معمای رابینسون

کیتون بروکس‌بی، همکلاسی سابق او می‌گوید: «واقعا غم‌انگیز است که فردی با چنین ذهنی، از آن برای چنین کاری استفاده کرده است.»مسیر زندگی رابینسون پر از تناقض است. او که برنده یک بورسیه ۳۲هزار دلاری ریاست‌جمهوری از دانشگاه ایالتی یوتا بود، تنها یک ترم در رشته پیش‌مهندسی تحصیل کرد. پس از آن به‌عنوان کارآموز برق در کالج فنی دیکسی مشغول به کار شد. با وجود ثبت‌نام برای رای‌گیری، هرگز در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بود.

طبق سوگندنامه پلیس، رابینسون اخیرا با یکی از اعضای خانواده‌اش درباره رویداد پیش روی کِرک در یوتا صحبت کرده و هر دو از دیدگاه‌های او ابراز نارضایتی کرده بودند. یکی از اعضای خانواده‌اش نیز به پلیس گفته که او «در سال‌های اخیر سیاسی‌تر شده بود.» پس از یک تعقیب و گریز ۳۳ساعته، رابینسون خود را تسلیم کرد. در کنار اسلحه او، مهمات شلیک‌نشده‌ای یافت شد که روی آنها عباراتی از میم‌های اینترنتی و جمله «هی فاشیست! بگیرش!» حک شده بود. همکلاسی‌ها تصویری دوگانه از او ارائه می‌دهند. از یک‌سو، او را دانش‌آموزی ممتاز، سخت‌کوش و مؤدب به یاد می‌آورند که انتظار می‌رفت در آینده یک مدیرعامل موفق شود. جیدا فانک، همکلاسی قدیمی‌اش، می‌گوید: «او از آن بچه‌هایی بود که برای پروژه‌های گروهی همه می‌خواستند در گروهشان باشد.» از سوی دیگر، او به شدت درون‌گرا و علاقه‌مند به دنیای بازی‌های ویدئویی، کتاب‌های مصور و رویدادهای جاری بود. بروکس‌بی به یاد می‌آورد که رابینسون در ۱۴سالگی با جزئیات دقیقی درباره حملات سال۲۰۱۲ به کنسولگری آمریکا در بنغازی صحبت می‌کرد که نشان از اطلاعات بالای او داشت.

در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد رابینسون منزوی‌تر شده و ارتباطش را با بسیاری از دوستان قدیمی‌اش قطع کرده بود. همسایگانش در مجتمع آپارتمانی که اخیرا در آن زندگی می‌کرد، او را فردی گوشه‌گیر توصیف می‌کنند که به ندرت با کسی صحبت می‌کرد. یکی از همسایگان نوجوان تعریف می‌کند که چند روز پیش از حادثه، وقتی برای یافتن کار به در خانه رابینسون رفته، او را «عصبی و ترسیده» دیده است. درحالی‌که جناح‌های سیاسی به دنبال یافتن انگیزه در چپ یا راست هستند، تصویر روشنی از رابینسون و انگیزه‌هایش وجود ندارد. او جوانی باهوش از خانواده‌ای محافظه‌کار بود که در دنیای مجازی و بازی‌های کامپیوتری غرق شده و به تدریج از اطرافیانش فاصله گرفته بود. این معما که چگونه یک دانش‌آموز ممتاز و برنده بورسیه به یک مظنون به ترور سیاسی تبدیل شد، همچنان جامعه کوچک و محافظه‌کار یوتا را در شوک فرو برده است.  کاش پاتل، رئیس اف‌بی‌آی، دستگیری عامل قتل چارلی کرک، فعال سیاسی نزدیک به دونالد ترامپ را یک «پیروزی تاریخی» و نمایش قدرت پلیس در دولت ترامپ خواند. اما واقعیت پشت پرده، داستانی پیچیده‌تر از شانس، کار پلیسی سنتی و البته دخالت‌های سیاسی را روایت می‌کند.

چارلی کرک بعدازظهر چهارشنبه در حین سخنرانی در دانشگاه «یوتا ولی» هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. قاتل پس از شلیک گریخت و در محله‌های اطراف ناپدید شد. درحالی‌که اف‌بی‌آی با تمام قوا —از پهپادهای پیشرفته و تیم‌های نجات گروگان گرفته تا ارسال شواهد با هواپیما به آزمایشگاه‌های ساحل شرقی — وارد عمل شد، این عملیات گسترده در ابتدا راه به جایی نبرد. به گزارش نیویورک تایمز، تحقیقات فدرال به‌دلیل اهمیت سیاسی بالای مقتول، بی‌سابقه بود. ترامپ شخصا خبر دستگیری را اعلام کرد و کاش پاتل که خود از دوستان کرک بود، برای نظارت مستقیم بر تحقیقات به یوتا سفر کرد. اما نقطه عطف این تعقیب و گریز ۳۳ساعته، نه فناوری پیشرفته اف‌بی‌آی، بلکه یک تماس تلفنی ساده  و  سرنخ خانوادگی  بود. هرچند  پلیس معتقد است  در نهایت با تحلیل شواهد به رابینسون می‌رسید.