ایران و جانمایی در نظام مالی دیجیتال

در این میان، چین با یوآن دیجیتال خود پرچم‌دار مسیری تازه شده است؛ مسیری که نه صرفا اقتصادی، بلکه سیاسی و روایتی است. در هفته‌های اخیر، در فضای مجازی و حتی برخی رسانه‌ها، خبرهایی درباره‌ اتصال کامل سامانه پرداخت دیجیتال چین به کشورهای جنوب‌شرق آسیا و خاورمیانه منتشر شد؛ خبرهایی که از پایان هژمونی‌ دلار و آغاز «برتون‌وودز دوم» سخن می‌گفتند.اما بررسی منابع رسمی نشان می‌دهد چنین ادعایی تاکنون از سوی بانک خلق چین یا بانک تسویه بین‌المللی تایید نشده است. واقعیت این است که پروژه‌ پول ارزی دیجیتال چین هنوز در مرحله‌ آزمایشی میان چند کشور محدود از جمله هنگ‌کنگ، تایلند و امارات قرار دارد. آنچه در حال وقوع است، نه انقلاب یک‌شبه بلکه تکامل تدریجی زیرساخت‌های پرداخت در چین و جهان است. بانک خلق چین با هدف کاهش هزینه‌های تراکنش، افزایش شفافیت و کاستن از وابستگی به نظام دلاری در حال توسعه‌ سامانه‌هایی است که بتوانند پرداخت‌های داخلی و منطقه‌ای را بدون عبور از شبکه‌ سنتی سوئیفت انجام دهند. این هدف در چهارچوب راهبردی گسترده‌تری قرار دارد که چین از دهه‌ ۱۹۸۰دنبال کرده است: توسعه از درون، بدون تقابل آشکار با نظم موجود.

با این‌همه، در جهانی که اقتصاد و سیاست در هم ‌تنیده‌اند، هیچ تحول فناورانه‌ای بی‌پیامدهای ژئوپلیتیک نیست. یوآن دیجیتال اگرچه در ظاهر ابزاری برای کارآمدی پرداخت‌هاست، اما در عمل می‌تواند دامنه‌ نفوذ مالی چین را گسترش دهد و از کارآیی ابزار تحریم‌های دلاری بکاهد و همین چشم‌انداز است که نگرانی و واکنش غرب را برانگیخته است. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن نیز هم‌زمان پروژه‌های دلار دیجیتال، یورو دیجیتال و ین دیجیتال را دنبال می‌کنند و به نظر می‌رسد رقابت تازه‌ای در حال شکل‌گیری است؛ رقابتی نه در میدان جنگ، بلکه در پروتکل‌ها، استانداردها و زیرساخت‌های داده. در این میان، جنگ روایت‌ها نیز دوباره پررنگ شده است و هر قدرت بزرگ کوشیده است تصویری مطلوب از آینده‌ پول دیجیتال ارائه کند: روایت غربی، یوآن دیجیتال را ابزاری برای نظارت دولتی و محدودسازی آزادی‌های مالی معرفی می‌کند، درحالی‌که روایت چینی آن را نماد شفافیت، امنیت و نظم نوین تجارت بین‌الملل می‌داند.

این تضادِ تصویری، بخشی از همان نبرد گسترده‌تری است که در هزاره‌ سوم از رسانه و فناوری تا بازار و سرمایه را در بر گرفته است. در این میان برای کشوری مانند ایران، که هنوز تردیدهایش در موضوعاتی چون کنوانسیون‌های بین‌المللی مبارزه با پول‌شویی و تامین مالی تروریسم، باقی است، شناخت این روندها اهمیتی حیاتی دارد و سیاستگذاران در ایران باید درک کنند نظام مالی آینده بیش از آنکه بر کاغذ و امضا استوار باشد بر داده و اعتماد تکیه دارد و بدون هماهنگی مقرراتی و شفافیت، حضور موثر در شبکه‌های پرداخت دیجیتال جهانی ممکن نخواهد بود.

در تازه‌ترین رویداد مرتبط، رد حق تحفظ ایران از سوی گروه ویژه اقدام مالی، شایسته توجه است. تحفظ ایران در پیوستن به این سازوکارها قابل درک است، اما باید توجه داشت که ماندن در حاشیه‌ استانداردهای جهانی، به معنای حذف تدریجی از مسیر اصلی تجارت دیجیتال خواهد بود. از سوی دیگر، فرصت بزرگی نیز در پیش است: مشارکت در پروژه‌های منطقه‌ای تسویه‌ دیجیتال و حضور در تدوین استانداردهای نو می‌تواند جایگاه ایران را در شبکه‌ مالی آسیا ارتقا دهد.

روشن است که نظم مالی جدید هنوز شکل نهایی خود را نیافته است و دلار همچنان بخش عمده‌ای از ذخایر ارزی و تراکنش‌های جهانی را در اختیار دارد، اما یوآن دیجیتال و ارزهای مشابه آغازگر دوره‌ای هستند که در آن چندقطبی بودن، ویژگی اصلی نظام پولی جهان خواهد بود. آینده نه حذف یک ارز و پیروزی ارز دیگر، بلکه همزیستی رقابتی میان شبکه‌های مختلف پرداخت و اعتماد است. در این میان چین شاید قصد سلطه نداشته باشد، اما بی‌تردید در حال بازتعریف زمین بازی است و پرسش حیاتی برای ایران و دیگر اقتصادهای نوظهور این است که در این زمین تازه، تماشاگر خواهند بود یا کنشگر پویا و تاثیرگذار.

*    پژوهشگر اقتصاد سیاسی