صلح در غزه الهام‌بخش صلح در آمریکاست

نخست، رسیدن به این نقطه واقعا دشوار بود. این موفقیت نیازمند یک مانور ژئوپلیتیک پیچیده بود که باید همزمان اعتماد اسرائیل، حماس، قطر، ترکیه، تشکیلات خودگردان فلسطین، عربستان سعودی، مصر و امارات را جلب می‌کرد و سپس به غزه می‌رسید. از نظر درجه سختی، این دستاورد در سطح بالایی قرار دارد. دوم، این تنها مرحله نخست یک طرح چندمرحله‌ای است. اگر ترامپ این بخش اولیه را به‌نام خود ثبت کند و ستایش دریافت کند، باید تضمین شود که وی همچنان درگیر مراحل بعدی طرح صلح خود باشد. این مراحل بسیار دشوارتر هستند و نیازمند حضور کامل ترامپ خواهند بود.

من نگرانم که ترامپ پیچیدگی ماموریتی را که دولتش با طرحی به‌نام او برعهده گرفته، به‌طور کامل درک نکند. ما در مورد بازسازی کامل غزه صحبت می‌کنیم؛ منطقه‌ای که تقریبا به‌طور کامل ویران شده و هنوز خانه حدود ۲میلیون آواره است. با تیم امنیت ملی کوچک فعلی، ترامپ باید بر خلع سلاح حماس، جذب و آموزش نیروی امنیتی چندملیتی، بازسازی غزه از صفر و تشکیل دولت انتقالی نظارت کند. ترامپ پنج‌شنبه به کابینه خود گفت: «ما جنگ در غزه را پایان دادیم و در مقیاس بزرگ‌تر، صلح ایجاد کردیم … امیدوارم صلحی پایدار در خاورمیانه برقرار شود.» امیدوارم او واقعا به این باور نرسیده باشد، زیرا اجرای این طرح دشوار ادامه خواهد داشت.

با این حال، اگر موفق باشد، اجرای مراحل دشوارتر می‌تواند به «باز زنده‌سازی» تدریجی امکان راه‌حل دو دولتی تحت فرمولی نوین منجر شود؛ فرمولی که نظارت فلسطینی، عربی و بین‌المللی بر آینده غزه را ترکیب می‌کند. در صورت موفقیت، این مدل ممکن است روزی به کرانه باختری نیز گسترش یابد. تیم ترامپ مدلی برای مدیریت آینده سرزمین‌های اشغالی ارائه کرده است، زیرا اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها دیگر نمی‌توانند اختلافات خود را به‌تنهایی حل کنند. پس از جنگ غزه، هیچ ذره‌ای اعتماد میان آنها باقی‌نمانده است و برای همکاری به ضمانت‌های دائمی آمریکایی و عربی نیاز دارند.

 اگر اجرای همه مراحل این طرح صلح، مسیر صلح اسرائیل و فلسطین را بازسازی کند، شایسته دریافت جایزه نوبل صلح خواهد بود. سومین دلیل امیدواری من این است که شاید این موفقیت الهام‌بخش ترامپ برای ایجاد صلح در آمریکا نیز باشد. او در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «خوشا به حال صلح‌آفرینان.» اکنون که با احترام و ایجاد اعتماد، تا حدی صلح به غزه آورده است - حتی دشمن دیرینه آمریکا، حماس، به او اعتماد کرده است - می‌تواند همین دیپلماسی را در داخل کشور نیز اعمال کند. به‌جای تکه‌تکه کردن آمریکا با اتهام‌زنی به رقبای سیاسی و فخر فروشی به خصومت‌ها، بهتر است رهبران دموکرات را به کمپ دیوید دعوت کند و تعهد به ایجاد صلح واقعی آمریکایی-آمریکایی بدهد. انجام این کار باعث افزایش محبوبیت او خواهد شد و اگر نکند، موفقیت توافق غزه تنها به یک یادداشت فرعی در پرونده ریاست‌جمهوری او تبدیل خواهد شد.

ترامپ در دیپلماسی خاورمیانه رویکردی متفاوت دارد. او علاقه‌ای به سرزنش یا نام‌گذاری تحقیرآمیز طرف‌ها نداشت و تنها هدفش رسیدن به توافق بود. در منطقه‌ای که رهبران آن اغلب درگیر خونریزی یا نقض حقوق بشر هستند، ترامپ با بی‌تفاوتی اخلاقی و فشار دیپلماتیک توانست اعتماد طرف‌ها را جلب کند. رویکرد او ساده است: من به اینکه شما کی هستید کاری ندارم؛ بر اساس عملکردتان قضاوت می‌کنم. اگر مطابق خواسته‌ها باشد، عالی؛ اگر سد راه شود، هزینه خواهید داد. این سبک برای دموکرات‌ها معمول نیست، اما برای ترامپ ذاتی است.

ترامپ با طرح خود، وعده دولت فلسطینی نمی‌دهد، اما مشخص می‌کند که با پیشرفت بازسازی غزه و اصلاح تشکیلات خودگردان، شرایط برای خودمختاری فلسطینیان فراهم می‌شود.

 نتانیاهو با قرار دادن خود در دستان ترامپ، فرصت کنترل غزه را از دست داد و دیگر اهرمی برای فشار نداشت. «گیدی گرینشتاین»، عضو سابق تیم مذاکره‌کننده اسرائیل در کمپ دیوید ۲۰۰۰، می‌گوید: طرح ۲۰ بندی ترامپ فرصت بازسازی اصول اساسی دیپلماسی اسرائیل-عرب و اسرائیل-فلسطین را فراهم می‌کند و تضمین می‌کند که هیچ الحاق یک‌جانبه‌ای در غزه یا کرانه باختری انجام نخواهد شد. تشکیلات خودگردان فلسطینی ارتقا یافته، نهادی خودگردان برای فلسطینیان خواهد بود و افق سیاسی شامل حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین است. متوقف کردن این جنگ وحشتناک غزه — اگر پایدار باشد — شایسته تقدیر و عناوین خبری است. اما اجرای کامل طرح ترامپ و استمرار موفقیت آن، می‌تواند تاریخ‌ساز باشد. اگر ترامپ درک کند که موفقیت او در خاورمیانه ناشی از ایجاد اتحاد و کنار هم آوردن طرف‌ها است و این سبک را در آمریکا نیز به کار گیرد، می‌تواند رئیس‌جمهوری بسیار موفق‌تر شود. این همان چیزی است که می‌توان آن را معجزه نامید.

The-New-York-Times copy

* ستون‌نویس نیویورک تایمز