تقلای چپ پوپولیستی در قلب سرمایه‌داری

براساس سرمقاله اکونومیست، طرح‌های هر دو سیاستمدار به‌نوعی در تضاد با منافع بلندمدت شهر است. پیشنهادهای ممدانی، از منظر اقتصادی، هزینه‌زا و غیرعملی تلقی می‌شوند، درحالی‌که تهدیدهای ترامپ می‌تواند با نقض قوانین فدرال، ثبات سیاسی و اجتماعی نیویورک را به خطر اندازد. اهمیت این رویارویی اما فقط به مرزهای نیویورک محدود نمی‌شود. این شهر که با اقتصادی بیش از ۲.۳تریلیون‌دلاری حدود ۹درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا را در خود جای داده، موتور محرک اقتصاد ایالات متحده و مرکز مالی، رسانه‌ای، خدماتی و فناوری کشور به شمار می‌رود.

نیویورک همچنین نقشی تعیین‌کننده در صحنه سیاسی - ملی دارد؛ از میان اهداکنندگان کمک‌های انتخاباتی تا چهره‌های نیویورکی حاضر در کاخ سفید، از جمله ‌هاوارد لوتنیک وزیر بازرگانی و استیو ویتکاف فرستاده ویژه ترامپ. در میان دموکرات‌ها نیز دو رهبر کنگره، چاک شومر و‌ هاکیم جفریز، هر دو از نیویورک برخاسته‌اند و اکنون زیر فشار موج جدیدی از چپ‌گرایی به رهبری الکساندریا اوکاسیو کورتز قرار دارند.

در همین حال، شهر نیویورک از درون با بحران‌های اقتصادی و جمعیتی روبه‌روست. الگوی مالی شهر در حال فرسایش است؛ تنها یک درصد از ساکنان ثروتمند، بیش از ۴۰درصد مالیات بر درآمد را پرداخت می‌کنند، اما تعداد مشاغل پردرآمد کاهش یافته و بسیاری از ثروتمندان در حال ترک شهرند. در مقابل، فشار هزینه زندگی برای اقشار متوسط بی‌سابقه شده است. اجاره‌ها بیش از دو برابر میانگین ۵۰شهر بزرگ آمریکاست و هزینه مراقبت از کودک به سالانه ۲۶هزار دلار رسیده که نسبت به پنج سال پیش ۴۰درصد افزایش یافته است. با این شرایط، دولت ایالتی برای حفظ برنامه‌های رفاهی و آموزشی - که به طور متوسط ۷۲درصد گران‌تر از ایالت‌هایی مانند تگزاس است - با چالش تامین مالی جدی روبه‌رو خواهد شد.

در چنین فضایی، بازگشت پوپولیسم در دو شکل متفاوت در حال شکل‌گیری است. پس از دوران مدیریتی مایکل بلومبرگ، که با سیاست‌ورزی تکنوکراتیک شناخته می‌شد، اکنون بسیاری از شهروندان به دنبال سیاستمداری هستند که «زبان مردم» را بفهمد. ممدانی در رقابت درون‌حزبی دموکرات‌ها با اختلاف چشم‌گیری اندرو کومو، فرماندار سابق، را شکست داد. او با لحن تند علیه اسرائیل و سرمایه‌داری متعارف، چهره‌ای صریح و «اصیل» از خود ارائه کرده و در میان نسل جوان محبوبیت یافته است. با‌این‌حال، منتقدان می‌گویند وعده‌های اقتصادی او نه تنها از نظر مالی غیرقابل تحقق است، بلکه می‌تواند به بحران مالی تازه‌ای بینجامد. اجرای برنامه‌هایی مانند دستمزد ۳۰دلاری، مراقبت رایگان از کودکان و انجماد اجاره برای دو‌میلیون مستاجر، نیازمند افزایش مالیات بر ثروتمندان است؛ اقدامی که ممکن است به خروج بیشتر سرمایه و تشدید کسری بودجه منجر شود. 

در چنین شرایطی، دولت محلی برای جبران درآمد ناچار به افزایش دوباره مالیات‌ها خواهد شد و این چرخه می‌تواند شهر را وارد «مارپیچ مالیاتی مرگبار» کند. ترامپ اما تهدیدی از جنس دیگر است. او گفته آماده است کمک‌های فدرالی معادل ۶.۴درصد از بودجه نیویورک را قطع کند؛ اقدامی که بدون تایید کنگره، غیرقانونی است. رئیس‌جمهور پیش‌تر در جریان تعطیلی دولت فدرال، ۱۸‌میلیارد دلار از بودجه زیرساختی را مسدود کرده بود. در کنار این، احتمال استقرار گسترده ماموران مهاجرت در نیویورک، می‌تواند موج تازه‌ای از اعتراضات اجتماعی را برانگیزد و حتی بهانه‌ای برای مداخله نیروهای گارد ملی فراهم کند. این سیاست‌ها، در نگاه اکونومیست، نشانه‌ای از تمایل به «اقتدارگرایی فدرال» است که نه‌تنها نظم شهری بلکه تعادل قدرت میان دولت و ایالات را تهدید می‌کند.

با نزدیک شدن به زمان آغاز به کار دولت جدید شهری، برخی نشانه‌ها حاکی از آن است که ممدانی در تلاش است مواضع خود را تعدیل کند. امید می‌رود این تغییر، صرفا تاکتیکی نباشد و او در مقام شهردار، مسیر واقع‌گرایانه‌تری را برگزیند. در‌عین‌حال، اگر ترامپ به تهدیدهای خود برای اعمال فشار بر دولت محلی ادامه دهد، نتیجه می‌تواند چیزی جز تشدید شکاف سیاسی و ناآرامی اجتماعی نباشد.

با وجود همه این چالش‌ها، نیویورک همچنان ظرفیت آن را دارد که به میدان آزمون اصلاحات واقعی تبدیل شود. اگر اداره شهر به دست سیاستمداری عمل‌گرا سپرده شود، می‌تواند با آزادسازی بازار مسکن، کاهش مقررات زائد، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های حمل‌ونقل و اصلاح نظام آموزشی، الگویی تازه از توسعه شهری در آمریکا ارائه کند. اما در شرایط فعلی، این شهر بیش از هر چیز در معرض تقابل دو رویکرد افراطی قرار گرفته است؛ یکی در جست‌وجوی گسترش دولت رفاه با منابعی نامعلوم و دیگری در پی تحکیم قدرت فدرال از طریق تهدید و فشار. در نتیجه، بزرگ‌ترین شهر آمریکا ممکن است به جای نمایش کارآمدی دموکراسی شهری، به صحنه آزمون دو الگوی شکست‌خورده بدل شود: پوپولیسم چپ و اقتدارگرایی راست.