بازی بزرگان: همزیستی چین و آمریکا در دهه‌۲۰۳۰ (بخش دهم)

ایجاد یک زیرساخت قابل‌اعتماد جهانی برای لجستیک دریایی - چه رسد به ارتش یا نیروی هوایی - نیازمند تلاش طولانی‌مدت و مداوم، شرایط سیاسی بسیار مساعد و خوش‌شانسی است. یک قرن طول کشید که بریتانیا حضور جهانی خود را بگستراند؛ درحالی‌که آمریکا این کار را تا حد زیادی به‌عنوان پیامد پیروزی در جنگ جهانی دوم انجام داد که یک لحظه تاریخی منحصربه‌فرد بود. بنابراین، نیروی دریایی چین ممکن است در حال رشد باشد، اما در یک دهه، چین هنوز چیزی قابل‌مقایسه با تاثیر یا نفوذ نظامی جهانی که ایالات‌متحده در طول ۷۵سال گذشته به دست آورده و شامل صدها هزار نیروی زمینی مستقر در ده‌ها کشور، نیروی هوایی عظیم در سه منطقه بزرگ در خارج از کشور، حقوق مربوط به پایگاه دریایی و زیرساخت‌های بی‌سابقه و ترتیبات حمایتی دیپلماتیک و سیاسی گسترده می‌شود نخواهد داشت.

نیروی دریایی چین می‌تواند تهدیدی برای ظرفیت ایالات‌متحده به‌منظور عملیات در سراسر جهان (به همان اندازه که اکنون آزادانه انجام می‌دهد) باشد، اما تنها درصورتی‌که تصمیم بگیرد به روش‌های پرهزینه خاصی عمل کند. به‌عنوان‌مثال، اگر ناوگان چین مانند رفتاری که در دریای چین جنوبی داشت رفتار کند و سایر کشورها را در سطح جهانی مورد آزار و فشار قرار دهد، این یک مشکل جدی خواهد بود، حتی اگر منجر به درگیری مستقیم با ایالات‌متحده نشود. اگر پکن می‌خواهد به‌عنوان یک نیروی سازنده برای توده‌های جهانی دیده شود، علاقه‌مند است که از حضور دریایی جهانی خود به نحو بهینه استفاده کند.

«تعیین جا» یا «آرایش قوای» چینی که دست ایالات‌متحده را برای حمله مستقیم متعارف باز می‌کند، بدیهی است که وضعیت جدیدی را ایجاد می‌کند که واشنگتن مجبور خواهد شد به آن پاسخ دهد. برای مثال، اگر چین در آمریکای لاتین نفوذ قابل‌توجهی به دست آورد، اینها قابل‌تصور است. اما این احتمال کمتر از آن چیزی است که گاهی به تصویر کشیده می‌شود؛ زیرا کشورهای نیمکره غربی درصورتی‌که در مسیر روابط نزدیک امنیتی با چین گام بردارند، به‌شدت در معرض فشار ایالات‌متحده قرار می‌گیرند. گام‌های کوچکی که برخی در این مسیر برداشته‌اند نباید به شکل بی‌چون‌وچرا به‌عنوان تجسم‌های خط مستقیم به آینده تعبیر شوند.

  دوم) موازنه نظامی در شرق آسیا

یافتن یک موازنه نظامی پایدار در شرق آسیا دشوارترین چالش برای ایالات‌متحده و چین در یافتن یک روش کلی یا «قرار موقت» برای روابطشان است. طی جنگ سرد، یک موازنه ساده نظامی «هسته‌ای» و «متعارف» بین شرق و غرب در اواسط دهه ۱۹۶۰ پدیدار شد. از آنجا که هر دو طرف با تسلیحات، آماده جنگ می‌شدند، واضح بود که هیچ‌کدام از شروع جنگ سود زیادی ندارند. نقاط اشتعال از طریق استحکاماتی مانند دیوار برلین تثبیت شدند. این توازن به ثبات اروپا کمک و زمینه را برای تنش‌زدایی در دهه۱۹۷۰ فراهم کرد. دستیابی به توازنی مشابه در شرق آسیا در چند سال آینده بسیار دشوار خواهد بود، اما ممکن است وضعیت تا دهه ۲۰۳۰ متوازن‌تر از امروز باشد.برای شروع، تصور اینکه اختلافات بر سر مسائل سرزمینی در اطراف چین، به‌ویژه در مورد تایوان و دریاهای چین جنوبی و شرقی، بسیار بهبود یابد، دشوار است. برخلاف دوران جنگ سرد، هیچ توافق اساسی بین ایالات‌متحده و چین در مورد آنچه «وضعیت موجود» را در وهله اول در مورد تایوان تشکیل می‌دهد، وجود ندارد.