دنده معکوس وزارت خارجه

علی‌اکبر صالحی معتقد است این جایگاه مستلزم آن است که وزارت امور خارجه از سطح ارائه مشورت فراتر رود و به هسته اصلی سیاستگذاری تبدیل شود. صالحی با آسیب‌شناسی از ماموریت و کارکرد وزارت خارجه می‌گوید: در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به‌جای تمرکز بر مسائل واقعی و مبتلابه که نیازمند تحلیل عمیق و ارائه راه‌حل‌های اجرایی‌اند، تاکید بر مواضع ثابت سیاسی و راه‌حل‌های روتین جایگزین شده و در نتیجه، مسائل عینی مهم و جاری به حاشیه رانده می‌شوند.

صالحی در ادامه تاکید کرد: این رویکرد، سیاست خارجی را از پویایی و انطباق لازم برای مواجهه با چالش‌های ژئوپلیتیک‌ محروم می‌سازد و در نهایت، خطر انزوای استراتژیک را در پی دارد. این اظهارات پیش‌تر با برخی انتقادات در فضای مجازی همراه شده بود و کاربران، تحلیلگران و چهره‌های رسانه‌ای از تقلیل جایگاه دستگاه دیپلماسی انتقاد کرده و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده بودند. اینکه وزارت خارجه به‌جای تصمیم‌گیری‌های حیاتی به‌ویژه با توجه به شرایط خاص کشور، درگیر دیپلماسی استانی و سفر به شیراز و مشهد و تبریز است.

در همین ارتباط، عطاءالله مهاجرانی از مقامات سابق دولت سازندگی با نقد این ماموریت وزارت خارجه در توییتی نوشت: به تازگی پزشکیان از توسعه تشکیلات دولت انتقاد کرده بود. تاسیس دفتر وزارت خارجه در همدان لابد مقدمه تاسیس دفتر در بقیه استان‌هاست. وزارت کشور و دستگاه قضایی هم در سفارتخانه‌ها دفتر نمایندگی تاسیس کنند! قبلا قوه قضائیه چنین حال و هوایی داشت. خشت اول چون نهد معمار کج تا...

مصطفی نجفی، پژوهشگر مسائل راهبردی نیز در توییتی با انتقاد از ماموریت جدید وزارت خارجه تحت عنوان دیپلماسی استانی معتقد است ورود مستقیم به حوزه‌هایی مانند شناسایی ظرفیت‌های استانی یا رفع موانع تجار، موجب انحراف از ماموریت اصلی وزارتخانه یعنی تنظیم و پیشبرد روابط خارجی می‌شود. این تغییر جهت، تمرکز سیاست خارجی را از سطح کلان جهانی و منطقه‌ای به سطح خرد داخلی فرو می‌کاهد. این طرح بیش از آنکه محصول یک ابتکار پیش‌دستانه باشد، واکنشی به بن‌بست سیاست خارجی در سطح کلان است.

این پژوهشگر معتقد است وقتی روابط تهران با غرب در حالت انجماد قرار دارد، در رابطه با روسیه و چین نیز سیاست خارجی کشور دستورکار مشخص و عملیاتی در سطح راهبردی ندارد، دستگاه دیپلماسی با برگزاری همایش‌های استانی می‌کوشد نوعی تحرک ظاهری و نمادین در عرصه دیپلماسی ایجاد کند. اما این نمایش فعال‌بودن، نمی‌تواند جایگزین غیبت ابتکارهای واقعی در حوزه‌هایی مانند کاهش تحریم‌ها، مدیریت تنش‌های منطقه‌ای یا بازتعریف جایگاه ایران در نظم در حال گذار جهانی شود.

برخی دیگر از تحلیلگران فروکاست نقش وزارت خارجه به محکومیت اقدامات و اظهارات کشورهای غربی را آفت دیگری می‌دانند که در طول سال‌های گذشته برجسته بوده است.با این حال دسته دیگر با دفاع از تحرکات وزارت خارجه معتقدند وقتی کشور در شرایط بن‌بست قرار دارد، دیپلماسی استانی و مرزی برای تجارت با همسایگان و تامین کالاهای اساسی به یک دستور کار اساسی در شرایط کنونی تبدیل شده است. طبیعتا اگر تصمیم‌گیری برای رفع تحریم‌ها در سطح کلان برداشته شود، وزارت خارجه هم همسو با این تغییر کلان به ماموریت اصلی خود و دیدارهای سطح بالا با مقامات غربی و کشورهای تاثیرگذار می‌پردازد.در این چارچوب نصرت‌الله تاجیک از سفرای سابق ایران در منطقه معتقد است: کم و کاستی‌های وزارت خارجه و سیاست خارجی باید رفع شود. اما با شرایطی که بر اقتصاد ایران تحمیل شده، هر اقدام ضد تمرکزگرایی و اعطای ‎اختیارات اجرایی به استان‌ها همراه با ‎نظارت مرکزی که به شکوفایی اقتصاد کشور منجر شود، ضروری است، اما کافی نیست! اینها مکمل یکدیگرند، نه جایگزین.

کاربر دیگری در تایید این رویکرد معتقد است: دیپلماسی استانی یکی از ده‌ها کار وزارت خارجه است. رابطه با همسایگان هم که چندین سال است مورد تاکید رهبری است و راهگشای داخل. ارتباطات تلفنی و سفرهای فشرده وزیر هم که مرتب بوده، در مورد ارتباط با یک سری کشورهای خاص هم که وزارت امور خارجه تصمیم‌گیرنده نیست و صرفا مجری است.