دیپلماسی دفاعی ایران در امارات

سفر اخیر امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، به امارات متحده عربی، در چنین جایگشتی معنا پیدا می‌کند. این سفر نه صرفا یک رویداد دیپلماتیک دوجانبه، بلکه نشان‌دهنده یک تغییر جهت استراتژیک در سیاست‌های امنیتی منطقه و تمایل متقابل تهران برای نهادینه‌سازی یک معماری دفاعی مبتنی بر تعامل منطقه‌ای است. نمایشگاه هوایی دبی ۲۰۲۵ از تاریخ ۱۷ تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳ (۲۶ تا ۳۰ آبان ۱۴۰۴) در حال برگزاری است و مقامات دفاعی کشورهای زیادی در آن مشارکت دارند.

اهداف دیپلماسی دفاعی

سفر امیر سرتیپ نصیرزاده به دبی در روز دوشنبه ۲۶ آبان‌ماه، به دعوت رسمی همتای اماراتی وی صورت پذیرفت. هدف رسمی و اصلی این هیات عالی‌رتبه، حضور در نمایشگاه بین‌المللی صنایع هوایی ۲۰۲۵ دبی بوده که به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ویترین‌های فناوری‌های دفاعی و هوایی در سطح جهان شناخته می‌شود. بنا به گزارش ایرنا، این سفر در چارچوب سیاست دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران و با هدف تقویت تعاملات منطقه‌ای و بررسی فرصت‌های همکاری در حوزه‌های مختلف صورت گرفته است. اهداف مشخص این دیپلماسی شامل تقویت تعاملات منطقه‌ای، کاهش سوءتفاهم‌ها و بررسی جدی فرصت‌های همکاری در حوزه‌های دفاعی و فنی است.

تعاملات نظامی ایران با همسایگان

بررسی سابقه همکاری‌های نظامی ایران با همسایگان پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکایت از یک دوره طولانی انزوا و تکیه بر توان داخلی دارد. پس از انقلاب و خروج از مدار غرب، ایران در آغاز جنگ تحمیلی عراق با یک خلأ استراتژیک روبه‌رو شد. عمده کشورهای همسایه، به‌ویژه در حاشیه جنوبی خلیج فارس، به دلیل منافع ژئوپلیتیک حمایت‌های مالی و لجستیک گسترده‌ای را متوجه رژیم صدام حسین کردند. قدرت‌های جهانی نیز با اعمال تحریم‌های تسلیحاتی، ایران را در وضعیت انزوای کامل نظامی قرار دادند. در این دوره، تنها استثنای راهبردی، اتحاد با سوریه بود. این ائتلاف، که ریشه در دشمنی مشترک حافظ اسد، رئیس‌جمهور وقت با حزب بعث صدام داشت، یک پیوند حیاتی نظامی، سیاسی و اقتصادی را برای ایران در طول جنگ فراهم آورد. با این وجود، در دهه‌های اخیر، تعاملات دفاعی ایران با برخی همسایگان و هم‌پیمانان دیگر نیز توسعه‌یافته است. 

چیدمان همکاری در میانه تهدیدها

نمی‌توان انکار کرد که سفر وزیر دفاع ایران به امارات در یک فضای ژئوپلیتیک حساس رخ می‌دهد. دو عامل اصلی، اهمیت این حرکت را برجسته می‌سازند: پیامدهای جنگ ۱۲روزه و تنش‌های مداوم برنامه هسته‌ای. رویدادهای جنگ ۱۲روزه نشان داد که تهدید علیه تاسیسات حیاتی ایران نه تنها از سوی اسرائیل بلکه با پشتیبانی ایالات متحده آمریکا صورت می‌گیرد و این واقعیت را تثبیت کرد که ایران در برابر یک ائتلاف نظامی فرامنطقه‌ای قرار دارد. در نتیجه، نیاز به ایجاد یک ساختار امنیتی بومی و غیروابسته که بتواند از ثبات جمعی منطقه دفاع کند، بیش از پیش حیاتی شده است.

تداوم تنش‌ها پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، خطر یک درگیری نظامی دیگر را در منطقه حفظ کرده است. هرگونه حمله یا اقدام نظامی علیه ایران، مستقیما ثبات اقتصادی و امنیتی منطقه، به‌ویژه دریانوردی در خلیج فارس را مختل خواهد کرد. کشورهای همسایه، مانند امارات که حجم بالایی از مبادلات تجاری را از این آبراه انجام می‌دهند، بیشترین آسیب را خواهند دید. در این شرایط، شکل‌دهی به ائتلاف‌های نظامی فراگیر با همسایگان، دیگر یک انتخاب ایدئولوژیک نیست، بلکه یک ضرورت مبتنی بر واقع‌گرایی استراتژیک است. می‌توان گفت که سفر وزیر دفاع به امارات، نمادی از یک تغییر استراتژیک است. تهران در حال ایجاد همکاری‌های دفاعی‌دولتی با بازیگران سنتی خلیج فارس بوده که می‌تواند به ایجاد ائتلاف‌های پایدار و تغییر در موازنه‌های قدرت در منطقه بینجامد؛ امری که با توجه به تغییر چیدمان ژئوپلیتیک اهمیت بسزایی دارد.