آلترناتیوهایی برای پایان دادن به کابوس خاورمیانه

در سوی دیگر، دیگران باید شکل و حدود توافق نهایی را ترسیم کرده و سپس از آینده به حال بازگردند تا دو سوی پل به یکدیگر متصل شود. اگر از این نقشه‌راه پیروی شود، طراحان چشم‌انداز بلندمدت صلح می‌توانند فارغ از آشوب‌های سیاسی یا موج‌های نفرت مقطعی، مسیر خود را دنبال کنند. آزادی تمام گروگان‌های اسرائیلی زنده توسط حماس و عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از غزه و پایان کارزار خونین این رژیم در این منطقه ــ که کمیسیون تحقیق سازمان ملل و بسیاری از کارشناسان آن را نسل‌کشی توصیف کرده‌اند ــ فرصتی بسیار ضروری برای آرامش فراهم کرده است.

همچنین باید از نقش دولت ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ در تثبیت این آتش‌بس اولیه یاد کرد. اما این آتش‌بس تنها وقفه‌ای کوتاه در داستانی طولانی و اندوه‌بار خواهد بود، مگر آنکه به توافقی سیاسی یا همان راه‌حل «دو دولتی» پیوند بخورد. چنین راه‌حلی شاید دور از دسترس به نظر برسد، اما پیگیری آن حماقت نیست. تعیین جزئیات دو دولتی که در کنار یکدیگر در صلح و هماهنگی زندگی می‌کنند، لزوما نباید به احساسات زودگذر افکار عمومی امروز وابسته باشد. طراحان صلح می‌توانند همین حالا بر سر جزئیات کار کنند تا در آینده مورد پذیرش گسترده قرار گیرد. متاسفانه، در روند صلح خاورمیانه، همواره گرایشی وجود داشته است که بر حل مشکلات زودگذر و روزمره تمرکز کند، بی‌آنکه مقصد نهایی را به‌روشنی در نظر بگیرد.

چنین رویکردی در توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰ و همچنین در «نقشه راه صلح خاورمیانه» در سال ۲۰۰۳ دنبال شد. امروز نیز بسیاری از ناظران همچنان بر شرایط فوری متمرکز شده‌اند: اینکه چگونه می‌توان از طرح ۲۰ بندی صلح ترامپ بهره گرفت و مرحله نخست آتش‌بس را برای دستیابی به ثبات در غزه گسترش داد. هرچند توقف رنج مردم غزه و آزادی گروگان‌ها و اسرا هدفی فوری و ضروری است، اما همچنان تنها شکلی دیگر از آتش‌بس محسوب می‌شود، نه صلحی پایدار. چارچوب طرح ترامپ، دست‌کم در شکل کنونی خود، صرفا اشاره‌ای گذرا به احتمال تشکیل دولت فلسطین دارد، بدون هیچ توضیح یا جزئیات بیشتر.

فلسطینی‌ها و کشورهای عرب، که مشتاق پایان دادن به رنج‌های غزه هستند، این طرح را پذیرفته‌اند. اما به‌سختی می‌توان تصور کرد که بدون تعهد روشن آمریکا به راه‌حل دو‌ دولتی، حمایت خود از این طرح را در بلندمدت ادامه دهند. زیرا همین کشورها در حمایت از «اعلامیه نیویورک» به رهبری فرانسه و عربستان سعودی که نقشه راهی برای تشکیل دو دولت ارائه می‌کرد و در سپتامبر گذشته به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید، چنین موضعی اتخاذ کردند. بی‌تردید، نخست‌وزیر اسرائیل و متحدانش همچنان کاملا با تشکیل دولت فلسطین مخالفند و حتی در تلاشند احتمال آن را به‌طور کامل منتفی سازند.

اما این موضع لزوما تغییرناپذیر نیست؛ نگرش عمومی و فشارهای سیاسی در گذر زمان تغییر می‌کند و ممکن است رهبران اسرائیلی در آینده دیدگاه متفاوتی اتخاذ کنند. در همین حال، اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌هایی که خواهان تحقق راه‌حل دو‌دولتی هستند، باید تلاش خود را ادامه دهند. اکنون سه نسخه اصلی و قابل‌تصور از راه‌حل دو‌ دولتی وجود دارد. نخست، یک طرح نسبتا قدیمی که توسط ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل، و ناصر القدوه، وزیر خارجه پیشین فلسطین، ارائه شده و دقیقا از همان نقطه‌ای آغاز می‌شود که مذاکرات حدود دو دهه پیش متوقف شد.

دو طرح دیگر بر ایجاد ساختارهای مستقل و جدا میان دو طرف تاکید دارند: یکی با عنوان «کنفدراسیون سرزمین مقدس» که از سوی یوسی بیلین، وزیر پیشین اسرائیلی، و حقوقدان فلسطینی هِبا حسینی پیشنهاد شده است؛ و دیگری با نام «سرزمینی برای همه: دو کشور، یک وطن» که در نتیجه سال‌ها گفت‌وگوی مشترک میان دو طرف تدوین شده است. این طرح‌های مستقل به‌دنبال یافتن راهکارهای نوآورانه‌ای هستند تا بر موانعی غلبه کنند که در گذشته مانع تحقق صلحی پایدار شده‌اند. اکنون که فلسطینیان در غزه در تلاش برای بازسازی زندگی خود هستند و گروگان‌های اسرائیلی آزاد می‌شوند، ضروری است تکمیل سوی دیگر پل صلح آغاز شود و به طرح‌های واقع‌گرایانه‌ توجه کامل شود.

11 copy

بازخوانی مذاکرات و سه طرح اصلی

اول) ابتکار قدوه- اولمرت

نزدیک به دو دهه پس از شکست گفت‌وگوهای گذشته، ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل که اکنون از مقام خود کنار رفته است، بار دیگر در کنار ناصر القدوه، وزیر خارجه پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین، ابتکار تازه‌ای برای احیای طرح دو‌دولتی ارائه داده است. طرح مشترک اولمرت و القدوه از همان نقطه‌ای آغاز می‌شود که مذاکرات اولمرت و محمود عباس در سال ۲۰۰۸ متوقف شد، اما با افزودن بندهایی درباره غزه و قدس ادامه می‌یابد.

میزان تبادل سرزمینی پیشنهادی 4.4 درصد تعیین شده که شامل ایجاد یک گذرگاه امن میان غزه و کرانه باختری نیز می‌شود.ویژگی متمایز این ابتکار – که از برخی جهات به برنامه ۲۰ ماده‌ای دولت ترامپ شباهت دارد – تاکید آن بر تشکیل یک ساختار حکمرانی تکنوکراتیک برای اداره نوار غزه است. اولمرت و القدوه این نهاد را «شورای کمیسرها» نامیده‌اند که برخلاف ساختار مشابه در طرح ترامپ، به شورای وزیران تشکیلات خودگردان فلسطین متصل خواهد بود.

بر اساس این طرح، انتخابات سراسری فلسطین باید حداکثر ظرف دو تا سه سال پس از تشکیل شورا برگزار شود. نیروی امنیتی موقتی متشکل از کشورهای عربی در غزه مستقر خواهد شد تا در کنار نیروهای امنیتی فلسطینی که پاسخگوی شورای کمیسرها هستند، فعالیت کند. این نیرو خلأ امنیتی را پر کرده و مانع از هرگونه حمله احتمالی علیه اسرائیل خواهد شد. همچنین کنفرانسی از کشورهای کمک‌کننده برای تامین منابع مالی بازسازی غزه برگزار خواهد شد.

بر اساس طرح اولمرت–القدوه، شهر بیت المقدس بر پایه خط سبز (مرزهای پیش از ۱۹۶۷) به دو پایتخت تقسیم می‌شود و محله‌های یهودی‌نشین شرقی در قالب تبادل سرزمینی به اسرائیل واگذار می‌شوند. بخش قدیمی شهر تحت اداره هیاتی متشکل از پنج کشور قرار می‌گیرد و مقررات آن توسط شورای امنیت سازمان ملل تعیین می‌شود. نقش ویژه پادشاه اردن در سرپرستی اماکن مقدس اسلامی نیز به رسمیت شناخته شده است. دولت فلسطین غیرنظامی خواهد بود و تنها اجازه حفظ نیروهای امنیت داخلی را خواهد داشت. طرح اولمرت–القدوه برای همه موضوعات موسوم به «وضعیت نهایی» راه‌حل قطعی ارائه نمی‌دهد؛ مسائل شهرک‌ها، پناهندگان و امنیت مرزی به مذاکرات بعدی موکول می‌شود.

 دوم) کنفدراسیون سرزمین مقدس (HLC)

طرح دوم، از سوی یوسی بیلین، وزیر و سیاستمدار پیشین اسرائیلی، ارائه شده است؛ او از طراحان اصلی فرآیند اسلو بوده و تجربه طولانی در مذاکرات دارد. از سال ۲۰۲۱، او به همراه وکیل فلسطینی هبا حسینی، طرح «کنفدراسیون سرزمین مقدس» یا HLC را مطرح کرده‌اند. در این مدل، دو دولت مستقل با تبادل محدود 2.5 درصد از کل مساحت تشکیل می‌شوند. ویژگی متمایز آن، ایده «اقامت دائم متقابل» برای شهرک‌نشینان اسرائیلی و پناهندگان فلسطینی است.

اسرائیلی‌هایی که شهرک‌هایشان در محدوده تبادل قرار نمی‌گیرد، می‌توانند در خاک فلسطین اقامت دائم داشته باشند و به همان تعداد پناهندگان فلسطینی در اسرائیل اقامت خواهند گرفت. این طرح همچنین بر تقسیم بیت المقدس به دو پایتخت تاکید دارد، با کمیته‌ای مشترک از دو دولت برای نظارت و برنامه‌ریزی شهری و نهادهای کنفدرالی مانند کمیسیون حقوق بشر.  در حوزه امنیت، دو طرف باید از همکاری نظامی با دشمنان یکدیگر خودداری کنند. بند «خروج» از کنفدراسیون یکی از نقاط ضعف است و نیازمند اصلاح یا محدودیت زمانی طولانی است.

 سوم) طرح «یک سرزمین برای همه»(ALFA)

این طرح بر آزادی کامل اقامت در دو طرف تاکید دارد و محدودیت عددی برای شهرک‌نشینان یا پناهندگان ندارد، اما ورود افراد به‌صورت فازبندی شده انجام می‌شود. بیت المقدس پایتخت مشترک است و شهر باز و یکپارچه باقی می‌ماند. امنیت داخلی هر طرف تضمین شده و نیروی مشترک مرزی برای هماهنگی پیش‌بینی شده است و ALFA بر رعایت کامل حقوق بشر و ایجاد دادگاه عالی حقوق بشر مشترک نیز تاکید دارد.

تمام این طرح‌ها، هرچند با جزئیات و روش‌های متفاوت، راهکارهای واقع‌بینانه برای پایان دادن به خشونت‌ها و ایجاد دو دولت ارائه می‌کنند. نکته مشترک آنها این است که بدون پیوند اقدامات کوتاه‌مدت با چشم‌انداز بلندمدت، هیچ پیشرفتی پایدار ممکن نخواهد بود. موفقیت این طرح‌ها به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی وابسته است؛ همکاری کشورهای عربی، ایالات متحده و نهادهای بین‌المللی برای تضمین امنیت، بازسازی غزه و مدیریت حقوق بشر ضروری است. تنها از طریق همگرایی اقدامات فوری و طراحی دقیق راهکارهای بلندمدت می‌توان صلحی عادلانه و پایدار میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها برقرار کرد.

foreignaffai copy

* سفیر اردن در آمریکا و سازمان ملل