براندازی مادورو به سقوط دولتهای دیگر در منطقه منجر خواهد شد ؟
دومینوی فروپاشی در کارائیب
اما هدف واقعی، براندازی دولت نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا است و سپس با قطع جریان نفت ونزوئلا به کوبا، تحقق رویای جمهوریخواهان در فروپاشی دولت کوبا. این استراتژی پیشتر توسط جان بولتون، مشاور امنیت ملی دولت اول ترامپ، در سال ۲۰۱۹ بدون موفقیت آزمایش شد، اما مارکو روبیو، اکنون به عنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی، قصد دارد بار دیگر آن را دنبال کند. این بار نیز احتمالا موفق نخواهد بود، هرچند هزینه درگیری نظامی برای منافع منطقهای آمریکا و (به مراتب بیشتر) برای مردم ونزوئلا خواهد بود.
ترامپ عملیات مخفیانه سازمان سیا در ونزوئلا را مجاز دانسته است. از جمله واحدهای نظامی آمریکا که اکنون در سواحل ونزوئلا مستقر شدهاند، هنگ ۱۶۰ عملیات ویژه هوابرد است که در عملیات دستگیری و کشتن اسامه بن لادن حضور داشت. اگرچه ونزوئلا نزدیکترین متحد کوبا در آمریکای لاتین و منبع حیاتی نفت ارزانقیمت است،هاوانا هیچ راهی برای مقابله با حمله آمریکا ندارد؛ همانطور که در سال ۱۹۸۳ نتوانست از گرانادا در برابر تهاجم آمریکا دفاع کند. تلاش برای مقابله، در واقع دعوت به حمله مستقیم آمریکا به کوبا خواهد بود. دیپلماتهای کوبایی این موضوع را بهطور علنی بیان کرده و بهصورت خصوصی نیز به مقامات ونزوئلایی تکرار کردهاند.
از زمان ظهور ژنرال فقید هوگو چاوز و جنبش چاویست او، کاراکاس متحد و حامی کوبا بوده است، هرچند با کاهش مزایا همراه بوده، زیرا جانشین اقتدارگرای چاوز – مادورو - شاهد سقوط تدریجی اقتصاد کشورش بوده است. این اتحاد یکی از دلایلی است که حمله آمریکا به ونزوئلا میتواند پیامدهای جدی برای کوبا داشته باشد. هنوز هزاران نفر از کارکنان پزشکی کوبا در آنجا خدمت میکنند و تعداد نامعلومی از مشاوران نظامی و اطلاعاتی نیز حضور دارند. اگر ایالات متحده تاسیسات دولتی ونزوئلا، بهویژه تاسیسات نظامی، را هدف قرار دهد، جان کوباییها در خطر خواهد بود. با این حال، کوبا کار زیادی نمیتواند انجام دهد جز اعتراض و افزایش آمادگی نظامی خود، همانطور که در گذشته در لحظات تنش بالا انجام داده است.
اگر واشنگتن موفق شود مادورو را از قدرت برکنار کند، احتمالا جانشین او ارسال نفت به هاوانا را قطع خواهد کرد و ضربه دیگری به اقتصاد آسیبدیده کوبا وارد میشود. موفقیت آمریکا در ونزوئلا همچنین میتواند امنیت ملی کوبا را تهدید کند، بهویژه اگر دولت ترامپ که از موفقیت خود مسرور شده، تصمیم به گسترش مداخلات نظامی تهاجمی خود بگیرد. با این حال، هاوانا دیگر به اندازه یک دهه پیش به ونزوئلا وابسته نیست.
در فاصله سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳، دو کشور توافقهای همکاری امضا کردند تا ونزوئلا نفت را با قیمت یارانهای به کوبا عرضه کند و در مقابل، نیروهای پزشکی کوبا در مناطق کارگری تحت پوشش خدمات اجتماعی چاوز فعالیت کنند. در اوج این تجارت، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵، کوبا روزانه بیش از ۱۰۰ هزار بشکه نفت دریافت میکرد و نزدیک به ۳۰ هزار پزشک و تکنسین کوبایی در ونزوئلا خدمت میکردند.
اما از سال ۲۰۱۶، تولید نفت ونزوئلا به دلیل سوءمدیریت و نگهداری ضعیف کاهش یافت. تا اواسط ۲۰۱۸، تولید نفت به نصف کاهش یافته بود. تقریبا در همان سالها، قیمت جهانی نفت نیز تقریبا نصف شد و درآمد ونزوئلا به شدت کاهش یافت. ارسال نفت به کوبا کاهش یافت، زیرا ونزوئلا بخش بیشتری از تولید خود را برای منافع خود فروخت. تا سال ۲۰۲۴، حجم ارسال نفت به ۳۲ هزار بشکه در روز کاهش یافته و امسال حتی کمتر بوده است.
کاهش عرضه نفت ونزوئلا باعث تشدید کمبود همیشگی ارز در این کشور شده است. خاموشیهای مکرر برق به امر عادی تبدیل شده و تولید داخلی به دلیل کمبود سوخت آسیب دیده است. اما در این ابرهای تاریک، روزنه امیدی برای کوبا وجود دارد: هاوانا اکنون کمتر از یک دهه پیش به نفت ونزوئلا وابسته است.
در سال ۲۰۱۴، پدرو ویدال، اقتصاددان کوبایی، برآورد کرد که از دست رفتن ناگهانی و کامل نفت ونزوئلا، ۷.۷درصد از تولید ناخالص داخلی کوبا را کاهش خواهد داد. اما از آن زمان، سخاوت ونزوئلا تقریبا سهچهارم کاهش یافته و قیمت نفت تقریبا نصف شده است، بنابراین کوبا پیشتر بیشترین شوک پیشبینی شده توسط ویدال را جذب کرده است. علاوه بر این، با بدتر شدن بحران انرژی کوبا، مکزیک و روسیه حاضر بودهاند بخشی از کسری نفت را با قیمتهای ترجیحی تامین کنند.
دولت ترامپ به وضوح اعلام کرده است که هدفش براندازی دولت مادورو است. اما هنوز مشخص نیست چگونه این کار انجام خواهد شد. آیا سیا تلاش خواهد کرد تا نیروهای مسلح را علیه او بسیج کند تا کودتا شکل گیرد؟ آیا نیروهای نیروی ویژه هوابرد را در دل شب به کاراکاس خواهند فرستاد تا مادورو را از کاخ میرکفلورز بربایند، به ایالات متحده منتقل کنند و به اتهام قاچاق مواد مخدر محاکمه کنند؟ آیا نیروهای آمریکا که در دریای کارائیب تجمع کردهاند، حملات هوایی انجام خواهند داد تا ارتش ونزوئلا را برای برکناری مادورو تحت فشار بگذارند؟ یا کافی است پیشنهادی به نیروهای مسلح ونزوئلا ارائه دهند که نتوانند رد کنند: مادورو را بردارند یا با نابودی مواجه شوند؟
کمترین احتمال، تهاجم تمامعیار و اشغال ونزوئلا است، با توجه به وعده ترامپ برای دور ماندن از جنگهای خارجی و خودداری از بازسازی کشورها. علاوه بر این، ارتش ونزوئلا توصیههای کوبا برای مقاومت در برابر تهاجم را پذیرفته است؛ نه با تلاش برای دفاع از اهداف استراتژیک، بلکه با ادغام در میان جمعیت و پیشبرد «جنگ نامتقارن همه مردم». به این موارد، چند هزار شورشی باتجربه از ارتش آزادیبخش ملی کلمبیا (ELN) که در ونزوئلا فعالیت میکنند را اضافه کنید، وآرامسازی کاراکاس میتواند بسیار پیچیدهتر از حد انتظار باشد.
اما روبیو به دنبال دستیابی به هدف بزرگتری است. در دولت اول ترامپ، بولتون تصور میکرد که براندازی مادورو به طور اجتنابناپذیری منجر به سقوط دو دولت دیگر در «سهگانه دیکتاتوری» سوسیالیستی، یعنی کوبا و نیکاراگوئه خواهد شد. اما معلوم شد که بولتون قدرت مقاومت مادورو و وفاداری نیروهای مسلح ونزوئلا را دست کم گرفته بود. با این حال، نظریه دومینوی معکوس او هنوز طرفدارانی دارد. سناتور آمریکایی ریک اسکات، که در ابتدا روبیو را به ترامپ معرفی کرده بود، اخیرا به برنامه ۶۰ دقیقه که از شبکه سیبیاس پخش میشد گفت که اگر ایالات متحده بتواند مادورو را برکنار کند و جریان نفت به هاوانا را قطع نماید، «این پایان کوبا خواهد بود».
برنامهریزی برای «پایان کوبا» از زمان انتخاب روبیو به عنوان سناتور فلوریدا در سال ۲۰۱۰، هدف نهایی سیاست خارجی او بوده است. در سنا، او به مهمترین طرفدار سیاست سختگیرانه نسبت به کوبا تبدیل شد و رهبری مخالفت جمهوریخواهان با تلاش اوباما در سال ۲۰۱۴ برای عادیسازی روابط آمریکا و کوبا را بر عهده گرفت.
یک کارمند سنای آمریکا که تحرکات نظامی در کارائیب را زیر نظر دارد گفت: «پروژه شاخص روبیو تغییر رژیم در کوبا است. این فرصت روبیو است تا کاری را انجام دهد که همیشه میخواست انجام دهد». اما تغییر رژیم آسانتر از آن چیزی است که گفته میشود. مقامات آمریکایی از سال ۱۹۵۹ تاکنون ثبات و تابآوری کوبا را دست کم گرفتهاند. استدلال این است که فشار بیشتر، یک چرخش دیگر، و «رژیم کاسترو» فرو خواهد ریخت. سال آینده دهمین سالگرد مرگ کاسترو خواهد بود و رژیمی که او بنا کرده هنوز پابرجاست.
با وجود وضعیت وخیم اقتصاد کوبا و نارضایتی گسترده مردم، هیچ نیروی مخالف سازمانیافته کلیدی وجود ندارد. فعالانی که تلاش کردهاند چنین ساختاری ایجاد کنند، یا در تبعیدند یا در زندان. سازمان امنیت دولت کوبا در مهار برنامههای آمریکایی «ترویج دموکراسی» که هدفشان تحریک مخالفان بود، مهارت خود را نشان داده است، همانطور که آلن گراس، پیمانکار آمریکایی که بهخاطر مشارکت در یکی از این برنامهها پنج سال در زندان کوبا گذراند، شهادت میدهد.
ایده اینکه قطع جریان نفت ونزوئلا «آخرین میخ» برای فروپاشی دولت کوبا باشد، یک خیال خام است.
بن رودز، معاون پیشین مشاور امنیت ملی در دولت اوباما، نوشت: «در نیمکره غربی، ترامپ شروع به رفتاری شبیه نتانیاهو در خاورمیانه یا پوتین در اتحاد جماهیر شوروی سابق کرده است؛ یک رهبر راستگرا که حوزه نفوذی را برای خود قائل است و آزاد است همانگونه عمل کند که میخواهد». بازگشت خشن ترامپ به استفاده از «دیپلماسی ناوگان توپدار» به منظور اعمال سلطه آمریکا، برای منافع واقعی آمریکا در منطقه آمریکای لاتین هزینهبر خواهد بود و تصویر تاریخی ایالات متحده بهعنوان یک زورگوی هژمونیک را تقویت میکند.
اکثر رهبران آمریکای لاتین تاکنون سکوت اختیار کردهاند، اما اگر آمریکا به ونزوئلا حمله کند، صداهای بیشتری اعتراض خواهند کرد، نه به دلیل همدردی با مادورو، بلکه به این خاطر که میدانند دفعه بعد ممکن است نوبت خودشان باشد. پیامد عمیقتر این ماجرا، تسریع روند دور شدن کشورهای آمریکای جنوبی از آمریکا و گرایش به چین خواهد بود.