میدل ایست مانیتور بررسی کرد؛
اثر پروانهای در دیپلماسی هستهای

تغییر دینامیک قدرت
گمانهزنیها درباره چیدمان نیروها در منطقه و تاثیر آن بر وضعیت فعلی پرونده اتمی ایران همچنان موضوعی جذاب برای تحلیلگران و رسانههای بینالمللی است. در همین رابطه، میدل ایست مانیتور طی گزارشی اعلام کرد که با توجه به بحرانهایی که طی چند ماه گذشته خاورمیانه را درنوردیده، باید بیش از گذشته بر رویکردهای دیپلماتیک تاکید کرده و بهجای خراب کردن پلها، بر ایجاد ارتباطات فراگیر انگشت گذاشت. این رسانه نوشت: خاورمیانه در سال ۲۰۲۵ همچنان گرفتار چرخهای از تنشهای دوباره، ائتلافهای در حال تغییر و دیپلماسی به بنبست رسیده است. دو تحول در این زمینه قابلتوجه است: اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران و تشدید رویارویی میان ایران و اسرائیل. این دو رویداد، به خاطر اهمیت فراوانی که دارند، در حال تغییر دینامیک قدرت در منطقه هستند. میدل ایست مانیتور در ادامه عنوان کرد: در اوت ۲۰۲۵، بریتانیا، فرانسه، و آلمان با این ادعا که ایران به تعهدات هستهای خود عمل نکرده است، سازوکار اسنپبک را تحت برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) سال ۲۰۱۵ فعال کردند. در ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۵، شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای عمدهای را مجددا علیه ایران اعمال کرد، از جمله تحریم تسلیحاتی، مسدودسازی داراییها و ممنوعیت انتقال مواد مرتبط با فناوری هستهای. ایران این تصمیم را بهعنوان اقدامی غیرقانونی و با انگیزه سیاسی رد کرد.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در این رابطه اعلام کرد: تهدید به استفاده از سازوکار بازگشت به عقب فاقد مبانی حقوقی و سیاسی است و با پاسخی مناسب و متناسب روبهرو خواهد شد. تهران طی این سالها بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود پافشاری کرده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نیز تاکید کرده است که همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید متقابل و براساس روابط برابر باشد، به این معنا که قدرتهای غربی ابتدا باید اقدامات خصمانه خود، به ویژه تحریمها، را متوقف سازند.
تنشزایی از جانب غرب
میدل ایست مانیتور در ادامه نوشت که وضعیت فعلی و تحولات شکلگرفته طی چند ماه اخیر حاکی از آن است که دیپلماسی متوقف شده و رویارویی افزایش یافته است و به نظر نمیرسد هیچیک از طرفین آماده مصالحه باشند. این در حالی است که در ژوئن ۲۰۲۵، درگیریها به نقطه جوش رسیده و آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به تجاوز نظامی به ایران زده و این کشور نیز جوابی درخور به این اقدامات متجاوزانه داد.
نکته دیگر در زمینه سیاست خارجه ایران، ائتلافهای گسترده با رقبای اصلی غرب، یعنی چین و روسیه، است. مسکو و پکن هر دو در زمینه اقدام تروئیکا مبنی بر فعالسازی اسنپبک جانب ایران را گرفتهاند. در ماه سپتامبر، مسکو و پکن این اقدام غرب را فاقد مبنای قانونی و دارای نقص رویهای اعلام کردند. روسیه همچنین به واشنگتن هشدار داده که هرگونه حمله به ایران، ثبات کل خاورمیانه را از بین خواهد برد.
کارشناسان عنوان کردهاند که ایران به دنبال گسترش همکاریها با این کشورهاست؛ برای مثال، از طریق تبادلات فناوری دفاعی با چین و کریدورهای اقتصادی مرتبط با استراتژی اوراسیایی روسیه. این در حالی است که کشورهای عربی در تلاش هستند تا بحران منطقهای گستردهتر را مدیریت کنند و میان تحریمها و میانجیگری تعادل برقرار سازند. این نکته را نیز نباید از یاد برد که برقراری آتشبس در نوار غزه و میانجیگری کشورهای منطقه در دستیابی به آن، حاکی از آن است که کشورهای عرب علاقه چندانی به آغاز دور جدیدی از تنشزایی با تحریک غرب ندارند و ترجیح میدهند که با ایجاد موضعی بینابینی، مانع از شعلهورتر شدن اوضاع شوند.
این در حالی است که شورای آتلانتیک در گزارشی تحلیلی ادعا کرد که آتشبس غزه نشان داد وقتی رئیسجمهور آمریکا به صورت شخصی وارد عمل میشود و از تمام اهرمهای فشار و روشهای مذاکره استفاده میکند، آنچه پیشتر غیرممکن به نظر میرسید، ممکن میشود. گزارش مذکور با این مقدمه عنوان کرد که اسرائیلیها، فلسطینیها، آمریکا و منطقه هنوز کار زیادی دارند تا از شعلهور شدن مجدد این درگیری جلوگیری کنند. ترامپ و تیمش میتوانند از حرکت مثبت آتشبس غزه استفاده کنند و تمرکز خود را روی یک توافق منطقهای گستردهتر بگذارند که شامل موضوع ایران نیز باشد. بنا به گزارش شورای آتلانتیک، بهترین سناریو در قبال پرونده اتمی ایران آن بوده که آمریکا به ایران راهی برای رفع تحریمها و پیوستن به فرصتهای توسعه اقتصادی منطقهای ارائه دهد و در عین حال از ایران در برابر حملات احتمالی اسرائیل محافظت کند.
تناقضهای فشار حداکثری
میدل ایست مانیتور در ادامه عنوان کرد که قدرت در خاورمیانه با سلاح اندازهگیری نمیشود. قدرت ایران دست آخر در تابآوری ایران در شبکههای سازگاری و مشروعیت ایدئولوژیک نهفته است. بهرغم تحریمها، ایران به صادرات نفت ادامه میدهد و اقتصادی را پرورش داده که قادر به تحمل فشارهاست.
در رابطه با تحریمها و کارزار فشار حداکثری، تحلیلگران گروه بینالمللی بحران هشدار میدهند که فشار مداوم بدون دیپلماسی ممکن است به جای تحقق اهداف مدنظر غرب، به تندروی و گرایش بیشتر ایران به سوی شرق بینجامد. این رویکرد پارادوکسیکال آشکارا نشان میدهد که رویکرد فعلی تروئیکای اروپایی و کاخ سفید آنچنان که در نگاه نخست به نظر میرسد، کارکرد نداشته و چهبسا نتواند به خروجی مدنظر این کشورها منجر شود.
این پایگاه خبری در ادامه نوشت: نظم در حال تحول خاورمیانه با زور بازو و اهرم نظامی شکل نمیگیرد، بلکه توسط کسانی ایجاد میشود که بتوانند قدرت را با دیپلماسی، شمول و چشمانداز نهادی ترکیب کنند. نقش اتحادیه اروپا در غزه، تلاشهای میانجیگری اعراب و مشارکتهای استراتژیک ایران نشان میدهد که نفوذ اکنون در سازگاری، همکاری و تابآوری نهفته است.
تحریمهای اسنپبک و حملات نظامی، محدودیتهای اجبار را آشکار میکنند. صلح پایدار نیازمند چیزی فراتر از بازدارندگی و برآمده از خویشتنداری، گفتوگو و ایجاد نهادهای مشترک است.
به بیان دیگر، آینده خاورمیانه به طرفی تعلق نخواهد داشت که در میدان نبرد در بلندترین نقطه ایستاده، بلکه به کسانی تعلق دارد که مایل به ساختن پلهای ارتباطی به جای سدها باشند. قدرت، برای ماندگاری، باید از سلطه به دیپلماسی حرکت کند.
صبر استراتژیک
در همین حال، روزنامه دیلی صباح، چاپ ترکیه، طی گزارشی مفصل درباره چشماندازهای تنشها در خاورمیانه عنوان کرد که ایران از توانایی خود برای حمله به خاک اسرائیل و آزمایش بازدارندگی خود در زمان واقعی، اعتمادبهنفس کسب کرده است. این روزنامه گزارش داد که با توجه به این دیدگاه در داخل ایران، دستگاه دیپلماسی این کشور چهبسا به این نتیجه رسیده باشد که میتواند با تامل و صبر از برهه پرتنش کنونی به سلامت عبور کند.دیلی صباح نوشت: از نظر استراتژیک، این رویکرد یک تغییر اساسی را نشان میدهد: ایران، مانند بسیاری از دولتها در سراسر خاورمیانه، قفقاز و بالکان، تحمل بالایی برای درد دارد. باور غالب این است که فشارها دست آخر اثر آغازین خود را کنار گذاشته و بدل به بخشی از امور روزمره میشود.
این بدان معناست که میتوان همیشه راههایی برای دور زدن این وضعیت و کاهش محاصره ایجاد کرد.تنها عاملی که میتواند این معادله را تغییر دهد، یک مداخله نظامی جامع به رهبری ایالات متحده خواهد بود. بااینحال، چنین سناریویی با مقاومت قدرتهای منطقهای، بهویژه ترکیه، روبهرو خواهد شد، زیرا ثبات و امنیت گستردهتر خاورمیانه را به شدت در معرض خطر قرار میدهد.
دیلی صباح در پایان عنوان کرد که این کلاف سردرگم تنها با میدان دادن به گفتوگوهای سراسری و جامع میتواند گشوده شود.شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که تنشهای منطقهای و جهانی چنان بالا گرفته که هرگونه اشتباه و تنشزایی نابجا میتواند اوضاع را از کنترل خارج کند. به نظر میرسد تنها زمانی میتوان از این اوضاع نابسامان عبور کرده که طرفهای متخاصم دریابند که بدون میل به دیپلماسی، جز ویرانی و بحران چیزی انتظار جهان را نخواهد کشید.