واکنش چندپاره کشورهای اروپایی به بحران غزه، ریشه در محاسبات امنیتی متفاوت آنها دارد؛
ژئوپلیتیک تهدید

این گزارش نشان میدهد که چگونه بحران انسانی در غزه، خطوط تقسیم روشنی را در میان پایتختهای اروپایی ترسیم کرده است. در یک سو، کشورهایی چون اسپانیا، ایرلند و نروژ با به رسمیت شناختن دولت فلسطین و توقف صادرات تسلیحات، مسیر مستقلی را برگزیدهاند؛ و در سوی دیگر، مجارستان با حمایت قاطع از اسرائیل، حتی با ترک نهادهای قضایی بینالمللی، اعتراض خود را به نفع تلآویو ادامه میدهند. از نظر این شبکه، اختلافها فقط به دو قطب محدود نیست و کشورهایی چون آلمان و بریتانیا نیز میان محکومیت نقض حقوق بشر و حمایت از اسرائیل در نوساناند. این گزارش نتیجه میگیرد که بحران غزه آزمونی سرنوشتساز برای اتحادیه اروپاست؛ چنددستگی داخلی و کمبود زمان برای راهحل دیپلماتیک، این اتحادیه را در موقعیتی بحرانی قرار داده است.
اروپا میان پایبندی به ارزشهای بشردوستانه و محاسبات راهبردی سنتی گرفتار دوگانگی شده است. با توجه به این تصویر پراکنده که الجزیره ترسیم میکند، و با در نظر گرفتن اینکه این شکافها در حال عمیقتر شدن هستند، پرسش اصلی این است: چه عوامل و محاسبات موجب شده است که کشورهای اروپایی در برابر این بحران انسانی تا این حد دچار چنددستگی و تقسیمبندی شوند؟ در این میان، به نظر جنگ اوکراین بهعنوان متغیری ژئوپلیتیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی محاسبات دیپلماتیک اروپا ایفا میکند.
تردیدی نیست که تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، وابستگی اروپا به حمایت نظامی و امنیتی ایالات متحده را به شدت افزایش داده است. در این باره، کشورهایی که در خط مقدم این بحران قرار دارند- از لهستان گرفته تا کشورهای بالتیک و رومانی- بیش از هر زمان دیگری نگران گسترش جنگ به مرزهای خود هستند. برای این دولتها، تضمین حمایت واشنگتن حیاتی است و از آنجا که آمریکا اصلیترین حامی اسرائیل به شمار میرود، طبیعی است که این کشورها در موضوع غزه جانب احتیاط را گرفته و از اتخاذ مواضع تند علیه تلآویو خودداری کنند. همین ملاحظه راهبردی سبب شده است که در نشستهای اتحادیه اروپا، این کشورها بارها مانع صدور بیانیههای سختگیرانه شوند.
نمونه بارز چنین رویکردی را میتوان در رفتار مجارستان مشاهده کرد؛ جایی که دولت «ویکتور اوربان» آشکارا در کنار اسرائیل ایستاده و در بروکسل بارها جلوی تصمیمات محدودکننده را گرفته است. وی حتی در آوریل ۲۰۲۴، خروج مجارستان از دادگاه کیفری بینالمللی را در اعتراض به پیگرد قانونی رهبران اسرائیل اعلام کرد. «اوربان» در یک کنفرانس مطبوعاتی در بوداپست صراحتا اعلام کرد: «اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند. ما از اسرائیل حمایت میکنیم زیرا این مساله به امنیت همه ما مربوط میشود».
در همین چارچوب، مواضع لهستان نیز همچون مجارستان ریشه در همان ملاحظات امنیتی دارد؛ جایی که نگرانی از تهدید روسیه و نیاز به حمایت آمریکا، بر سیاست این کشورها در قبال غزه سایه انداخته است. هرگونه شکاف با آمریکا برای لهستان به معنای تضعیف امنیت ملی در برابر تهدید مستقیم روسیه تفسیر میشود. برای کشورهای بالتیک، وضعیت حتی حیاتیتر است. تجربه اشغال شوروی و ترس از روسیه باعث شده آنها تقریبا بیقید و شرط از مواضع آمریکا پیروی کنند. گابریلیوس لندزبرگیس، وزیر خارجه لیتوانی، تاکید کرده که «اروپا باید درک کند یک جبهه متحد در برابر تجاوزگری، از کی یِف تا غزه، ضروری است».
این دیدگاه، بحران غزه را نه صرفا یک منازعه منطقهای، بلکه بخشی از جنگی تمدنی با آنچه «محور شرارت» ادعا میشود، تفسیر میکند. در همین راستا، وزیر خارجه استونی نیز ضمن ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه، حق دفاع اسرائیل را به رسمیت شناخته است. در واقع، برای این کشورها، وفاداری مطلق به ناتو و رهبری آمریکا تنها بیمهنامه بقا در برابر روسیه است؛ حتی اگر به معنای «اشتباه کردن در غزه» باشد. رومانی نیز موضعی محتاطانه و همسو با خط کلی ناتو اتخاذ کرده است. وزیر خارجه این کشور بر «حق دفاع اسرائیل» تاکید کرده اما رعایت حقوق بشردوستانه را نیز ضروری دانسته است؛ موضعی که بیارتباط با فشار افکار عمومی و حضور جامعه مسلمان نیست.
در همین راستا، کشورهایی چون بلغارستان و مولداوی تمرکز اصلی خود را بر تهدید مستقیم روسیه گذاشته و بحران غزه را بیشتر یک مساله حاشیهای میبینند؛ برای آنها، غزه «مخمصهای دور» است، درحالیکه اوکراین «آتشفشانی در مرزها» تلقی میشود. در مجموع میتوان گفت، این گروه از کشورها، «جبهه شرقی» اتحادیه اروپا را تشکیل میدهند که مواضع آنها توسط «رئالیسم امنیتی محض» هدایت میشود. برای آنها، جغرافیای مرگبارشان (هممرزی با روسیه یا نزدیکی به آن) تمام محاسبات سیاسی را تحتالشعاع قرار داده است. آنها غزه را نه بهعنوان یک تراژدی مستقل، بلکه به عنوان «جبهه فرعی» در یک جنگ بزرگتر ژئوپلیتیک میبینند که سنگر اصلی آن در اوکراین است. لذا، هرگونه اقدام علیه اسرائیل را معادل تضعیف آمریکا و تقویت دشمن مشترک (روسیه) میدانند و در این مسیر، حاضرند انتقادات افکار عمومی جهانی و حتی داخلی را بپذیرند.
در مقابل کشورهای شرق و مرکز اروپا که به دلیل تهدید مستقیم روسیه محتاطانه عمل میکنند، کشورهای اروپای غربی و جنوبی استقلال بیشتری در سیاست خارجی نشان دادهاند. اسپانیا، پرتغال و ایرلند به همراه نروژ و اسلوونی پیشگام در به رسمیت شناختن فلسطین بودهاند. اسپانیا از نخستین ماههای جنگ صادرات تسلیحات به اسرائیل را متوقف کرد، به روند دادگاه بینالمللی پیوست و نخستوزیرش، پدرو سانچز، اسرائیل را به نقض آشکار حقوق بینالملل متهم نمود. او تاکید کرد که «به رسمیت شناختن فلسطین یک وظیفه اخلاقی است» و آنچه در غزه رخ میدهد «دیگر دفاع از خود نیست، بلکه پاسخی نامتناسب و ناقض حقوق بشر است». پرتغال نیز ضمن شناسایی فلسطین، خواستار آتشبس فوری و راهحل دو دولتی شده است. در همین راستا، نخستوزیر ایرلند، سیمون هریس، جنگ غزه را «محاصره و قحطی» خوانده و تاکید کرده است که کشورش «در سمت اشتباه تاریخ قرار نخواهد گرفت».
در اروپای غربی، فرانسه بهعنوان بزرگترین قدرت اتحادیه، با وجود روابط سنتی با اسرائیل، تحت فشار افکار عمومی خواستار آتشبس فوری شده است. امانوئل مکرون هشدار داده که بیتفاوتی در برابر بحران انسانی غزه، اعتبار اروپا در دفاع از اوکراین را زیر سوال میبرد و خطاب به نتانیاهو تاکید کرده است: «اگر امروز در غزه سکوت کنیم، فردا چه پاسخی برای اوکراین خواهیم داشت»؟ در کنار فرانسه، هلند نیز با استناد به قوانین داخلی، صادرات قطعات یدکی اف-۳۵ را تعلیق کرده است. این کشور که هم متحد سنتی اسرائیل و هم میزبان دادگاه کیفری بینالمللی است، میان حمایت دولت از اسرائیل و فشار پارلمان برای توقف صادرات سلاح گرفتار شده است. بریتانیا نیز در سپتامبر ۲۰۲۴ بخشی از مجوزهای فروش سلاح به اسرائیل را تعلیق کرد، ورود دو وزیر افراطی اسرائیلی را ممنوع ساخت و مذاکرات تجاری با تلآویو را متوقف نمود. این اقدامات همراه با تحریم برخی شهرکنشینان افراطی، نشاندهنده تغییر تدریجی رویکرد لندن است.
بلژیک از منتقدان سرسخت اسرائیل است. وزیر خارجه، حاجیا لحبیب، گفت: «ما باید تحریمهای فوری علیه اسرائیل را در نظر بگیریم. نمیتوانیم تنها به ابراز نگرانی اکتفا کنیم درحالیکه یک فاجعه انسانی در برابر چشمان ما در جریان است». در ایتالیا، دولت راستمیانه به رهبری جورجیا ملونی ابتدا حامی کامل اسرائیل بود، اما با شدت گرفتن بحران انسانی، خواستار آتشبس شد. ملونی تلاش میکند میان وفاداری به آمریکا و اسرائیل و فشار افکار عمومی طرفدار فلسطین تعادل برقرار کند. آلمان در موقعیتی میانه قرار دارد. از یک سو، به دلیل تاریخ هولوکاست، و واقعیتهای تهدید ژئوپلیتیک روسیه خود را متعهد به امنیت اسرائیل میداند. در این باره، صدراعظم اولاف شولتس در اکتبر ۲۰۲۳ گفت: «امنیت اسرائیل برای ما یک مسوولیت تاریخی و یک دلیل وجودی است». اما فشار افکار عمومی باعث شده که برلین کمکهای انسانی به غزه را افزایش دهد. این دوگانگی به وضوح در سخنان آناالنا باربوک، وزیر خارجه آلمان، نیز دیده میشود، آن هم زمانی که با چهرهای اندوهگین به پارلمان اروپا آمد و گفت: «تصاویر کودکان قحطیزده در غزه، وجدان جهان را میآزارد»! این کشور در مه ۲۰۲۴ صادرات برخی سلاحها به اسرائیل را متوقف کرد،
اما در ژوئیه دوباره بر حمایت از حق دفاع اسرائیل تاکید نمود. سوئد روش جنگی اسرائیل را رد کرده و خواستار تحریم وزیران تندرو شده است. لوکزامبورگ اقدامات اسرائیل را «کوچ اجباری» و جنایت بینالمللی خوانده است. در این میان، سوئیس با حفظ سیاست «بیطرفی مسلحانه»، خواستار توقف درگیری و رعایت حقوق بینالملل شده و میکوشد نقش میانجی ایفا کند. اما نباید فراموش کرد که سوئیس به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهاش، طی چهار قرن گذشته نه مرزهایش تغییر کرده و نه درگیر جنگهای جهانی شده است. در جمعبندی میتوان گفت که مواضع کشورهای اروپایی، فراتر از فشار افکار عمومی، بهشدت با جایگاه ژئوپلیتیک و فاصله آنها از خط مقدم جنگ اوکراین پیوند خورده است؛ عاملی که میزان استقلال عملشان در حمایت از طرفین بحران غزه را تعیین میکند.
جمعبندی
با توجه به تحلیل ارائهشده، میتوان نتیجه گرفت که واکنش پراکنده و چند پاره کشورهای اروپایی به بحران غزه، ریشه در محاسبات امنیتی و ژئوپلیتیک متفاوت آنها دارد. خطوط تقسیم عمدتا تحت تاثیر فاصله جغرافیایی و احساس فوریت تهدید ناشی از جنگ اوکراین شکل گرفته است. کشورهای شرقی اتحادیه اروپا، مانند لهستان، مجارستان و کشورهای بالتیک، که خود را در خط مقدم تقابل با روسیه میبینند، «رئالیسم امنیتی محض» را در پیش گرفتهاند.
برای این گروه، حفظ اتحاد استراتژیک با ایالات متحده به عنوان ضامن اصلی امنیتشان در برابر روسیه، اولویت مطلق است و از این رو، از انتقاد جدی از اسرائیل، متحد کلیدی آمریکا، خودداری میکنند. در مقابل، کشورهای غربی و جنوبی اروپا مانند اسپانیا، ایرلند و بلژیک که از تهدید مستقیم روسیه دورتر هستند، آزادی عمل بیشتری برای تاکید بر ارزشهای بشردوستانه و حقوق بینالملل داشته و مواضع انتقادی شدیدتری علیه اسرائیل اتخاذ کردهاند. آلمان و ایتالیا نیز به دلیل ترکیبی از مسوولیت تاریخی، وابستگی به آتلانتیک و فشار افکار عمومی، در میانه این طیف گرفتار دوگانگی شدهاند. بنابراین، بحران غزه به میدانی برای نمایش شکاف عمیق استراتژیک در اتحادیه اروپا تبدیل شده که در آن «جغرافیا» نقش تعیینکنندهای در «سیاست» ایفا میکند.
* پژوهشگر ژئوپلیتیک