بازگشت امپراتور سرخ

چین تحت رهبری شی یا رقیبی قدرتمند است با نیت، منابع و توان فناوری برای پشت سر گذاشتن آمریکا، یا اقتصادی در آستانه فروپاشی. بسته به اینکه از چه کسی پرسیده شود، مدل رشد چین یا پویا است یا رو به خاموشی، بی‌وقفه نوآور یا به ناامیدی در گذشته گیر کرده.

تلاش‌ها برای تحلیل پروژه شی پس از بروز یافتن کندی اقتصاد چین پس از همه‌گیری کووید، پیچیده‌تر نیز شده‌اند. وقتی شی ناگهان کنترل‌های شدید همه‌گیری را در اواخر ۲۰۲۲ پایان داد و کشور را بازگشایی کرد، وال‌استریت بحث نکرد که آیا اقتصاد چین بازمی‌گردد یا نه، بلکه بحث بر سر این بود که مسیر رشد بازگشت شبیه چه حرفی از الفبا خواهد بود — شکل V یا W؟ « V» یعنی اقتصاد به‌سرعت سقوط می‌کند ولی به همان سرعت هم بهبود می‌یابد.« W» یعنی پس از رکود اول، بهبود موقت رخ می‌دهد اما دوباره رکود دیگری می‌آید.

وقتی اقتصاد دچار لرزش شد، برخی در واشنگتن به نتیجه مخالف رسیدند: اینکه چین به اوج رسیده، ساختار حکمرانی‌اش شکست خورده و نسبت به ایالات متحده مسیر نزولی را آغاز خواهد کرد. این سردرگمی تحلیلی، سیاست ایالات متحده در قبال چین را شکل داده است. در آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، مقامات ادعا کردند چین بزرگ‌ترین تهدید برای ایالات متحده است، اما به نظر می‌رسید باور دارند که فشارهای اقتصادی چین چنان شدید است که او در یک جنگ تجاری فورا تسلیم خواهد شد؛ دیدگاهی که یادآور گفته مشهور مائو است که آمریکا «ببر کاغذی» است: ظاهرا تهدیدآمیز اما در حقیقت ضعیف و شکننده. تلاش برای فشار بر چین از طریق تعرفه‌ها ناکام ماند.

پکن در واکنش به تشدید جنگ تجاری از سوی واشنگتن در بهار ۲۰۲۵، تعرفه‌های تلافی‌جویانه وضع کرد و صادرات آهنرباهای نئودیمیومی به آمریکا را متوقف  کرد. توانایی اقتصاد چین در تاب‌آوری در برابر شوک‌های تجاری، به پکن اعتمادبه‌نفس تازه‌ای بخشید. از آنجا که سنگینی نظام بسته و غیر لیبرال بر اتحاد شوروی فشار آورد، ایالات متحده بخش عمده‌ای از تاب‌آوری خود را به توانمندی نظام سیاسی‌اش نسبت می‌دهد؛ توانایی در شناسایی مشکلات، ارائه راه‌حل‌ها و اصلاح مسیر. طنز تلخ برای ایالات متحده این است که در دوران رهبری شی، نظام سیاسی مبهمِ چین - که در آن مقامات انگیزه‌  زیادی دارند به مبهم‌سازی بپردازند تا  اینکه اشتباهات را بپذیرند - توانسته است بسیاری از نقاط ضعف خود را با صراحت بشناسد و گامی برای اصلاح آن بردارد؛ شاید حتی کاراتر از آنچه در ظاهر سیستم نرم و سازگار آمریکایی تصور می‌شود.

 اصلاح معکوس و بازگشت به قدرت مرکزی

وقتی شی در سال ۲۰۱۲ زمام حزب کمونیست چین را به دست گرفت، بسیاری از ناظران داخل و خارج چین به دلیل به تعویق افتادن اصلاحات دوره «هو جین‌تائو» ناکام و ناامید بودند. آنها شی را به عنوان ناجی احتمالی پذیرفتند که می‌تواند پروژه‌ی بیمار «اصلاح و گشایش» را که دنگ شیائوپینگ در اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز کرده بود، نجات دهد. این ناظران که عمدتا گرایش‌های لیبرال‌تری داشتند، امید داشتند شی سیاست‌های بازارمحور را گسترش دهد، مداخله  دولت در اقتصاد را کاهش و شاید حتی امکان رقابت سیاسی بیشتری را فراهم کند. شی ویژگی‌های یک مصلح را داشت: او در مقام‌های رهبری در سه استان ساحلی ثروتمند چین خدمت کرده بود که از نخستین منتفعان تغییر به سمت بازار بودند. بسیاری گمان می‌کردند که شی - فرزند یکی از انقلابی‌های محترم و طرفدار اصلاحات اقتصادی - قدرت و اراده‌  لازم را دارد تا تغییر ایجاد کند؛ چیزی که پیشینیانش فاقد آن بودند. اما در واقع، لحظه‌  روی کار آمدن شی آغاز پایان دوران اصلاح بود.

FA_ND_2025_Cover copy

آنچه شی هنگام بازگشت به پکن در سال ۲۰۰۷ به عنوان وارث آشکار «هو» مشاهده کرد، نه رفاه بی‌پایان و ساختار رهبری باثبات، بلکه نارسایی‌های عمیقا ریشه‌دار بود. «هو» با تاکید بر احترام به بزرگان حزب و ترویج رهبری جمعی به قدرت رسید، امری که مانع از آن شد که او یا دیگران تصمیم‌گیری قاطع داشته باشند. حتی اگر «هو» می‌خواست خود را تثبیت کند، «جیانگ زمین»، سلف او، وی را محصور کرده بود به‌طوری که اطرافش با وفاداران جیانگ پر شده بود. بدون کنترل کامل بر بسیاری از گره‌های کلیدی قدرت در حزب، تلاش‌های «هو» برای جهت‌دهی دوباره به سیاست - از جمله مقابله با نابرابری‌های آشکاری که در مسیر مدرنیزاسیون چین ظهور می‌کرد - به‌طور عمده وارد فاز عمل نشدند.

در همین حال، فساد تبدیل به مشکلی فراگیر شد و حتی دستگاه پلیس و ارتش را که قرار بود سنگر قدرت حزب باشند، در بر گرفت. از دید شی، مدل ناپایدار رهبری جمعی که دنگ به ارث گذاشته بود منشأ بسیاری از مشکلات حزب به شمار می‌آمد. چون قدرت میان رهبران عالی‌رتبه و متحدانشان در دستگاه بوروکراسی پخش شده بود، انضباط حزبی سست شده بود. شی گویی تشخیص داده که رونق اقتصادی چین باعث نرم شدن ساختار کادرهای حزبی شده است. گشودگی به جهان بیرونی اقتصاد چین را پیش‌انداخته بود، اما آسیب‌پذیری‌هایی نیز ایجاد کرده بود؛ ارزش‌های لیبرال که به باور حزب تهدیدی برای اعتقادات کمونیستی بودند.

همچنین چین به طور روزافزونی به دیگر اقتصادها وابسته شده بود، به‌ویژه به اقتصاد ایالات متحده که تشدید محدودیت‌های تجاری آن بر بسیاری از کالاهای چینی از سال ۲۰۱۸ به بعد به شی نشان داد ریسک وابستگی اقتصادی چقدر واقعی است. در پاسخ، شی نه فقط سعی کرده علائم مشکلاتی را که در عصر اصلاح و گشایش ریشه دوانده‌اند درمان کند، بلکه تلاش کرده آنچه را که به‌گمان خود بیماری زیربنایی است با معکوس‌سازی فرآیند لیبرالیسم شکست دهد. دوران کارآمدی شی را می‌توان به تعبیر دانشمند کارل مینزنر «ارتجاع معکوس» نامید؛ یعنی کاهش حزب به هسته لنینیستی کنترل سیاسی و اجتماعی و بازآرایی آن نه برای انقلاب یا اصلاح، بلکه برای حرکت منضبط به سمت قدرت صنعتی، فناورانه و نظامی برای ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی چین.

 چین در مسیر تاب‌آوری

از روزگار ارسطو تا امروز، تحلیلگران سیاسی بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که نظام‌های الیگارشیک میان دو نیروی متضاد در نوسان‌اند: نیروی گریز از مرکز که قدرت را میان گروه‌ها تقسیم می‌کند و نیروی جاذبه‌ای که همه را به تمرکز قدرت در یک مرکز سوق می‌دهد. از نگاه شی، پراکندگی قدرت در ساختار سیاسی چین در دوران هو جین‌تائو، موجب ضعف رهبری و تزلزل اقتدار حزب کمونیست شده بود. راه علاج، از نظر او، تمرکز بی‌سابقه قدرت در دستان رهبر واحد بود.

شی از همین قدرت متمرکز برای چرخش مسیر اصلاحات استفاده کرد؛ او به‌جای ادامه‌  سیاست‌های آزادسازی اقتصادی، بر  «تاب‌آور کردن» اقتصاد و نظام سیاسی تمرکز کرد.  ارتش و نهادهای امنیتی، دو بازوی اصلی این پروژه بودند. کارزار گسترده‌ «مبارزه با فساد» که از سال ۲۰۱۲ آغاز شد، نه‌تنها به حذف رقبای قدرتمند از ساختار ارتش و دستگاه امنیتی انجامید، بلکه همه شبکه‌های نفوذ داخلی را تحت کنترل مستقیم رهبری قرار داد. شی حتی جانشینانی را که خود منصوب کرده بود، در صورت بروز تردید نسبت به وفاداری‌شان کنار گذاشت.

این پاک‌سازی‌ها گرچه بخشی از فساد ساختاری را مهار کرد، اما مهم‌تر از آن، رهبران حزبی را در وضعیت دائمی ترس و اطاعت نگه داشت. با وجود حذف بسیاری از فرماندهان، بودجه ارتش و نیروهای امنیتی نه‌تنها کاهش نیافت، بلکه همچنان از سخاوتمندانه‌ترین سطوح در جهان برخوردار است. چین امروز تقریبا به همان اندازه که برای ارتش هزینه می‌کند، به پلیس و نهادهای امنیت داخلی نیز بودجه می‌دهد. شی آنها را تشویق کرده است تا با بهره‌گیری از فناوری‌های نوظهور، ظرفیت نظارت و سرکوب اجتماعی را به شکل نظام‌مند گسترش دهند.

در سال‌های نخست حکومتش، شی با صدور «سند شماره ۹» نسبت به خطر نفوذ ارزش‌های غربی هشدار داد. انتشار این سند که بعدا در رسانه‌های خارجی درز کرد، به دوره‌ای از سرکوب جامعه مدنی و عقب‌گرد از تساهل فرهنگی انجامید. هدف شی آن بود که از دید خودش، چین را از «نفوذ و براندازی نرم غرب» محافظت کند؛ مشکلی که به باور او، محصول مستقیم اصلاحات بیش از حد آزادانه دهه‌های پیشین بود. یکی از پیامدهای سیاست «اصلاح و درهای باز» وابستگی شدید اقتصاد چین به بازارهای جهانی بود. شی تلاش کرد این وابستگی را کاهش دهد و کشور را در برابر نوسانات اقتصاد جهانی مقاوم‌تر سازد. در سال ۲۰۲۰، او طرح «گردش دوگانه» را مطرح کرد؛ راهبردی که بر تقویت بازار داخلی (گردش درونی کالا، خدمات و فناوری) هم‌زمان با حفظ تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی (گردش بیرونی) استوار بود.

 هدف، اتکای کمتر به جهان بیرون و افزایش وابستگی سایر کشورها به اقتصاد چین بود. جنگ تجاری کوتاه‌مدت میان پکن و واشنگتن در بهار ۲۰۲۵ نشان داد که اقتصاد چین توانسته در برابر تعرفه‌های آمریکا تاب‌آورتر شود. دولت شی بدون نیاز به بسته‌های محرک عظیم، تنها با حمایت‌های محدود، توانست اثرات منفی تعرفه‌ها را بر صنایع صادرات‌محور کاهش دهد. هم‌زمان، پکن از وابستگی آمریکا به برخی مواد حیاتی، مانند آهن‌رباهای نئودیمیومی مورد استفاده در صنایع پیشرفته، به عنوان اهرم فشار بهره گرفت و نشان داد که می‌تواند روابط اقتصادی را به سلاحی ژئوپلیتیک بدل کند. شی جین‌پینگ در جهت افزایش تاب‌آوری کشور، سیاست اقتصادی را به‌سوی رشد صنایع فناورانه هدایت کرد.‌

میلیاردها دلار سرمایه دولتی به بخش‌های نوآور مانند هوش مصنوعی، انرژی سبز و ساخت تجهیزات صنعتی تزریق شد؛ در مقابل، به متغیرهای کلان و تعادل‌های مالی توجه کمتری شد. نتیجه، اقتصادی بود که گرچه ناکارآمدی‌هایی دارد، اما در بیشتر فناوری‌های کلیدی، از جمله ۱۲ مورد از ۱۳ فناوری استراتژیک مورد بررسی بلومبرگ، یا پیشتاز است یا در سطح رقابتی جهانی قرار دارد. حتی در حوزه‌هایی مانند انرژی پاک، موفقیت بیش از حد چین باعث رقابت شدید میان شرکت‌های داخلی و کاهش قیمت‌ها شده که  اثر منفی بر اقتصاد گذاشته است. با این حال، این سیاست به چین جایگاهی بی‌بدیل در زنجیره‌های صنعتی جهان بخشیده است.

* متخصص مسائل چین