بازی بزرگان: همزیستی چین و آمریکا در دهه۲۰۳۰ (بخش یازدهم)

در مقابل، دیدگاه غالب در واشنگتن این است که پکن تهدید میکند که «وضعیت موجود» سرزمینی را از طریق نیروی نظامی تغییر خواهد داد. این بسیار مشکلساز است و دیپلماسی جدی و خویشتنداری هر دو طرف را برای تغییر میطلبد.زمانی امکان داشت - حداقل از نظر تئوری- سناریویی را متصور شد که در آن بنبست بر سر تایوان از طریق کنار آمدن ایالاتمتحده با تمایل چین برای اتحاد مجدد از طریق نوعی معامله بزرگ حل شود. بااینحال، چنین سیاستی امروزه هیچ پشتوانه سیاسی ندارد و پیگیری آن میتواند منجر به جسارت رهبری چین به سمت سیاست خارجی تهاجمیتر در جاهای دیگر شود. بنابراین، بازدارندگیای که «برابری نظامی» را ایجاد میکند، باید مبنای ثبات و توافق موقت باشد. تا اواسط دهه ۲۰۳۰، احتمالا این امر واقعیت خواهد یافت.
راههای زیادی وجود دارد که از طریق آنها ایالاتمتحده یا چین میتوانند تعادل نظامی را در شرق آسیا به مسیری اشتباه بکشانند و در نتیجه به جنگ ختم شود، اما این احتمال وجود دارد که برابری نظامی در یک دهه آینده واضحتر از امروز باشد. افزایش قوای نظامی ایالاتمتحده در شرق آسیا - مانند افزودن بمبافکن رادارگریز «بی ۲۱»، زیردریاییهای بیشترِ دارای قابلیت حمله هستهای، زرادخانههای بیشتری از موشکهای دوربرد، شبکههای فرماندهی و کنترل پیشرفته، پراکندگی، مقاوم کردن پایگاهها و زیرساختهای کلیدی و اقدامات دیگری که ایالاتمتحده در حال انجام آن است - باید به ایجاد تعادل پایدارتر کمک کند. این توازن با افزایش قابلیتهای متحدان کلیدی مانند استرالیا و ژاپن و اجرای استراتژی دفاع ملی موثرتر توسط تایوان تقویت خواهد شد.
همچنین ممکن است تا اواسط دهه ۲۰۳۰، ترتیبات نظامی مدیریت بحران ایجاد شود که خطر تشدید تصادفی بحران را کاهش دهد. بیتردید، چین گاهی اوقات در مورد ایجاد چنین رویههایی کوتاهی کرده است، زیرا بیثباتی را برای اهداف منطقهای خود مطلوب میدانست. رکورد چین در این جبهه دلگرمکننده نیست. درحالیکه تجربه واشنگتن از جنگ سرد، این کشور را به سمت چنین اقداماتی متمایل میکند، پکن چنین سابقهای برای اطلاعرسانی فرهنگ نظامی خود ندارد. بااینوجود، اگر در دهه آینده شاهد افزایش حوادث نظامی باشیم - بهعنوانمثال، به دلیل افزایش نظامی شدن شرق آسیا - این میتواند رویکرد سازندهتر پکن را تشویق کند.
موافقت پکن با تقویت مجدد کانالهای ارتباطی در نشست بایدن-شی در نوامبر ۲۰۲۳، گامی در جهت درست بود و احتمالا میتوانست تا اواسط دهه ۲۰۳۰ منجر به سازوکارهای بحران عملکردی شود. در بحث بر سر استراتژیِ نظامی- سیاسی، نادیده گرفتن اهمیت اطمینان بخشی به دشمنان میتواند آسانتر از آن باشد که تصور میشود. بااینوجود، دشمنان باید بدانند که خویشتنداری از سوی آنها پاداش خواهد داشت. همانطور که ایالاتمتحده میترسد از طریق خویشتنداری پکن را جسور کند، پکن هم میترسد که خویشتنداریاش به واشنگتن جرات دهد تا تایوان را تشویق کند که به حالت استقلال دائمی از سرزمین اصلی حرکت کند؛ امری که برای پکن غیرقابلقبول است. واشنگتن میتواند با تلاش مضاعف برای اطمینان دادن به چین مبنی بر اینکه از حرکت یکجانبه تایوان به سمت استقلال حمایت نمیکند و به دنبال جدا نگهداشتن تایوان برای همیشه از سرزمین اصلی نیست، از این تصور اجتناب کند یا حداقل آن را کاهش دهد.
انجام این کار از انگیزه پکن برای اقدام نظامی علیه این جزیره میکاهد و تمایل این کشور به نگریستن به سیاست ایالاتمتحده از لنز «بدترین حالت» را کاهش میدهد. این ممکن است مستلزم مراقبت بیشتر واشنگتن برای اجتناب از اظهارات و اقداماتی باشد که حاکی از حمایت یا باز بودن این کشور نسبت به استقلال تایوان یا خودمختاری دائمی تایوان است، درعینحالی که تعهد ایالاتمتحده به «سیاست چین واحد» خویش را تقویت میکند؛ یا حتی به رویه گذشته در انتقاد علنی از تایوان برگردد اگر این جزیره نشانههایی از حرکت به سمت استقلال را نشان دهد.