روسیه و ایران؛ شراکت تاکتیکی یا وابستگی ژئوپلیتیک؟
بااینحال پرسش اصلی همچنان پابرجاست: آیا این روابط بر پایه منافع مشترک و پایدار شکل گرفته یا صرفا ائتلافی موقت در برابر فشارهای غرب است؟ در ظاهر ایران و روسیه دو بازیگر همسو در برابر نظم غربیاند اما واقعیت میدانی نشان میدهد که این همگرایی بیش از آنکه راهبردی و پایدار باشد، جنبه تاکتیکی و مصلحتمحور دارد.
روابط ایران و روسیه پیشینه چندصدساله دارد؛ از جنگهای قاجار و معاهدات گلستان و ترکمانچای تا همکاریهای هستهای و نظامی در دهههای اخیر. در تمام این دوران الگوی روابط دو کشور ترکیبی از رقابت با احتیاط و همکاری محدود بوده است. تجربه تاریخی نشان داده که روسیه در مقاطع حساس معمولا از حمایت لفظی ایران فراتر نرفته و کمتر حاضر شده برای منافع تهران هزینه سیاسی یا اقتصادی قابلتوجهی بپردازد. در مذاکرات هستهای و بحران سوریه نیز مسکو نقش میانجی فعالی بر عهده گرفته بود، اما این نقش بیشتر در راستای مدیریت منافع خود در برابر غرب بوده تا تقویت موقعیت ایران در معادلات منطقهای. تنها پس از جریان جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران و هنگام فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپاست که روسیه اقدام به حمایت نرم از سیاست ایران در سطح بینالملل و سپس اقدام به کمکهای نظامی کرده است.
در این راستا میتوان گفت احتمالا هدف از این استراتژی روسیه با همراهی چین سرپا نگه داشتن ایران در بازی بزرگ ژئوپلیتیک جهان شرق در مقابل غرب است، نه حمایت مطلق از منافع ملی ایران در منطقه و جهان. با آغاز جنگ اوکراین و تشدید رویارویی روسیه با غرب، کرملین به دنبال بازسازی شبکه متحدان خود در آسیا بوده است. در این چارچوب ایران برای روسیه شریکی ژئوپلیتیک و اقتصادی ارزشمند محسوب میشود. کشوری با موقعیت راهبردی در خلیج فارس، دسترسی به کریدور شمال – جنوب، ظرفیت انرژی بالا و تجربه طولانی در مدیریت تحریمها. بااینحال این همکاری نامتقارن است.
تداوم وابستگی تهران به مسکو در حوزههای انرژی، فناوری و سیاست منطقهای میتواند آزادی عمل ژئوپلیتیک ایران را محدود کند. روسیه معمولا تلاش میکند روابط تهران با چین، ترکیه یا غرب را در راستای منافع خود تنظیم کند و از تبدیل ایران به بازیگری مستقل در توازن قدرت جلوگیری نماید. رفتار روسیه در قبال ایران را میتوان ترکیبی از همکاری تاکتیکی و مهار راهبردی دانست. در حوزههایی مانند انرژی، صنایع دفاعی و فناوری هستهای همکاری میان دو کشور پیش میرود، اما در مناطقی که احتمال افزایش نفوذ منطقهای ایران وجود دارد، مسکو سیاستی محتاط و گاه بازدارنده در پیش میگیرد.
موضع تا حدودی دوپهلو و سرد روسیه در جریان درگیریهای قفقاز و ادعای کریدور تورانی زنگزور، در کنار جنگ تحمیلی ۱۲روزه نمونهای روشن از این رویکرد است. جایی که کرملین حاضر نشد از موضع تهران در برابر گسترش نفوذ ترکیه در قفقاز و نیز ضعف هوایی ایران در مقابل اسرائیل و آمریکا حمایت جدی نشان دهد. این رفتارها حاکی از آن است که روسیه ایران را شریکی برابر نمیبیند، بلکه ابزاری برای موازنه با غرب تلقی میکند.
بدون تردید همکاری تهران و مسکو در دوره تحریمها فرصتهایی برای هر دو کشور به همراه داشته است. از توسعه مبادلات غیردلاری و همکاری در حوزه انرژی تا اتصال زیرساختی از طریق کریدور شمال - جنوب، اما این همکاری تنها زمانی به سود ایران خواهد بود که در کنار آن سیاستی مبتنی بر تنوع شرکا و حفظ توازن فعال در روابط خارجی دنبال شود.
لذا دور از ذهن نیست که تمرکز بیش از حد بر محور روسیه، ایران را در رقابت قدرتهای بزرگ گرفتار و دامنه تصمیمگیری مستقل آن را محدود کند. در کل روابط ایران و روسیه نه خصمانه است و نه کاملا راهبردی؛ بلکه پیچیده، متغیر و مبتنی بر منافع مقطعی است. در چنین شرایطی بهتر است سیاست خارجی ایران بر پایه چندجانبهگرایی هوشمند و استقلال ژئوپلیتیک بازتعریف شود. اتکا به یک قدرت خارجی چه شرق و چه غرب در نهایت نمیتواند منافع بلندمدت کشور را تضمین کند. آنچه اهمیت دارد حفظ توازن میان قدرتها و تصمیمگیری بر اساس اولویتهای واقعی منافع ملی ایران است.
* پژوهشگر ژئوپلیتیک