فارن پالیسی تغییر در سیاست دولتهای عربی خلیج فارس در قبال تهران را بررسی کرد
ایران و شیوخ بر مدار آرامش
نیاز به سطح صفر تنش
فارن پالیسی طی گزارشی عنوان کرد که هنگامی که در تاریخ ۹ اکتبر توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس اعلام شد، نیتزان آلون، فرمانده پرونده اسرا و مفقودین ارتش رژیم صهیونیستی، محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، نخستوزیر قطر را در آغوش گرفت. این اقدام در تضاد با رویدادهای ماه سپتامبر قرار داشت، زمانی که رژیم صهیونیستی در اقدامی بیسابقه حملهای را علیه محل استقرار رهبران حماس در دوحه صورت داد. این اقدام تلآویو واکنش تند کشورهای حوزه خلیج فارس را به دنبال داشت که آن را تهدیدی علیه هیمنه خود در منطقه قلمداد میکردند.
در پی این اقدام، برخی ناظران نسبت به تغییر رویکرد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس علیه آمریکا و اسرائیل هشدار دادند، اقدامی که البته در نهایت صورت نگرفت و اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچنان تحت چتر حمایتی آمریکا باقی ماندند.
فارن پالیسی افزود که طی دو سال گذشته، اسرائیل دست به اقداماتی در قبال ایران و متحدانش زده و در نتیجه فضایی برای تغییر چشمانداز سیاسی منطقه ایجاد کرده است. بااینحال، اقدامات تنشزای اسرائیل و بالابردن سطح درگیریها سبب ایجاد خلئی شد که کشورهای حوزه خلیج فارس در پر کردن آن تردید به خود راه ندادند.
این گزارش افزود: این تصور که کشورهای حوزه خلیج فارس، از جمله عربستان و امارات، به دنبال جایگزینی ایران در منطقه بوده بیش از حد سادهانگارانه است. البته، نمیتوان منکر رقابت این کشورها با ایران شد، اما در عین حال از یاد نباید برد که ریاض و تهران در سال ۲۰۲۳ توانستند با میانجیگری چین روابط خود را مجددا به مسیر عادیسازی بازگردانند.
این در حالی است که طی سالهای اخیر، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، تلاش کرده تمرکز خود را بر چشمانداز ۲۰۳۰ و بهبود اوضاع داخلی کشورش گذاشته و از ماجراجوییهای ژئوپلیتیک دوری کند. دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز کمابیش رویکرد مشابهی را پی گرفتند، چراکه تمامشان رویکردی مشابه طرح ۲۰۳۰ ریاض در ذهن داشته و در تلاشاند که نقطه پایانی بگذارند بر وابستگی طولانیمدت خود به نفت. چنین رویکردی نیازمند آرامش و عدم میدان دادن به بحران بوده و به همین خاطر است که عربستان سعودی و دیگر متحدانش در شورای همکاری سیاست عدم اصطکاک را در قبال ایران پیش گرفتهاند.
تاکید بر اصل کاهش تنش
فارن پالیسی در ادامه عنوان کرد که جنگ در نوار غزه نشانه دیگری بود از رویکرد کشورهای حوزه خلیج فارس در زمینه اصل دتانت (Détente) [اصطلاحی سیاسی به معنای کاهش فشار یا تشنج در روابط بین کشورها]. در پی آغاز نسلکشی در نوار غزه، این کشورها تمام تمرکز خود را بر پایان درگیریها گذاشتند و در عین حال شاهد بودیم که حملات انصارالله یمن علیه اسرائیل، عربستان و امارات را هدف قرار نداد و تنها رژیم صهیونیستی را شامل شد. طی درگیری ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا همسایگان حوزه خلیج فارس کوشیدند رویکرد مذکور را حفظ کرده و خود را از مسیر تنش دور کنند. هرچند که حملات واکنشی ایران به پایگاه هوایی العدید قطر و تجاوز اسرائیل به دوحه تاحدی این تصور را دچار اخلال کرد.
این گزارش افزود: کشورهای حوزه خلیج فارس به این نتیجه رسیدهاند که سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، نتیجهای جز تخریب و ویرانی ندارد. اقدامات دو سال اخیر رژیم صهیونیستی دستآخر نتوانست نتیجه ملموس سیاسی به دنبال داشته باشد و در عوض سبب شد منطقه در مارپیچ تنشهای فراگیر گرفتار شود؛ در همین راستا، همانطور که اکنون شاهد هستیم، بهرغم آتشبس در نوار غزه، تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و سوریه همچنان ادامه دارد.
در مقابل، کشورهای حوزه خلیج فارس بهدرستی از خلأهای قدرتی که اسرائیل ایجاد کرده است، بهرهبرداری کردند. آنها ۱۴میلیارد دلار برای بازسازی سوریه در سال ۲۰۲۵ سرمایهگذاری کردند و بیش از ۱۵۰میلیون دلار برای لبنان در سال ۲۰۲۴ متعهد شدند. در اینجا بحث صرفا مربوط به سرمایهگذاری نیست: کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از نفوذ مالی خود برای دور کردن سوریه و لبنان از مدار ژئوپلیتیک ایران استفاده میکنند. به همین دلیل است که لابیهای خلیج فارس دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، را متقاعد کردند که تحریمهای فلجکننده ایالات متحده علیه سوریه را لغو کند. هم در سوریه و هم در لبنان، منافع مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به این معنی است که آنها تا به اینجای کار نمایش نادری از وحدت را به نمایش گذاشتهاند.
مقابله با تهدید اسرائیل
طرحهای کشورهای عرب حوزه خلج فارس، از جمله چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان، برای پیشبرد نیازمند سطح صفر تنش با همسایگان هستند. از سوی دیگر، تلاش این کشورها برای دور کردن سوریه و لبنان از مدار نفوذ ایران بیش از هر چیز نیازمند سکوت منطقهای است که این امر نیز تنها با کاهش بحرانهای فراگیر میتواند ممکن شود.
از سوی دیگر، به نظر میرسد کشورهای حوزه خلیج فارس، در پی حمله رژیم صهیونیستی به دوحه، به این نتیجه رسیدهاند که تهدید اسرائیل جدیتر از رقابت با تهران است. فارن پالیسی در پایان افزود تمامی این عوامل بدان معناست که تا جایی که به سیاست خارجه آمریکا در خاورمیانه مربوط میشود، کاخ سفید به جای تلاش برای پیشبرد توافق ابراهیم، باید تمرکز خود را بر تاکتیک مبتنی بر حمایت از اتحاد میان کشورهای حوزه خلیج فارس بگذارد.
چنین به نظر میرسد که کشورهای حوزه خلیج فارس، در پی خلأ حاصل از سیاستهای تنشزای اسرائیل، تاکید بیشتری بر آرامش و تنشزدایی با ایران گذاشتهاند و این مسئله میتواند در صورت موفقیت در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی عمل کرده و امکان بازتعریف مناسبات را در منطقه فراهم کند، اقدامی که به نوبه خود به بازسازی خاورمیانه در پرتو تحولات اخیر میانجامد.