هرچه بیشتر بین مدیران و نهادهای متولی است. واقعیت این است که متاسفانه بحث تامین مطالبات جامعه کمبینایان و نابینایان بیشتر به شکل جزیرهای و منفک دنبال میشود و هنوز یک روند ملی و منسجم در این زمینه صورت نگرفته است و اتفاقا عمده مشکلات نیز به همین مساله مربوط میشود که مقوله مناسبسازی و توانبخشی به سطح فراگیر نرسیده است. همچنانکه در معابر بعضا شاهد تمهیدات مربوط به مناسبسازی صورت گرفته ولی چنین اقدامی هنوز به صورت سراسری صورت نگرفته است.
همچنین بحث اشتغال و استخدام نابینایان و کمبینایان از جمله خواستههای مهم این جامعه است. فراموش نکنید که این جامعه جزو تحصیلکردهترین قشر بین جمعیت معلولان کشور هستند و از این حیث پتانسیل خوبی برای ارائه خدمات در ابعاد مختلف دارند. این در حالی است که این جامعه همچنان با موانع جدی در بحث استخدامهای دولتی و غیردولتی مواجه هستند و به نظر میرسد که متاسفانه حداقل بخشی از جامعه هنوز یک نگاه ناباورانه نسبت به توانمندی افراد نابینا و کمبینا دارد. بنابراین برای غلبه بر این نگاه ما نیازمند فرهنگسازی هستیم که این مساله با آگاهیبخشی، قانونگذاری، سیاستگذاری و ارائه تسهیلات تشویقی میسر است.
* مدیرعامل انجمن باور