رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای با تایم از نیاز به آتشبس فوری در خاورمیانه سخن گفت؛
ترامپ: غزه به جنگ بیپایان نیاز ندارد
نتانیاهو مخالفت کرد، اما ترامپ این را نمیخواست. ترامپ شروع به یک مونولوگ ناسزاآمیز کرد و فهرستی از تمام کارهایی که به عنوان رئیسجمهور برای اسرائیل انجام داده بود، ارائه داد: انتقال سفارت ایالات متحده به اورشلیم (بیت المقدس)، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان، میانجیگری در توافقنامه ابراهیم که روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی را عادی کرد، و حتا پیوستن به حملات اسرائیل به ایران در ماه ژوئن. ترامپ اظهار کرد که اگر نتانیاهو این پیمان را امضا نکند، دیگر نمیتواند با نتانیاهو کنار بیاید. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه، میگوید: «این یک بیانیه بسیار صریح و رک خطاب به بیبی بود که رئیسجمهور تحمل هیچ چیز دیگری غیر از این [امضای توافق آتشبس] را ندارد.» (دفتر نتانیاهو از اظهارنظر خودداری کرد.)
در پایان این تماس، نتانیاهو با یک توافق دو مرحلهای موافقت کرد که شامل آتشبس بین اسرائیل و حماس، تضمین بازگشت گروگانهای اسرائیلی در ازای زندانیان و بازداشتشدگان فلسطینی، اجازه ورود محمولههای کمکی به این منطقه محصور و ویرانشده، عقبنشینی نیروهای اسرائیلی از بخشهایی از نوار غزه و آغاز مذاکرات برای حل و فصل نهایی بود. اگر این توافق پابرجا بماند، به طولانیترین جنگ تاریخ اسرائیل پایان خواهد داد؛ جنگی که منجر به تلف شدن جان نزدیک به ۷۰ هزار فلسطینی شده است.
این توافق نقطه عطفی در تلاش ترامپ برای تغییر شکل خاورمیانه مدرن است. در طول ۹ ماه گذشته، رئیسجمهور آمریکا به زیرساختهای هستهای ایران حمله کرد. سقوط رژیم اسد در سوریه تسریع شد و دولتهای جدید در دمشق و بیروت تمایل خود را برای احیای روابط با واشنگتن نشان دادند. او اهداف حوثیها را در یمن بمباران کرد و منجر به توافقی شد که این گروه دیگر کشتیهای آمریکایی را در دریای سرخ هدف قرار نداد. اکنون او از حساسیت یک دلال املاک - غریزهای برای اعمال نفوذ، برای فریب دادن همتایان از طریق چاپلوسی و تهدید به زور - برای پیشبرد توافق صلح با حماس و نتانیاهو، استفاده کرد. «مایکل اورن»، سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده، میگوید: «رئیسجمهور ایالات متحده در حال شکستن تمام فرضیات دیرینه دیپلماسی خاورمیانه است. ترامپ برمیگردد و میگوید: ما میخواهیم هژمونی آمریکا را در اینجا دوباره برقرار کنیم. و او این کار را تا اینجا انجام داده است». ترامپ دستاوردهای خود را تاکنون به تمایلش به استفاده از قدرت نظامی آمریکا نسبت میدهد. ترامپ با ترور ژنرال قاسم سلیمانی در دوره اول ریاست جمهوریاش و تصمیم برای حمله به سه مرکز هستهای ایران در بهار گذشته، در بین جامعه یهودی اسرائیل حسن نیت به دست آورد و نگرانی را در بین دشمنان اسرائیل [منظور حماس و متحدانش است] برانگیخت تا هر دو طرف را به میز مذاکره بکشاند. ترامپ همچنین در مورد حملات خود به ایران میگوید: «... هیچ رئیسجمهوری حاضر به انجام این کار نبود و من حاضر به انجام آن بودم...».
با این حال، آتشبس همچنان شکننده است و این توافق هنوز هم میتواند از هم بپاشد. حماس هنوز بقایای اجساد گروگانهای اسرائیلی را بازنگردانده و همین امر باعث شده که اسرائیل گذرگاه رفح را ببندد و کمکرسانی را محدود کند. ویدئوهایی در رسانههای اجتماعی نشان میدهد که نیروهای منتسب به حماس در خیابانها رقبای خود را اعدام میکنند. در ۱۹ اکتبر، اسرائیل، حماس را به نقض آتشبس متهم کرد. در طول یک هفته، اوضاع به اندازهای متزلزل شد که ترامپ، معاون خود، جی. دی. ونس، را به منطقه اعزام کرد تا توافق را حفظ کند. مرحله بعدی حتی دشوارتر است. این مرحله شامل این موارد میشود: تعیین دامنه عقبنشینی نظامی اسرائیل و ساختار نیروی حافظ صلح؛ خلع سلاح حماس؛ و تعیین این که چه کسی غزه پساجنگ را اداره خواهد کرد. «دن شاپیرو»، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل در دوران باراک اوباما، میگوید: «اینها کارهای بسیار دشواری هستند.» شاپیرو میافزاید از جمله خطرات این است که ترامپ میتواند «در وضعیت فعلی به نوعی یک درگیری منجمد به وجود آورد، اسرائیل نیمی از غزه و حماس نیمی دیگر را کنترل کند، و هیچ بازسازی واقعی صورت نگیرد».
به همین دلایل، کارشناسان نگرانند که این صلح زودگذر باشد. اما سیاست خارجی ترامپ نیز پیشبینیهای منتقدانش را به چالش کشیده است. شعار «اول آمریکا»ی او - که زمانی مترادف با انزواطلبی و عقبنشینی بود - به شکلی نامتعارف از «دیپلماسی شخصیسازیشده» و «رها از دکترین» تبدیل شده است. درحالیکه او نشان داده که از تسلط بیشتر روسیه بر اروپا و اعمال اراده چین در منطقه هند و اقیانوس آرام راضی است، اما قدرت ایالات متحده را در خاورمیانه به شیوههای شگفتانگیزی اعمال کرده است. ترامپ روابط واشنگتن با ریاض، ابوظبی و دوحه را تعمیق بخشیده است. او انتظار دارد عربستان روابط خود را با اسرائیل عادی کند و تا پایان سال به توافقنامههای ابراهیم بپیوندد. او به تایم میگوید که قصد دارد به زودی از غزه بازدید کند، زیرا شرکای ایالات متحده در حال تدوین طرحی برای بازسازی این باریکه هستند. ترامپ ادغام اقتصادی بیشتر بین اسرائیل و همسایگان عربش را پیشبینی میکند. چشمانداز خوشبینانه از آنچه همه اینها میتواند به معنای آن باشد، دگرگونکننده خواهد بود: خطوط ریلی از مدیترانه تا خلیج فارس؛ توافقنامههای تجارت آزاد بین اسرائیل و همسایگانش؛ ایجاد یک شبکه انرژی منطقهای جدید؛ و در نهایت گذران تعطیلات سعودیها در تلآویو.
به گفته ترامپ، این تغییر روابط منطقهای بدون یک عنصر اساسی غیر ممکن خواهد بود: خودش. او به تایم میگوید: «مهمترین چیز این است که آنها باید به رئیسجمهور ایالات متحده احترام بگذارند. خاورمیانه باید این را درک کند. تقریبا رئیسجمهور بیشتر از کشور اهمیت دارد.»
***
ترامپ در ۲۱ سپتامبر در مسیر مراسم تشییع جنازه «چارلی کرک» بود که دستیاران و متحدان ارشد خود را به کابین خصوصی در هواپیمای «ایر فورس وان» احضار کرد. «سوزی وایلز»، رئیس دفترش، «مایک جانسون»، رئیس مجلس نمایندگان و «جرد کوشنر»، دامادش، دور میز جمع شده بودند. ویتکاف از طریق تلفن در جریان مکالمه قرار گرفت. این گروه با مشکلی روبهرو شده بود که باید با آن مقابله میکرد. جنگندههای اسرائیلی اخیرا به رهبران سیاسی حماس در دوحه حمله کرده بودند. این حمله حاکمیت قطر، متحد ایالات متحده و میانجی اصلی با حماس، را نقض کرد. این حمله ترامپ را خشمگین کرد. ترامپ میگوید: «این وحشتناک بود» و این تصمیم را «یک اشتباه تاکتیکی» از سوی نتانیاهو خواند. با این حال، برای مذاکرهکنندگان آمریکایی، این یک فرصت نیز بود. این حمله هشداری به رهبران عرب بود که جنگ در غزه به آنجا محدود نخواهد ماند. در همین حال، ترامپ فرصتی را دید تا از خشم ناشی از این حمله برای ترغیب رهبران منطقه به مذاکره استفاده کند. ترامپ میگوید: «این یکی از مسائلی بود که همه ما را گرد هم آورد. این اتفاق آنقدر ناهماهنگ بود که باعث شد همه کاری را که باید انجام دهند، انجام دهند. اگر این موضوع رخ نداده بود، ممکن بود الان در مورد این موضوع صحبت نکنیم.»
رویکرد رئیسجمهور به منطقه در دوره اول ریاست جمهوریاش شکل گرفت. ترامپ بدون تجربه سیاست خارجی وارد کاخ سفید شد. او مسوولیت خاورمیانه را به کوشنر، دامادش (که یک توسعهدهنده املاک و مستغلات بود) سپرد. کوشنر به خاورمیانه کمتر به عنوان یک دیپلمات سنتی و بیشتر به عنوان یک معاملهگر مینگریست. وقتی ترامپ به وعده انتخاباتی خود مبنی بر به رسمیت شناختن اورشلیم (قدس) به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت ایالات متحده به آنجا عمل کرد، فلسطینیها ارتباط خود را با واشنگتن قطع کردند. این گسست باعث ایجاد رویکرد جدیدی به مناقشه دیرینه اسرائیل - فلسطین شد. تیم ترامپ به جای پذیرش این باور رایج که اسرائیل نمیتواند بدون صلح اولیه با فلسطینیها با جهان عرب ادغام شود، به دنبال تغییر این فرمول بود. آنها آن را استراتژی «از بیرون به درون» مینامیدند: ایجاد صلح از حاشیه به درون.
در جریان مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴، ترامپ با نتانیاهو در تماس بود. نخستوزیر اسرائیل در ماه ژوئیه در مار-آ-لاگو با ترامپ دیدار کرد. این یک راز آشکار بود که نتانیاهو از بازگشت ترامپ به کاخ سفید حمایت میکرد، زیرا جو بایدن او را تحت فشار قرار داده بود تا حمله به غزه را متوقف کند. اما رابطه نتانیاهو با ترامپ نیز پرتنش بود. ترامپ با عصبانیت از نتانیاهو - به دلیل تبدیل شدن به یکی از اولین مقامهایی که پیروزی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ را تبریک گفته بود - دفتر خود را ترک کرد. نتانیاهو مشتاق ایجاد روابط حسنه بود.
وقتی مجله تایم موضوعاتی مانند حملات اسرائیل به حزب الله و تغییر رژیم در سوریه را مطرح کرد، رئیسجمهور سخن را قطع کرد و گفت: «همه آن حملات تحت نظارت من انجام شد. میدانید، اسرائیل این حملات را انجام داد با پیجرها و همه آن چیزها.» ترامپ به عملیات مخفیانه اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۴ اشاره کرد که با منفجر کردن هزاران پیجر، دهها نفر را ترور کرد و سپس به ترور مقامات حزبالله روی آورد. بایدن هنوز در کاخ سفید بود و ترامپ نامزد ریاست جمهوری. ترامپ میگوید: «آنها همه چیز را به من اطلاع دادند. و گاهی اوقات من نه میگفتم و آنها به این موضوع احترام میگذاشتند.» (نماینده بایدن از اظهارنظر خودداری کرد. سخنگوی ترامپ بعدتر گفت که رئیسجمهور اشتباه گفته است و به حمله اخیر اسرائیل به دوحه اشاره داشت.)
پس از پیروزی ترامپ در نوامبر ۲۰۲۴، ویتکاف به واشنگتن سفر کرد تا با اعضای کلیدی تیم سیاست خارجی بایدن دیدار کند: «برت مکگورک»، هماهنگکننده شورای امنیت ملی برای خاورمیانه، «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی، و «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه. ویتکاف که تحت محدودیتهای «قانون لوگان» برای شهروندان عادی در مذاکره در مورد سیاست خارجی قرار داشت، از تیم بایدن تایید گرفت تا با طرفهای اسرائیلی و عرب مذاکره کند. درحالیکه دولت بایدن به دیپلماسی خود ادامه میداد، حس جدیدی از احتمالات در حال شکلگیری بود. ویتکاف گفت: «حماس نشان میداد که میخواهد از دولت ترامپ سرمایه سیاسی به دست آورد. فراتر از سرمایه سیاسی، آنها از او میترسیدند.»
یک روز قبل از دومین مراسم تحلیف ترامپ، اسرائیل و حماس با آتشبس موافقت کردند و حماس ۳۳ گروگان را آزاد کرد. اما جنگ به سرعت از سر گرفته شد. ترامپ در تلاش برای ادامه مذاکرات، نتانیاهو را در ماه فوریه به کاخ سفید دعوت کرد، یعنی زمانی که ترامپ پیشنهاد جابهجایی جمعیت غزه و تبدیل نوار غزه به «ریویرا»ی خاورمیانه را داد. کارشناسان میگویند این ایده عجیب و غریب، مذاکرهکنندگان عرب و میانجیهای منطقهای را برای تسریع روند صلح ترغیب کرد.
«نیمرود نوویک»، مشاور ارشد سابق شیمون پرز، نخستوزیر اسرائیل و عضو فعلی انجمن سیاست اسرائیل، میگوید: «رئیسجمهور وقتی ایده ریویرا را مطرح کرد، آنها [اعراب] را به شدت ترساند. اصلا ریویرا مهم نیست، اما اینکه آنها میزبان ۲میلیون غزهای در طول مدت بازسازی یا پس از آن باشند، از چند جهت غیر قابل تصور بود.»
صحنه درگیری خیلی زود گسترش یافت. نیروهای اسرائیلی در ماه ژوئن به تاسیسات هستهای ایران حمله کردند و کاخ سفید را نگران کرد. با این حال، به گفته یک مقام ارشد اسرائیلی (به شرط فاش نشدن نام)، نتانیاهو با برنامهریزی دقیق توانست ترامپ را برای پیوستن به این کمپین متقاعد کند. سپس نتانیاهو رهبران حماس را در دوحه هدف قرار داد. این حمله بحرانی را برانگیخت که کوشنر و ویتکاف مصمم بودند از آن به نحو بهینه استفاده کرده و فرصت را هدر ندهند. کوشنر میگوید: «ما فرصتی به دست آورده بودیم. این فقط بخشی از نحوه تفکر رئیسجمهور است.» این دو نفر در مجمع عمومی سازمان ملل تلاش کردند و طرحی ۲۰ مادهای را با میانجیگران قطری، طرفهای مصری و ترکی و مقامات اسرائیلی تدوین کردند. این پیشنهاد خواستار آتشبس فوری و تبادل گروگانها، تضمینهای امنیتی اسرائیل، غیرنظامی شدن غزه و یک مرجع حاکمیتی غیرنظامی جدید بود.
وقتی این سند به دست رئیسجمهور رسید، او جلسهای را با رهبران کشورهای عربی در یک اتاق بزرگ در سازمان ملل در روز «روش هشانا» برنامهریزی کرد. مقامات آمریکایی میگویند ترامپ که ویتکاف، وایلز و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، نیز در کنارش بودند، جلسه را با یک تکگویی طولانی درباره پایان دادن به جنگ و کشتار و دستیابی به صلح پایدار آغاز کرد که کسی نتوانسته بود به آن دست یابد. سپس او به دور میز مذاکره رفت و از هر یک از رهبران نظرخواهی کرد. شاهزاده فیصل، نماینده محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، و ملک عبدالله، پادشاه اردن، حمایت خود را از این چارچوب اعلام کردند.
از آنجا مذاکرات سرعت گرفت. رهبران منطقهای، از جمله ترکها و قطریها، با حماس وارد تعامل شدند. «سونر چاغاپتای»، محقق ترک در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، میگوید ترکیه، به عنوان عضو ناتو، با ارائه پیشنهاد محافظت از رهبران سیاسی حماس در برابر حملات اسرائیل در صورت آمدن آنها به میز مذاکره، به این مذاکرات کمک کرد. او میگوید: «ترکیه نفوذ زیادی بر جناح سیاسی حماس دارد و من فکر میکنم آنکارا از این نفوذ استفاده کرد.» ترامپ همچنین فشار آورد و هشدار داد که اگر این گروه از خلع سلاح خودداری کند یا سعی در برهم زدن توافق داشته باشد، با «نابودی کامل» روبهرو خواهد شد. درخواست واضح بود: بازگرداندن تمام گروگانهای اسرائیلی، نه به صورت مرحلهای. ترامپ میگوید: «من گفتم، "دیگر بس است. شما باید گروگانها را به ما بدهید، همه آنها را"».
این تهدید با حملات ترامپ به ایران اعتبار پیدا کرده بود. اورن میگوید: «نکته اصلی، تمایل ترامپ به استفاده از نیروی نظامی بود. دولتهای دموکرات قبلی از استفاده از نیروی نظامی بسیار بیزار بودند. آنها قدرت نرم را ترجیح میدادند. قدرت نرم در خاورمیانه چندان مورد احترام نیست.» محبوبیت ترامپ در اسرائیل به او اهرم فشاری بر نتانیاهو میداد. دستیاران ترامپ میگویند او میدانست که باید نتانیاهو را در ملاء عام بپذیرد و در عین حال او را در خفا برای توقف جنگ تحت فشار قرار دهد. ترامپ به تایم میگوید: «او فقط به کار خود ادامه میداد. میتوانست سالها ادامه یابد. سالها ادامه مییافت. اما من او را متوقف کردم و وقتی او را متوقف کردم، همه با هم متحد شدند.»

ممکن است این سخنان تا حدی درست باشد، اما همه میدانند که موفقیت مرحله دوم به تمایل ترامپ برای ادامه تعامل – یعنی به نفوذ او بر نتانیاهو و نفوذ او بر بازیگران کلیدی منطقه - بستگی دارد. «خالد الگیندی»، مذاکرهکننده سابق تشکیلات خودگردان فلسطین، میگوید: «اگر ضامنهای این روند بخواهند که موفق شود، موفق خواهد شد، به ویژه دولت ترامپ.» اما او میافزاید، راههایی نیز وجود دارد که این پیمان میتواند از هم بپاشد. یک پرسش این است که یک نیروی حافظ صلح بینالمللی تا چه حد به فلسطینیها اجازه میدهد تا حکومت آینده خود را انتخاب کنند. اسرائیلیها و سایر قدرتهای عربی اصرار دارند که حماس نمیتواند نقشی داشته باشد. الگیندی میگوید، اما این گروه اسلامگرا، «قرار نیست خود را به عنوان یک جنبش سیاسی نفی کند. من فکر نمیکنم اسرائیلیها به هیچ شکلی از مشارکت حماس در آینده استقبال کنند. حتی اگر حماس به یک دولت تکنوکرات رضایت دهد، آن را نامشروع خواهند دانست.»
خود ترامپ تا زمانی که بتواند به عنوان یک صلحجو اعتبار کسب کند، ممکن است اهمیت چندانی به جزئیات نظم پساجنگ غزه ندهد. اما مذاکره زمانی دشوار میشود که رهبری متحد فلسطینی وجود نداشته باشد؛ رهبری پویایی که نتانیاهو دههها با ایجاد تفرقه در حماس در غزه و تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری فتح در کرانه باختری، آن را پرورش داده و به آن دامن زده است. ترامپ میگوید: «آنها در حال حاضر رهبری ندارند. حداقل یک رهبر قابل مشاهده... این کار سختی است.» ترامپ میگوید محمود عباس، رئیس سالخورده تشکیلات خودگردان فلسطین، را دوست دارد، اما میگوید بعید است که او فرد مناسبی برای رهبری غزه پساجنگ باشد. یک گزینه این است که از اسرائیل بخواهد «مروان برغوثی»، رهبر زندانی فتح را که بیش از دو دهه را پشت میلههای زندان گذرانده است، آزاد کند. ترامپ میگوید: «من تقریبا ۱۵ دقیقه قبل از تماس شما با این پرسش روبهرو بودم. بنابراین من تصمیم خواهم گرفت.»
بسیاری از ناظران منطقهای معتقدند که برغوثی تنها چهرهای است که قادر به متحد کردن فلسطینیها است. نظرسنجیها نشان میدهد که او نامزد پیشرو در انتخابات فرضی ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین است. در همین حال، نتانیاهو با شورش وزرای راستگرا روبهرو است که میخواهند مسیر تشکیل کشور فلسطین را مسدود کرده و کرانه باختری را ضمیمه کنند. ترامپ هشدار داده که چنین اقدامی با مقاومت شدید ایالات متحده روبهرو خواهد شد. او گفت: «این اتفاق نخواهد افتاد زیرا من به کشورهای عربی قول دادهام. اگر این اتفاق بیفتد، اسرائیل تمام حمایت ایالات متحده را از دست خواهد داد.» ترامپ پیش از این مجبور شده بود مفاد توافق را اجرا کند و ونس را به اسرائیل بفرستد تا مطمئن شود که توافق از هم نمی پاشد. نتانیاهو با استناد به عدم بازگرداندن اجسادی که حماس قول بازگرداندن آنها را داده بود، کمکهای بشردوستانه به غزه را برای مدتی دوباره متوقف کرد، درحالیکه ونس، کوشنر و ویتکاف مذاکرات بازسازی را برای حفظ شتاب ادامه میدهند.
در این میان، نگاه ترامپ فراتر از غزه تغییر کرده است. او میخواهد توافقنامههای ابراهیم را گسترش دهد، که به طرز چشمگیری از طریق عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان است. سعودیها دو شرط را مطرح کردهاند: پایان دادن به جنگ و تشکیل مسیری معتبر به سوی حاکمیت فلسطین، حتی اگر لزوما تشکیل کامل کشور نباشد. ترامپ معتقد است که هر دو در دسترس هستند. او میگوید: «من فکر میکنم عربستان سعودی راه را هدایت خواهد کرد.
ما دیگر هیچ تهدیدی نداریم. ما در خاورمیانه صلح داریم.» صلح در خاورمیانه، البته، یک نگاه اغراقآمیز است. با این حال، ترامپ به آتشبس دست یافته که آخرین گروگانهای زنده را به اسرائیل بازگرداند و حداقل برای لحظهای، در را به روی فصل جدیدی در منطقه گشود. ترامپ میگوید: «اسرائیل آنقدر به گروگانها علاقه داشت که من واقعا تعجب کردم. فکر میکردید که آنها گروگانها را فدا کنند تا به کار خود ادامه دهند، درست است؟ اسرائیلیها گروگانها را بیش از هر چیز دیگری میخواستند. و ما گروگانها را پس گرفتیم.»
اکنون پرسش این نیست که آیا معماری شکننده توافق پابرجا خواهد ماند یا خیر؛ اینکه آیا ترامپ میتواند تمرکز لازم برای تبدیل یک «وقفه موقت» در جنگ را به چیزی «پایدار» حفظ کند یا خیر. این امر به تمرکز وسواسگونهای نیاز دارد که جیمی کارتر در کمپ دیوید به ارمغان آورد: شبهای طولانی، جزئیات بیپایان، دیپلماسی استقامت. وقتی از رئیسجمهور پرسیده میشود که آیا پویاییهای جدید منطقهای میتواند پس از او دوام بیاورد، ترامپ کمی تردید میکند. او میگوید: «تا زمانی که من آنجا هستم، اوضاع بهتر و قویتر خواهد شد و بینقص خواهد بود. بعد از من چه اتفاقی میافتد؟ نمیتوانم این را به شما بگویم.»
